اختصاصی سینمای ما - «والکری» یک تریلر دقیق و بسیار خوشساخت بر اساس ماجرایی واقعی از توطئهای بزرگ و وسیع و بمبگذاری ناموفق برای ترور هیتلر در 20 جولای 1944 است. در مرکز توطئه کلنل فون اِشتافن بِرگ قرار داشت که در این فیلم تام کروز به بهترین شکل ممکن در نقش وی ظاهر شده است. عملیات یاد شده به شکست انجامید که در جریان آن 700 نفر دستگیر و بازداشت و 200 نفر از جمله اشتفان برگ اعدام شدند.
ما به خوبی میدانیم که هیتلر از این توطئه جان سالم به در برد. شرکتکنندگان در این عملیاتِ براندازی از ابتدا تا انتها در هیجان و دلهره به سر بردند، تا اینکه پرده از توطئه بمبگذاریشان برداشته شد و توسط افسران اِس اِس بازداشت شدند تا بیشترشان به جرم خیانت آماج گلولههای آنها قرار گیرند. آنها همانطور که خیانت بزرگ خودشان را طراحی و برنامهریزی میکردند، وجود و احتمال هر خطری را هم پیشبینی کرده بودند. در واقع آنها به استقبال خطر بزرگی رفته بودند که در صورت عدم موفقیت در اجرای ترور هیتلر مرگشان قطعی بود. نکته جالب توجه درباره گروه توطئهگران این است که تقریباً آشکارا و به شکلی علنی در صحبتها و حرف زدنهایشان هیتلر را تحقیر میکردند. احتمالاً این توطئه از آنجا شکل گرفته بود که برخی از افسران بلند پایه و قدیمی ارتش از هیتلر به خاطر اقدامات و رویکردهای غلطش متنفر بودند و از او ابراز انزجار میکردند. بعد از پیاده شدن متفقین در نورماندی برای همه مسلم شد که ادامه جنگ جز شکست نتیجه دیگری برای آلمان در بر ندارد. از این زمان به بعد آنها به دنبال جامه عمل پوشاندن به برنامه و نقشه ترور هیتلر بودند، با این امید که زندگی و جان صدها هزار نظامی و شهروند آلمانی را نجات دهند.
فون اِشتافن بِرگ به خوبی از رنج و اذیت و آزاری که توسط نازیها در دهه 1930 نسبت به یهودیها روا شده بود، آگاه بود و از نزدیک شاهد انحطاط اخلاقی آلمان از جمهوری به دیکتاتوری خودکامه هیتلر بود که این امر باعث آشفتگی و پریشانی او شده بود. همین امر سرنوشت او را در آینده تا حدِ یک قربانی ترسیم میکرد. هر شب، بحثهایی هر چند کوتاه میان توطئهگران درباره نسلکشی رو به افزایش در سرزمینهای تحت اشغال آلمان و جبهههای نبرد شکل میگرفت. آنها ضمن اینکه از عملکرد اِس اِس ناخشنود بودند شاید هم واقعاً از خیلی چیزهایی که اتفاق میافتاد اطلاعی نداشتند.
