سینمای ما - «تابستان» از آن دسته فیلمهایی ست که در طول یک جشنواره خستهکننده و ملالآور میتواند هر بینندهای را سر ذوق و شوق آورد. شخصیت اصلی فیلم، کاریل مردی ست از طبقه کارگری که از دوستِ معلول، اَلِکُلی و در حال مرگش پرستاری و مراقبت میکند. او همیشه به گذشته خود از جمله گذشتِ سریعِ دورانِ نوجوانی و جوانی، فرصتهای از دست رفته در رابطه با عشقاش و حادثه ناخوشایندی که برای دوستش و انگشتان دست او اتفاق افتاده افسوس میخورد. فیلم علیالقاعده فیلم بزرگی ست، اما بازیهای درخشان و خیرهکننده همه بازیگران یکی از عوامل موفقیت فیلم است تا از فیلم به عنوان یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای سال نام برده شود .
شاون (رابرت کارلایل) و داز (استیو اِوِتِز) معروف به پسرانِ بدِ دهکده دوستانی صمیمی و جدا نشدنیاند. آنها به واسطه روابط صمیمانه و باورنکردنیشان دوستانی نمونه و در واقع دوستانی ابدی محسوب میشوند. آنها همیشه و همهجا همراه یکدیگرند. بچهها محیط پیرامونشان را با شیطنتهایشان آشفته کرده و به هم میریزند و با سر و صدا و جیع و داد فراوان نظم و آرامش دیگران را بر هم میزنند. معمولاً در تمامی این شیطنتها شاون دوست مونثاش به اسم کتی (راشل بِلَک) را نیز اینجا و آنجا به دنبال خود میکشاند. در ادامه داستان شاهد زندگیشان در بزرگسالی در کنار یکدیگر هستیم، و بعد از آن فیلم بر روی قضیه معلولیت داز که به سیروزیا یا بیماری بافتههای اندام مبتلاست متمرکز میشود. فیلم از منظرِ شاون و از میان چشمان وی به تصویر کشیده شده است. ما از طریق فلاشبکهای متعدد رهسپار دوران نوجوانی و جوانی آنها میشویم و طی همین فلاشبکهاست که دلیل این همه وفاداری و از خود گذشتگی شاون نسبت به داز را متوجه میشویم. فیلم راویت ساده و غیر پیچیدهای است درباره غم از دست دادن، ندامت و پشیمانی برای یک عمر زندگی. بازیهای دیدنی و بی عیب و نقص بازیگران ستون اصلی موفقیتهای فیلم محسوب میشود به ویژه کارلایل که بهترین بازیاش بعد از «قطارِ بازی» (دنی بویل، 1996 ) را از وی شاهد هستیم.
«تابستان» روایتی از سه مقطع زمانی از زندگی شاون است. دوران پاک و بیآلایش نوجوانی که شاون و داز با دوچرخهسواریهای دیوانهوار و با داد فریاد و سر و صدا به این سو و آن سو میروند و در میان بوتهزارهایِ جنگل و بیشههای سرسبز دست و پاهایشان را زخمی و خود را خسته و زار و نزار و فرسوده میکنند، و سپس زندگی خستهکننده و کسالتآورشان در بزرگسالی در کنار یکدیگر و مراقبت و پرستاری شاون از داز و بالاخره بیست دقیقه پایانی و انتهایی فیلم. آنها نسبت به یکدیگر بسیار نزدیک و صمیمی هستند. زندگی و دوران نوجوانیشان در هم آمیخته شده و دلیل واقعی این همه تعهد و وفاداری میان کاراکترهای اصلی انگیزهها و دلایلی متقاعدکننده و کاملاً منطقی دارد. میان کاراکترهای اصلی فیلم رازی پنهان وجود دارد تا در پایان فیلم با رازگشایی از آنچه میان آنها اتفاق افتاده تمامی اتفاقات فیلم و روابط میان کاراکترها به طور استثنایی قانعکننده، جالب و تاثیرگذار به نظر برسد. فیلم همچنین زمان کافی برای روابط گذشته و حالِ میان کاراکترها اختصاص داده است.
روابط خویشاوندی، نیرو و توانایی پیوندها، تعهدات دوستی و رفاقت و گناهکاری و مجرم بودن در طول فیلم به شکلی ظریف و موشکافانه و نمادین به تصویر کشیده شده. داستان فیلم به شکل باورپذیری پستیها و بلندیهای یک زندگی واقعی را به تصویر کشیده و هر چند تاثیر طولانیمدتی بر بیننده نمیگذارد اما نامعقول و نامحتمل نیز به نظر نمیرسد. در اینجا ما شاهد صداقت و سادگی مردمی هستیم که در جای جای این دنیا پراکنده و گسترده هستند. این فیلم انگلیسی به لحاظ فضا و حال و هوا شباهت بسیاری با «شانزده سالگی شیرین»
(کِن لوچ -2002) و «اینجا انگلیس است» (شاون میدوز- 2007) دارد. هر چند که «تابستان» محبوبیت و جذابیت فیلمهای یاد شده را ندارد اما بیتردیدی فیلم بسیار خوبی ست که تا مدتها در ذهن تماشاگران باقی خواهد ماند.
این فیلم بهترین و کاملترین اثر کِنی گلینال یکی از موفقترین کارگردانان جوان و خوشقریحه نسل جدید سینمای انگلستان است. «تابستان» در مجموع فیلمی جالب توجه، تحسینبرانگیز و به یادماندنی است که ارزش دیدنِ بیش از یکبار دارد.