عاشق همکاری با دیوید فینچر هستم :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ما :: سينمای جهان
     صفحه‌اول     گزارش     گالري‌عكس     تبليغات     درباره‌ما     ارتباط‌ با ما     سينماي ما     
 
   
       يکشنبه 26 شهريور 1391 - 22:17         

                       



گفت و گو با داریوش خنجی،فیلمبردار ایرانی تبار سینمای جهان-بخش نخست

عاشق همکاری با دیوید فینچر هستم

سینمای ما-ارغوان اشتری :داریوش خنجی متولد سال 1955 در تهران است.او در سن سه سالگی همراه مادر فرانسوی تهران را به مقصد فرانسه ترک می کند.در سال 1990 مدیر فیلمبرداری نخستین فیلم بلند خود(Le trésor des îles chiennes) ساخته اف.جی اوسانژ می شود.سال 1995 با دیوید فینچر برای فیلمبرداری«هفت» مصاحبه کاری انجام می دهد ودر نهایت فینچر مدیریت فیلمبرداری را به او می سپرد.در سال 2003با وودی الن آشنا وفیلمبردار«هرچیز دیگری» می شود.سال 2007 «شبهای بلوبری من» را برای وونگ کار-وای فیلمبرداری می کند ودر همان سال مدیر فیلمبرداری، بازسازی آمریکایی« بازی های خنده دار » برای میشائیل هانکه می شود ک.او مدیر فیلمبرداری دو فیلم دیگر وودی آلن «نیمه شب در پاریس» و «تقدیم به رم با عشق» می شود. امسال داریوش خنجی در جشنواره فیلم کن با تصاویر«عشق» ساخته میشا ئیل هانکه خوش درخشید.
داریوش خنجی در آپارتمانی نزدیک«سن –سولپایس» شهر پاریس زندگی می کند.این مرد 57 ساله با قامتی 190 سانتی متری واقعا شبیه یک داریوش کبیر است!خنجی که در اغاز کارش یک تجربه گرا بود ،دیگر اوانگارد نماند.او بندرت با فیلمبرداری دیجیتالی کنار می اید اما می داند باید خود را با این تکنولوژی وقف دهد.تصویربرداری های او در دوسوی اقیانوس اتلانتیک با ستایش روبه رو شده است.او به تازگی از فیلمبرداری جدیدترین پروژه بی عنوان جیمز گری_فیلمساز فرانسوی و محبوب منتقدان آمریکایی_خلاص شده که داستانش در سال های 1920 شهر نیویورک می گذرد.ماریون کوتیار،یوآکین فینیکس ازبازیگران اصلی این فیلم به شمار می روند.

این گفت وگو را با این پرسش آغاز می کنم ، آیا گاهی اوقات مدیران فیلمبرداری شناخته شده سبب تغییر سبک فیلمسازان می شوند؟

-این مساله درمورد مارتین اسکورسیزی صدق می کند که دو فیلم «راننده تاکسی»(1976) و « گاو خشمگین» (1980) را با مایکل چپمن(مدیر فیلمبرداری) کار کرد.تصاویرِ او به شدت دانه ایی(grain)، شهری ،نیویورکی و با کنتراست زیاد بود.دوربین خیلی حرکت نداشت.اما مارتین برای فیلمبرداری«پس از ساعتها»(1985)، مایکل بالهاوس-همکار همیشگی رینر ورنر فاسبیندر را انتخاب کرد.بالهاوس شروع به حرکت دادن دوربین کرد.فیلمبرداری«پس از ساعتها» زیاد خوب نیست.اما اسکورسیزی آزادی جدیدی پیدا کرد و فیلمهایش بهتر شدند.پس گاهی اوقات یک فیلمساز نیاز به حضور یک غریبه دارد تا سبکش را تغییر دهد.

