سینمای ما - پنج قطعه داستان و روایت کوبنده و تاثیرگذارِ ماتِئو گارونه اقتباسی ست از کتاب جنجالی و فوقالعاده پرفروش «كامورا» نوشته نویسنده جوان ایتالیایی، روبرتو ساویانو. کتابی که کامورا (مافیای بندر ناپل ایتالیا) و ساز و کار قدرتمندترین و گردنکلفتترین مافیای ایتالیا -و شاید هم اروپا- و همینطور جنایت و تبهکاری در سطح ناپل را فاش کرد. «گومورا» با استفاده از سبکی مستندگونه به طور تعمدی و آگاهانه از جذاب نشان دادن ترس و وحشت خاص اینگونه فیلمها اجتناب و با انتخاب تنها پنج اپیزود و روایت از کتاب پر شاخ و برگ ساویانو ساختار افشاگرانه کتاب را با سردی و خشونتی فزاینده در هم آمیخته و گره زده است. موفقیت تجاری فیلم با توجه به اکران و نمایش آن در 430 سالن سینما در سطح ایتالیا قابل پیشبینی بود. جالب اینکه «گومورا» را بیشتر خانوادهها دیدند و بیشتر افرادی به تماشای آن نشستند که پیش از آن کتاب آن را هم خوانده بودند. حال با توجه به موفقیت داخلی فیلم و استقبال گرمی که از آن در جشنوارهها شده موفقیت «گومورا» در سطح جهان هم دور از انتظار نخواهد بود.
مافیای سیسیل به طور همزمان آدمهای با نفوذ و سرشناس و رسانههای گروهی را در طول سالهای اخیر در اختیار داشته است. خانواده کامورای ناپل اولیگارش و یک گاوبندی از قدرت، ثروت و خشونت به وجود آورده و کل زندگی و اقتصاد در سطح ناپولی و سیسیل تحت سلطه و کنترل خود درآوردهاند. سودی که نه فقط از ایتالیا بلکه از سرتاسر جهان عاید این سازمان مافیایی میشود بالغ بر 233 میلیون دلار سود خالص در هر روز تخمین زده شده است. این مبلغ هنگفت از درآمد تنها از راه مواد مخدر به دست نمیآید بلکه شامل کلیه فعالیتهای اقتصادی نیز میشود و هر شخص یا گروهی به نوعی نظم و ترتیب و سازماندهی این گونه فعالیتها را بر هم زند از میان برداشته خواهد شد مثل شبکه کارگرهای چینی در فیلم که قصد دارند با میان بُرزدن کامورا بازار لباس سیسیل و ناپل را در دست بگیرند اما با آنها به شدت برخورد میشود.
ماتِئو گارونه و پنج فیلمنامهنویسش (از جمله ساویانو) رخدادها و شخصیتهای واقعی را در قالب داستان ارایه کردهاند. عناصر نمایشی مورد استفاده گروه فیلمنامهنویسان متعدد و متنوع است. اصل ماجرا این است که کامورا همه چیز و همه کس را تحت کنترل خود دارد و محیطی نامناسب و فاسدِ دائم، همیشگی و تغییر ناپذیر توام با ترس، دلهره و نگرانی به وجود آورده که در عین مرعوب نمودن شهروندان برای خیلی از افراد وسوسهانگیز و فریبنده است. اصلیترین گروه از این افراد بچهها هستند، مثل توتو (سالواتوره آبروزِسی) که تنها 13 سال دارد، اما به شدت مشتاق و بیقرارِ ترقی و پیشرفت است. او برای شروع کارش به سراغ مواد مخدر میرود. او خیلی پرانرژی و با پشتکار زیاد به امر توزیع مواد مخدر برای کامورا مشغول میشود، در حالیکه خطرات زیادی او را تهدید میکند. در داستان دیگر، دو جوان تنِ لَش و بیکار به اسم مارکو (مارکوماکور) و چیرو (چیروپِترونه) معروف به پیزِلی آروزی مافیایی شدن در سر دارند. آنها تمام فکر و ذهن شان تقلید از «صورت زخمیِ» برایان دی پالماست. آنها با تقلید از گروههای گنگستری در فیلمها نوعی وحشیگری، خشونت و بیرحمی غیر انسانی را تقلید و به اجرا میگذارند. گارونه با هوشیاری از هر گونه تقلید و الگو قرار دادن از فیلم یا کاراکتر سینمایی خاصی این توحش کورکورانه و جاهلانه را به تصویر کشیده است. این دو جوان در عملیاتی مستقل و خودسرانه تعداد زیادی اسلحه از کامورا میدزدند و منطقه را به هم میریزند. در صحنهای مثل کابویها فریاد میکشند و با سلاحهای خودکار به هر سمت و سویی تیراندازی میکنند، و به شکلی کورکورانه و غافل از همه خطرات پیش رویشان به بازی خطرناک خود ادامه میدهند. در داستان دیگر، حسابداری میانسال به اسم دون چیرو (جاننلیچه امپراتو) مبالغی پول را میان خانواده گنگسترهای قدیمی توزیع میکند. داستان فیلم که از همان ابتدا و از همان صحنههای آغازین با جنگی وحشیانه و بیرحمانه آغاز شده، در این قسمت نیز گریبان دون چیرو را میگیرد. دون چیرو نمیتواند تا مدت طولانی هویت خود را در پشت کار روزانهاش پنهان کند و مجبور میشود به رئیساش خیانت کند.
