سینمای ما - سرانجام تيم رويايي طرفداران پروپاقرص فيلمهاي رزمي تشكيل شد: جت لي و جكي چان در كنار هم. اوباما و كلينتون را فراموش كنيد. سوپرمن و اسپايدرمن چي؟ (وقتي كمپانيهاي ديسي و مارول در دهه 1970 با يكديگر تلفيق شدند، لحظهشماري طرفداران كتابهاي مصور آغاز شد تا شايد اين زوج ابرقهرمان را در قالب گروهي ببينند). شوارتزينگر و استالون چطور؟ (اين يكي از شايعات پرطرفدار اواخر دهه 1980 و اوايل دهه 1990 بود ولي هيچ وقت به واقعيت بدل نشد). اما به هر حال روياييترين زوج طرفداران هنرهاي رزمي و بهويژه كونگفو، جت لي و جكي چان بوده است كه سرانجام در «امپراتوري ممنوعه» تشكيل شد. هرچند شايد اين فيلم و اين همكاري كمي دير به نظر برسد ولي حاصل كار تاحد زيادي قانعكننده و رضايتبخش است. احتمالا اين فيلم بعد از «ببر خيزان، اژدهاي پنهان» (كه اين ژانر سينمايي را به طيف وسيعتري از تماشاگران معرفي كرد) بهترين داستان فانتزي براي طرفداران هنرهاي رزمي است.
«امپراتوري ممنوعه» در سرزمينهاي خاور دور شروع نميشود و آغاز فيلم در اتاق خواب جيسن (مايكل اَنگِرانو) است. او پسرك دبيرستاني است كه هيچ دوستي ندارد و عاشق فيلمهاي گونكفويي است. پاتوق هميشگي او مغازهاي در محله چينيها است كه نسخههاي DVD فيلمهاي كونگفويي را ميفروشد. روزي يك دارودسته تبهكار محلي او را مجبور ميكنند تا از مالك مغازه بخواهد كه بهخاطر او مغازه را ديروقت باز كند. به دنبال يك درگيري صاحب مغازه تير ميخورد و جيسن طلسم ميشود. او بهواسطه طلسم به جايي اسرارآميز مانند چين باستان منتقل ميشود و در آنجا با شخصيتهاي افسانهاي و اسطورهاي متعددي مواجه ميشود. اين مكان شهر آز نيست ولي جيسن مطمئن است كه در كانزاس هم نيست.
جيسن تقريبا بلافاصله به دردسر ميافتد چون چوبدستي كه حمل ميكند متعلق به ميمون شاه (جت لي) است كه آن را براي شكست دادن فرمانرواي ظالمي با نام جِيد (كالين چو) نياز دارد. نيازي به گفتن نيست كه جيد نميخواهد چوبدستي به دست ميمون شاه برسد. از اينرو سربازانش را ميفرستد تا آن را به چنگ بياورند. لو يان (جكي چان) به منظور نجات جيسن وارد عمل ميشود. او مخمورِ مرموزي است كه وقتي مبارزه ميكند به هر چيزي ميماند غير از مخمور. در ميان راه گنجشك طلايي (ييفي ليو) و راهب لال (جت لي) هم به آنها ملحق ميشوند. گنجشك طلايي كمحرف است و در حرفهايش با صيغه سومشخص به خودش اشاره ميكند و راهب لال زندگيش را وقف خدمت به ميمون شاه كرده است. بدينگونه سفري آغاز ميشود كه پايانش نبردي بزرگ و باشكوه است.
وقتي جت لي و جكي چان در حال دادوستد ضربات و حركات رزمي هستند، مشخص كردن صحنههاي واقعي و بدلكاري خيلي دشوار است. در اين ميان تشخيص صحنههايي كه در آنها از سيم (براي بلند كردن يا به پرواز درآوردن بازيگرها) يا تصاوير و جلوههاي كامپيوتري استفاده شده است هم كار چندان سادهاي نيست. روزي روزگاري جكي چان تمام بدلكاريهايش را انجام ميداد ولي حالا در اواسط دهه ششم از زندگيش است و بدنش ديگر تاب و توان تحمل تمام آن ضربات و حركات را ندارد. جت لي ده سالي جوانتر است ولي هرگز اكراه و ترديدي در استفاده از ترفندهاي سينمايي براي بالا بردن مهارتهاي قابلتوجه و شايانش نداشته است. در اين شرايط راب مينكاف كارگردان، بهگونهاي عمل كرده است كه انگار چان و لي در دوران اوجشان قرار دارند. آنها در فيلم مبارزه پرتكاپويي با يكديگر دارند كه به اندازهاي طولاني است كه هر سليقهاي را سيراب و راضي كند. بعد از اين مبارزه آنها متحد ميشوند و بقيه فيلم در كنار هم با دشمنان مبارزه ميكنند.