و امروزه؟
مارتین اسکورسیزی به طور گزینشی با مایکل بالهاوس همکاری می کند این دو به اتفاق در«جدافتاده»(2006) کار کردند اما سبک کاری او بسیار کهنه است.رابرت ریچاردسن «هوگو» (2011) را فیلمبرداری کرد .او بود که سبب شد ابعاد تصاویر فیلم تغییرکند(منظور فرمت سه بعدی است.م)،او کرین های مخصوص در فیلم برداری استفاده کرد.ریچاردسن مدیر فیلمبرداری «کازینو»(1995) هم بود ،همکاری منحصر بفردشان را خیلی دوست دارم.من احساس می کنم ریچاردسن به تصاویر فیلمهای اسکورسیزی سبک می دهد ...تصاویری روشن ....
درمورد سوالتان باید بگویم همین حرفها درباره فدریکو فلینی هم صدق میکند.فلینی زیباترین فیلمهای رنگی اش را با جوزپه روتونو کار کرد.اما آنها باهم دعوای شان شد و فلینی فیلمهای واپسین دوران زندگی اش را با همکاری «تونینو دلی کولی» ساخت اما دیگرتصاویر فیلمهای فلینی قدرت شاعرانگی گذشته را نداشت.

خودتان چطور،ایا شما هم سبک کارگردانها را تغییر می دهید؟

خیر،چون ایده ی داشتن سبک را برای خودم نمی پسندم. به عنوان مثال تازه فیلمبرداری «هفت»(دیوید فینچر،1995) را که به لحاظ نورپردازی به شدت شیوه گرا بود به پایان رسانده بودم که به عنوان مدیر فیلمبرداری «زیبایی ربوده شده» (برناردو برتولوچی)ا نتخاب شدم .در این فیلم هم از نور طبیعی استفاده کردیم اما به شیوه ایی کاملا متفاوت...

پس فیلمبرداری تان ،امضا ندارد؟
نمی دانم.مطلوب این است که نباید فیلمبرداری هایم امضا داشته باشد.من همیشه رئالیسم را دوست داشته ام.برای یافتن رئالیسم در فیلمبرداری ،باید با استفاده از نور طبیعی تصاویر را به طریق سبک زدگی تری (stylisation) فیلمبرداری کنم.در حقیقت،من پسزمینه تکنیکی عالی ندارم.بنابر این نقطه ضعفم را با تست های دائمی جبران می کنم :تست نگاتیو(فیلم)،ظهور،طراحی،رنگ نورها....
یکی از نخستین فیلم هایم Le trésor des îles chiennesساخته اف.جی اوسانژ را روی نگاتیو خیلی خاصی چاپ کردیم شبیه
La Haine(ماتیو کاساوتیس ،1995) که بعدها فیلمبرداریش را « پیر ایم »انجام داد.فیلم به شیوه سیاه وسفید،اسکوپ و روی «ایلفورد» چاپ شده بود.بخش سفید تصاویر بسیار زیبا وشیری رنگ و قسمت سیاه تصاویر پر از جزئیات و به رنگ مرکب بود.

شما اصل ونسب ایرانی دارید.آیا این نوع فیلمبرداری به نقاشی های مینیاتور پهلو نمی زند که ...؟

اما من خیلی احساس نمی کنم ایرانی هستم!در تهران متولد شدم وسه ساله بودم که ایران را به مقصد پاریس ترک کردم. من فارسی حرف نمی زنم.پدرم ایرانی بود.او مسن بود که من به دنیا امدم.پیش از انقلاب اسلامی به دیدارش رفتم.من نسبت به ایرانی ها احساس خوبی دارم.فیلم کوتاهی را برای هنرمند ویدیو آرت ،شیرین نشاط فیلمبرداری کردم.او من را به محمود کلاری،مدیر فیلمبرداری جدایی نادر از سیمین معرفی کرد.برای پروژه جدید اصغر فرهادی که در پاریس فیلمبرداری خواهد شد،گروه خودم را پیشنهاد دادم...

چگونه توانستید همکاری با مارک کارو وژان پییر –ژونه را پشت سر بگذارید و با دیوید فینچر (هفت) همکاری کنید که در ان زمان از مظاهر مدرنیته بودند؟
-«اغذیه فروشی»(ژان پییر-ژونه،1991) خیلی مدرن نیست اما «شهر بچه های گمشده(مارک کارو وژان پییر –ژونه،1995) مدرن تر است.دیوید فینچر مجذوب رنگ امیزی یک پیاله فروشی شده بود که من برای ژان-پییر باپتیست(بازیگر/کارگردان/مسوول دوربین) فیلمبرداری کرده بودم.سپس من و دیوید فینچر برای مارک«نایک» یک اگهی تبلیغاتی به اتفاق کارکردیم که او مجذوب سبک فیلمبرداری صحنه های داخلی بیشتر از صحنه های خارجی شد...
جذاب ترین نکته همکاری دیوید فینچر ومن در این است که توانستم دنیای بصری فینچر را به عینیت درآورم.برای مثال : من نخستین بار عکس های عکاس مشهور امریکایی ویلیام اگلستن را به دیوید نشان دادم واو گفت:« من عکس ِ سفید را می خواهم...»

