صفحه مناسب براي چاپگر


نیکلاس کیج


شکستن قواعد

صوفیا نصرالهی

سینمای ما - نیکلاس کیج با نام اصلی نیکلاس کیم کاپولا، 7 ژانویه‌ی سال 1964 در لانگ‌بیچ از توابع ایالت کالیفرنیای آمریکای شمالی متولد شد. پدر او آگوست کوپولا استاد ادبیات و برادر فرانسیس فورد کاپولا کارگردان مشهور «پدرخوانده»ها بود. مادرش هم طراح رقص بود. در نتیجه کیج خانواده‌ای فرهنگی و هنری داشت. (هر چند پدر و مادرش در سال 1976 از هم جدا شدند. به این دلیل که مادرش از افسردگی مزمن رنج می‌برد). کیج دو برادر دارد که هر دوی آن‌ها در زمینه‌های هنری فعالیت می‌کنند: کریستوفر کاپولا کارگردان است و مارک کاپولا از شخصیت‌های رادیویی در نیویورک است.
کیج در دبیرستان بورلی هیلز درس خواند و البته بعد از مدتی از آن جا بیرونش کردند. (این همان دبیرستانی است که لنی کراویتز و راب راینر و آنجلینا جولی هم در آن درس خوانده‌اند.) و اولین فعالیت‌های نمایشی غیر حرفه‌ای‌اش را هم در همین دبیرستان انجام داد. کیج بعدها تحصیلاتش را در زمینه سینما ادامه داد. او فارغ‌التحصیل مدرسه‌ی سینما و تلویزیون و تئاتر مشهور و معتبر UCLA است.
کیج همان اوایل فعالیتش نامش را تغییر داد تا زیر سایه‌ی نام کسی قرار نگیرد و به اعتبار نام خودش شهرت کسب کند. او با بازی در نقش‌های کلاسیک و جذاب در اواخر دهه‌ی 80 میلادی توانست نامش را همان‌گونه که می‌خواست در دنیا مطرح کند. او نام کیج را از کاراکتر لوک کیج، یکی از شخصیت‌های کتاب‌های مارول کمیک، الهام گرفته است. (کلا کیج علاقه‌ی ویژه‌ای به کتاب‌های کمیک دارد و کلکسیونی از آن‌ها جمع‌آوری کرده است. به عقیده‌ی او اسطوره‌شناسی شخصیت‌های کتاب‌های کمیک می‌تواند بر روی آن چه که امروز در اطراف ما می‌گذرد تاثیر بگذارد. کیج حتی اسم پسرش را هم از روی یکی از شخصیت‌های کتاب‌های کمیک انتخاب کرده است.) بعد از اولین فیلمش به نام Fast Time in Ridgemont High که در آن چند دقیقه در مقابل شان پن ظاهر شد، در فیلم‌های متعددی بازی کرد که بعضی از آن‌ها متعلق به سینمای تجاری و پرفروش و بعضی هم فیلم‌های قابل توجه و غیرمعمولی بودند. او آرزو داشت که در فیلم outsider که عمویش کارگردانی می‌کرد نقش دالاس وینستون را بازی کند اما آن نقش را به مت دیلون دادند.
کیج دوبار کاندیدای جایزه‌ی اسکار شد و سرانجام هم برای بازی در نقش یک الکلی ناامید که می‌خواهد دست به خودکشی بزند، برای فیلم «ترک لاس وگاس» توانست اسکار را از آن خود کند. نقش دیگری که برای آن نامزد جایزه‌ی اسکار شد، نقش چارلی کافمن و دوقلوی خیالی او در فیلم «اقتباس» بود. علیرغم این موفقیت‌ها، خیلی از بازی‌های او در فیلم‌های کم خرج در مقایسه با فیلم‌های تجاریش در اکران نادیده گرفته شد. برای مثال در سال 2005، کیج در دو فیلم شگفت‌انگیز «ارباب جنگ» و « هواشناس» بازی خارق العاده‌ای داشت که هر دوی این فیلم‌ها در گیشه شکست خوردند و فروش خوبی نداشتند و با وجود این که نقدهای خوبی هم بر آن‌ها نوشته شده بود و اکران جهانی هم داشتند ولی در عمل در برابر مخاطبان شکست خوردند. یا تریلر تعلیقی «8mm» محصول سال 1999 گیشه و اکران موفقی نداشت ولی امروز یک فیلم کالت به حساب می‌آید و طرفداران خاص خودش را دارد. این هم یکی از آن نقش‌آفرینی‌های کیج است که آن طور که باید دیده نشد.