در یکی دیگر از داستانها، جوانی تحصیلکرده به اسم روبرتو (کارمِن پاتموسِر) توسط یک رئیس مافیایی با نفوذ و کلهگنده به نام فرانکو (تونی سرویلو) به کار گرفته میشود تا به اتفاق یکدیگر زبالههای رادیواکتیو را به طور غیرقانونی دور ریخته و منهدم نمایند. در داستان آخر نیز با یک خیاط با تجربه و ماهر به اسم پاسکواله (سالواتوره کانتالوپو) قرار داد میبندند تا برای واسطههای مواد مخدر مورد حمایت مافیا لباس بدوزد. پذیرفتن پیشنهاد پر منفعت آموزش حرفهاش به رقبای چینیِ کامورا، پیامدهای تلخ و غمانگیزی در پی دارد.
اقتباس سینمایی از کتاب ساویانو کار کوچک و کم اهمیتی به شمار نمیرود و اتفاق مهم و بزرگی در سینمای ایتالیا محسوب میشود. انتخاب صحنههای ناپیوسته، جدای از هم و تا اندازهای نامربوط بر خلاف کتاب که همه چیز به شکلی مفصل و با جزئیات کامل شرح و توضیح داده شده، در فیلم به شکلی خلاصه -که چیزی شبیه تندنویسی است- به تصویر کشیده شده است. البته این شیوه همیشه و همهجا به خوبی جواب نمیدهد اما در تبدیل کتابهای پرحجمی مثل «گومورا» به اثری سینمایی تنها راه حل ممکن است و اتفاقاً از اهمیت زیادی برخوردار است. اینگونه صحنهها در فیلم کم نیستند، به ویژه کشمکش و درگیری ویرانگر درون خانوادهای و درون سازمانی کامورا برای کسب قدرت که منتهی به کشت و کشتار و خونریزی و یک جنگ شهری تمام عیار میشود متفاوت از توضیحات و شرح کتاب از کار درآمده، اما به هر حال میتواند باعث سردرگمی و عدم ارتباط تماشاگران عادی با این مجموعه صحنهها و داستانهای چند تکه آن شود. گارونه آشکارا در به تصویر کشیدن و نشان دادن دلایل و چگونگی جذب و گرایش مردم عادی و شهروندان ایتالیایی به درون حلقه فساد، تباهی و خشونت علاقه بسیاری نشان داده است. گارونه به شکلی ماهرانه از خانهها و آپارتمانهای ارزان قیمت سیمانی رنگ و رو رفته، محقر، دلگیر و کثیف حومه اسکامپینای ناپولی استفاده کرده است. این خانههای در حال ویرانی احساسی شبیه به سلولهای زندان را به تماشاگران منتقل میکند.
بیشتر تصاویر فیلم جالب، چشمگیر و جذاب از کار در آمدهاند. سبک کار گارونه ترکیب و در هم آمیختن صحنههای داستانی با صحنههای غیر داستانی ست که به سبک و ساختاری مستندگونه -از نوع درامهای نئورئالیستی سینمای ایتالیا- منتج شده است. او به خوبی توانسته است احساس انزجار و نفرت ساویانو از فساد حاکم بر جامعه ناپولی و سیسیل را به فیلمش منتقل کند. کارِ گارونه با این نوع از رئالیسم زندگی ایتالیایی موفقیتآمیز و نتیجهبخش بوده. او در فیلمش ساختار و سبکی خاص برای بیان و ابراز اعمال شنیع و خشونتآمیز با اتخاذ لحنی سرد و حزنانگیز ابداع کرده که تا پیش از این کمتر فیلمی از سینمای رئالیستی و نئورئالیستی ایتالیا دیده شده است. بیشتر بازیگران فیلم از میان بازیگران محلی انتخاب شدهاند که اتفاقاً بازیهای چشمگیری هم ارائه دادهاند، اما از میان همه آنها بازی چهار بازیگر جوان فیلم به اضافه تونی سِرویلو و جانتلیچه امپراتو از بقیه چشمگیرتر است. فیلمبرداری فیلم هم با استفاده از نور طبیعی لوکیشنها به خوبی نشانگر فضای سرد و عاری از احساسات فیلم است. استفاده ماهرانه، بهجا و صحیح از فضای خانه و آپارتمانهای سیمانی فضای فیلم را به شکلی تاثیرگذار و غمانگیز به تصویر کشیده که به خوبی بیانگر عجز و ناتوانی ساکنان آن در برابر اقدامات غیر انسانی و بیرحمانه کامورا ست.