آنها حتی به طور مکرر و پی در پی درباره اینکه موفق نخواهند شد با یکدیگر صحبت میکردند و کمتر کسی در دنیا میدانست و خبر داشت که همه آلمانها از هیتلر پشتیبانی نکردند. انگیزه کشتن هیتلر در آنها آنقدر قوی بود که که در رابطه با آن دست به کوشش و تلاش وصفناپذیری زده و در نهایت در راه رسیدن به این هدف زندگیشان را فدا کنند. کارگردان فیلم برایان سینگر («مظنونین همیشگی») است که کارهای ابر قهرمانیاش مثل «مردان ایکس» و «بازگشت سوپرمن» را همه میشناسیم که در ابعادی وسیعتر و بزرگتر از این فیلم به لحاظ تولید و ساخت محسوب میشوند. از میان نقشههای فرعی فیلم دو تا از بهترین اجراها و بازیها یکی مربوط به کِنِت برانا در نقش ژنرال ارشد است. او کسی است که مخفیانه و قاچاقی بمب را به دفتر هیتلر وارد میکند و دوباره از آنجا خارج میشود. نقش فرعی دیگر، تام ویلکینسون در نقش ژنرال است. هر دو در نقشهایشان هنرمندانه و کاملاً مسلط ظاهر شدهاند. یکی به اجرایی کردن توطئه میپردازد و دیگری نقشی بیطرف در ماجرا دارد تا زمانیکه ترور با ناکامی روبرو میشود. تام کروز اگر چه در نقش اصلی فیلم شما را تکان نمیدهد و مات و مبهوتتان نمیکند اما کاملاً قانعکننده است و بازی مسلط و تقریباً بیعیب و نقصی از خود ارائه نموده است. من نمیخواهم درباره او و فیلم پرچانگی کنم و یا به بازی او عیب و ایرادی بگیرم، اما میتوانم شور و اشتیاق کروز برای بازی در نقش قهرمان نازیِ نیمه نابینا و یک دست را درک کنم.
دو عامل ممکن است مورد انتقاد قرار گیرد: (الف) در طول فیلم سعی شده تا رفتار و کردار کروز بسیار جذاب به نظر برسد (مثل علاقه او به اپرای کخ و ...) که چنین حرکات و رفتاری برای یک نظامی در آن سطح تا اندازهای مضحک و مسخره به نظر میرسد. (ب) در حال حاضر تولید فیلمهای سینمایی تبلیغاتی و تجاری در راستای شایعات، ادعاهای بیاساس و علاقه، تقاضا و اشتیاق مخاطبین اینگونه فیلم ها صورت میگیرد تا شاید بتوانند بر این اساس در مقابل نظرات مخالف منتقدین که تقریباً این فیلمها را ندیدهاند، خودی نشان دهند.
اگر گفتم کروز مات و مبهوتتان نمیکند، باید این را هم اضافه کنم که این کاراکتر در چنین داستانی نمیتواند و نباید چنین کارکرد و اثرگذاری بر روی مخاطب داشته باشد. «والکری» فیلمی است درباره یک افسر کهنهکار و با تجربه با همه ویژگیهای اخلاقی و کاریاش که همین مورد افسرها و نظامیها از دیگر افراد و مشاغل متمایز و متفاوت میکند. آنها با صدای بلند نمیخندند و سر و صدا راه نمیاندازند یا در انجام کارهایشان عجله و شتاب به خرج نمیدهند و علاقهای هم به دیدن راه و روش معمول زندگی مردم عادی از خود نشان نمیدهند. آنها آموختهاند که زیر آتش دشمن و هنگامی در معرض تیراندازی قرار گرفتهاند سراسیمه نشده و ترسی به دل راه ندهند.
عنصر اصلی نقشه توطئهگران استفاده هیتلر از برنامه والکری است. سربازان ذخیره از برلین و هیتلر در وضعیت یکپارچهای حفاظت میکنند. اِشتافِن بِرگ هم به شدت استراتژی کشتن هیتلر را دنبال میکند و به آن معتقد است. او بر روی عدم تحرک و واکنش به موقع نیروهای اِس اِس در موقعیتهای حساس حساب ویژهای باز کرده است. ما شاهد برنامهریزی از سوی اِشتافن بِرگ و اطرافیانش هستیم که ممکن است موفقیتآمیز باشد و شاید هم نباشد. اخبار این توطئه به هیتلر میرسد تا او زنده بماند. پیشوا فرامیناش را طی نطقی آتشین از طریق رادیو برای سربازان وفادار و شهروندان آلمانی میخواند، و آلمان بار دیگر بعد از عقیم ماندن این توطئه، آشکارا روی خود را از واقعیتها بر میگرداند تا شاهد نابودی و فروپاشی در آیندهای نزدیک باشد.