بیشتر موفقیت مالی این بازیگر از تلاشش برای نقش‌آفرینی در فیلم‌های ژانر حادثه‌ای-اکشن ناشی می‌شود. در دومین فیلم پرفروش موفقش تا امروز یعنی فیلم «گنجینه‌ی ملی»، نقش یک تاریخدان عجیب و غریب را بازی می‌کند که برای پیدا کردن گنجینه‌ای که توسط یک سازمان آمریکایی پنهان شده، وارد ماجراهای خطرناکی می‌شود. یا در فیلم دیگرش «تغییر چهره» به کاگردانی جان وو که هم نقش قهرمان و هم بدمن داستان را دارد.
نیکلاس کیج سه بار ازدواج کرده است و همسر دوم او که مشهورترین آن‌ها هم هست، لیزا مری پریسلی دختر الویس پریسلی افسانه‌ای بود. و جالب است بدانید که او دوست صمیمی جانی دپ هم هست. در حقیقت کیج، جانی دپ را وقتی در فلوریدا گروه موسیقی داشته دیده و به گفته‌ی خودش: "وقتی داشتیم با هم مونوپلی بازی می‌کردیم فورا فهمیدم که او می‌تواند هنرپیشه‌ی فوق العاده‌ای شود. پس او را پیش مدیر برنامه‌هایم فرستادم." از این بابت هم باید از کیج ممنون بود!
در سال‌های اخیر کیج به جز بازیگری حیطه‌های دیگری را هم تجربه کرده است. او برای اولین بار تجربه کارگردانی را با یک درام کم هزینه با بازی جیمز فرانکو تجربه کرده است. او همچنین تهیه‌کنندگی چند فیلم را نیز برعهده داشته است از جمله فیلم «سایه‌ی یک خون آشام» که اولین فیلمی است که توسط کمپانی Saturn تولید شده است. این کمپانی را کیج به همراه شریکش جف لواین تاسیس کرده است. «سایه‌ی یک خون آشام» نامزد جایزه‌ی اسکار هم شد. کیج همچنین تولید فیلم « زندگی دیوید گیل» با بازی کیت وینسلت و کوین اسپیسی را هم در کارنامه‌اش دارد که یک تریلر مرگبار است. خودش درباره‌ی تجربه‌های دیگری که می‌کند می‌گوید: "احساس می‌کنم که تا همین‌جا هم در فیلم‌های متعددی بازی کرده‌ام و می‌خواهم کارهای جدیدی را شروع کنم و دنیاهای دیگری را تجربه کنم تا از قابلیت‌های دیگری هم که دارم در راه رسیدن به موفقیت استفاده کنم. حالا این قابلیت‌ها می‌تواند نوشتن باشد یا هر چیز دیگری که باعث پیشرفتم می‌شود."
کیج در تلاش برای پیشرفت در بازیگری مدتی هم روی صدایش کار کرد. به عقیده‌ی او: "بازیگران بزرگی مانند اسپنسر تریسی دارای صداهای خاص به یادماندنی بودند." در نتیجه او هم مدتی روی صدایش کار کرد تا لحن و صدایش ویژگی‌های منحصر به فردی پیدا کند.
نقش آفرینی آینده‌ی کیج در فیلم «آگاهانه» به کارگردانی آلکس پرویا خواهد بود که قرار است 20 مارچ 2009 به نمایش در آید. او در این فیلم نقش یک معلم را بازی می‌کند که می‌خواهد محتویات کپسول زمانی که در مدرسه پسرش کشف شده را آزمایش کند.
چند وقتی هست که فیلم‌های نیکلاس کیج دارند به شدت در هر دو جبهه تماشاگران و منتقدان شکست می‌خورند. با نگاهی به فیلم‌های آینده او و چند پروژه‌ای که با کارگردانان بزرگی همچون جان کارپنتر، ورنر هرتزوگ و رومن پولانسکی دارد می‌توان امیدوار بود که دوباره به دوران اوجش بازگردد. البته اگر اتفاقی مثل فیلم بسیار موفق «کشتی‌گیر» (دارن آرونوفسکی) که اخیرا جایزه اصلی جشنواره ونیز را برد و قرار بود در آن نقش اصلی را بازی کند (که نکرد و میکی رورک در آن درخشید) نیافتد.
کیج درباره‌ی بازیگری می‌گوید: "برای بازیگر خوب بودن باید شبیه یک مجرم عمل کنی یعنی مشتاق شکستن قوانین باشی تا چیز جدیدی را به دست آوری."