«امپراتوري ممنوعه» مملو از اكشن است، از جمله صحنهاي كه قهرمانان ما مجبور به مقابله با جماعتي ظاهرا بيپايان از سربازها ميشوند كه حاصلش مشت و لگد خوردن آنها و پرتاب شدن به اينطرف و آنطرف است. اين سربازها آنقدر زيادند كه حتي بازيگران جوانتر هم (مايكل اَنگِرانو و ييفي ليو) فرصت مييابند كمي مشت و لگد پرتاب كنند و حواله اين و آن كنند. اين اتفاقات و داستان بلوغ و تكاملي است براي شخصيت جيسن كه به عنوان پسركي خجالتي و بدون عزتنفس پا به اين دنيا ميگذارد و در نهايت به عنوان جواني آرام و آگاه از نيروي درونش از اين دنياي كهن خارج ميشود. تماشاگراني كه از عناصر فانتزي فيلمهايي چون «ببر خيزان، اژدهاي پنهان» لذت بردهاند در اينجا نيز دست خالي نميمانند. دنيايي كه جيسن در «امپراتوري ممنوعه» واردش ميشود تلفيقي است از ميدِل اِرث (Middle Earth : اقليمي در آثار جي. آر. آر. تولكين كه كره زمين را در سالهاي دور ترسيم ميكرد و زمينه و بستري بود براي روايت داستانهاي افسانهاي اين نويسنده انگليسي) و چين دوران فئودالي. سرزميني كه در آن تماشاگر در كنار كونگفو شاهد جادو، خشونت و تصاوير كامپيوتري است.
فيلمسازان كه بر مضحكي و احمقانه بودن سناريو خود واقف بودهاند، براي گريز از اين دام لحن فيلم را چندان جدي نگرفتهاند. در نتيجه حاصل كار از لحاظ درآميختگي با كمدي، فيلمي شده است كه بيشتر به فيلمهاي جكي چان شباهت دارد تا جت لي. با توجه به اين موضوع چند صحنه فيلم صرفا براي خنداندن تماشاگر طراحي شده است، از جمله صحنههايي كه در آن جيسن مجبور به تمرين كونگفو ميشود. فصلي هم كه در آن لو يان تلاش ميكند تا از آسمان باران ببارد نيز حسابي خندهدار است. همانطور كه فيلم به نقطه اوج خود نزديك ميشود، مينكاف نيز لحن و حالوهواي فيلمش را كمي جديتر ميكند اما اين تلاش او از جنبه سرگرمكنندگي فيلم نميكاهد. «امپراتوري ممنوعه» براي آن تماشاگراني است كه شيفته ورزش كونگفو در زمينهاي فانتزي/حماسي هستند و از كمي شوخطبعي هم بدشان نميآيد. از همه چيز و همه جا گفتم ولي بازهم تيم رويايي جكي چان و جت لي ارمغان ويژه متفاوتي است.
امپراتوري ممنوعه Forbidden Kingdom
كارگردان: راب مينكاف، فيلمنامه: جان فاسكو، مدير فيلمبرداري: پيتر پا، موسيقي: ديويد باكلي، تدوين: اريك اِسترند، طراح لباس: شرلي چان، طراح صحنه: اريك لم، تهيهكنندگان: كيسي سيلور. بازيگران: جت لي (ميمون شاه/ راهب لال)، جكي چان (لو يان/ هاپ پير)، مايكل اَنگِرانو (جيسن تريپيتيكاس) و ييفي ليو (گنجشك طلايي/ دختر ساكن در محله چينيها). محصول 2008 آمريكا، 113 دقيقه، ژانر: اكشن/ هنرهاي رزمي. درصد مجموع نظر منتقدان سايت متاكريتيك: 57 درصد.
يك نوجوان آمريكايي شيفته كونگفو طي سفري ماجراجويانه به چين باستان در ميان گروهي از جنگجويان رزميكار قرار ميگيرد كه ميخواهند ميمون شاه را آزاد كنند.