من واقعا عاشق همکاری با فینچر بودم.متاسفانه پس از فیلمبرداری«اتاق وحشت»(2002) اختلافاتی بروز کرد
زمانی که ایده های بصری تبادل می شود و به یکدیگر منتقل می شود ،همکاری خیلی هیجان انگیزتر است.الان این اتفاق دارد با جیمز گری (فیلم جدید گری) می افتد.
چرا کارگردان ها همیشه یک مدیر فیلمبرداری محبوب دارند که به بقیه ترجیح می دهند؟

-دلایل متفاوت است..گاهی کارگردان ومدیر فیلمبرداری با هم کار را شروع می کنند.بعضی اوقات کارگردان فیلمی را می بیند و فیلمبرداری اش را می پسندد.گاهی کارگردان و مدیر فیلمبرداری توسط تهیه کننده یا مدیران استودیو به هم معرفی می شوند.کارگردان و مدیر فیلمبردار باید مثل برادر باشند.حتی اگر بیرون از محل فیلمبرداری با هم رفاقت نداشته باشند. این دو باید به لحاظ عاطفی تحت تاثیر عناصر مشابه ایی در فیلمنامه قرار بگیرند و هر دو یک فیلم را بخواهند.این قانون من است!

احساس می کنم این از اغاز تاریخ سینما وجود داشته اما شاید استثنائاتی هم باشد: من داستان های زیادی درباره اختلاقات میان روبر برسون و مدیر فیلم برداری گیسلن کلوکه خوانده ام .زمانی که «ناگهان بالتازار»(1966) را تماشا کردم،باورم نمی شد این  ماحصل همکاری دو مردی است که از هم متنفر بودند.

اما هستند فیلمسازانی که جای دوربین را مشخص می کنند!
من عاشق این هستم که کارگردان جای دوربین را مشخص کند و فیلمش را به لحاظ بصری بازگو کند!بیشتر از خواندن فیلمنامه، داستان با باور بصری و فاصله دوربین برای بازیگر شکل می گیرد.گاهی به شیوه ی تدوینی که کارگردان در ذهن دارد ، اصلاحیه ایی پیشنهاد می دهم.مثلا پیشنهاد می دهم که دوربین روی تصاویر بماند و حرکت نکند.اما زمانی که با برتولوچی و رومن پولانسکی در«دروازه نهم»(1999) همکاری می کرد م بیشتر تلاش می کردم در خدمت آنها باشم و داستانی را به لحاظ بصری روایت کنم که می خواهند!

آیا گاهی چیزهای غیر ممکن هم از شما می خواهند؟

بله.این نشان تمام کارگردان های خوب است! انها مثل کودکان هستند. چشمانشان را گرد می کنند و می پرسند:«پس حالا قراره چه جوری این صحنه رو بگیریم؟»

اخیرا برای وودی الن «نیمه شب در پاریس»(2011) و «تقدیم به رم با عشق»(2012) را فیلم برداری کردید .شما در گریز او به اروپا نجات بخش اش شدید....
-گفتن این جمله خیلی صحیح نیست.وودی الن فیلمبرداری این فیلم ها را مثل یک توریست به من پیشنهاد نداد.می دانم که« تقدیم به رم با عشق» چندان با استقبال منتقدان رو به رو نشد اما در مقایسه با نخستین فیلم کمدی وودی آلن،« تقدیم به رم با عشق» پرتکلف نیست.من تجربیات بدی هم درزمینه فیلمهای استودیویی داشته ام-اتاق وحشت ساخته دیوید فینچر که کارگردان مدام تحت فشار تهیه کننده قرار داشت.
وودی آلن آزادی باورنکردنی می دهد.به عنوان مثال به بازیگرانش.

منبع : سینمای ما



به روز شده در : سه‌شنبه 21 شهريور 1391 - 23:23

_pgprintthis |_pgsendthis |


اخبار مرتبط

نظرات

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       



استفاده از مطالب و عكس هاي سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سايت سينماي ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت`پارسیس است.

مجموعه سايت هاي ما : تهران ما ، مشهد ما ،  سينماي ما ، تئاترما ، خانواده ما ، اينترنت ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Copyright 2005-2010, cinemaema.com