نکات جذاب:
- نيکلاس نوجوان عاشق بازيگري بود . تا اين حد كه تحصيل در دوران دبيرستان را در سن 15 سالگي رها كرد و وارد كنسرواتوار جوانان سان فرانسيسكو شد . در آنجا در نقش يک قهرمان بوکس در اجرايي از نمايشنامه پسر طلايي ظاهر شد.
- پس از سان‌فرانسیسکو به بورلي هيلز رفت و در کلاس‌هاي آمورش بازيگري شرکت کرد. از شاگردان استادان مشهور هنرهاي نمايشي (پگي فوري) بود که در سال 1985 در يک سانحه تصادف اتومبيل در گذشت.
- پدر کيج (آگوست کوپولا) رييس واحد هنرهاي خلاق دانشگاه سن فراسيسکو تاثير زيادي روي او داشت. از جمله ديگر شخصيت‌هايي که در اين دوره از آنان تاثير پذيرفت مي‌توان به مارلون براندو، جميز دين و جري لوييس (به تعبير خود کيج به خاطر آزادي و ديوانگي‌هايش) اشاره کرد.
- در سال 1989 برای فیلم «بوسه خون آشام» یک سوسک زنده را بلعید.
- از سوی منتقدان نیویورک برنده جایزه بهترین بازیگر مرد شده است،
- در سال 1995 به خاطر بازی در «ترک لاس وگاس» برنده جایزه بهترین بازیگر درام مرد از سوی گلدن کلوب و برنده جایزه اسکار شد.
- او در دهه نود در چند کمدی‌ سبک، نقش‌های تحسین برانگیزی ایفا کرد به ویژه با اندرو برگمان کارهای خوبی انجام داد. او در «ماه عسل در لاس وگاس» نقش مردی را که نامزدش را در بازی پوکر از دست می‌دهد و بر وحشتش از ازدواج چیره می‌شود بازی کرد.
- کیج در فیلم «می‌توانست برای شما اتفاق افتاده باشد» نقش یک پلیس متاهل را بازی می‌کند که بلیت بخت آزمایی‌اش را که برنده شده به انعام به یک پیش خدمت می‌دهد. داستان فیلم از این قرار است که این پلیس آرام وارد رستورانی می‌شود و هنگام پرداخت صورت حساب متوجه می‌شود که همسرش تمام پول‌هایش را برداشته و به پیش خدمت قول می‌دهد که هر مقدار پولی که فردا دستش برسد مقداری از آن را به او خواهد داد و از قضا همان شب در قرعه کشی ده میلیون دلار برنده می‌شود. او مجبور می‌شود مقداری از این پول را به پیش خدمت بدهد.
- در سال 1981 با تلاش فراوان و با نام نيکلاس کوپولا در نخستين فيلمش که کاري تلويزيوني بود و «اوقات خوش در رمانت هاي» نام داشت بازي کرد و پس از آن بود که این شانس را پیدا کرد که در ساخته عموي نامدارش «ماهي مهاجم» در نقش يکي از اعضاي گروه جوانان ياغي (کنار بازيگراني مثل ميکي رورک و مت ديلن ) نقشي را به عهده بگيرد.
- او در همان اوایل دهه 80 تصميم گرفت نام خانوادگي‌اش را تغيير دهد و دليل اصلي اين تصمیم را تاثيرپذيري فراوانش از شخصيت پدرش دانسته که مانع از آن مي‌شده تا در مقام بازيگري مستقل به ارائه درک شخصي‌اش از نقش‌ها بپردازد . (به گفته خود او اين تاثيرپذيري تا حد زيادي در «ماهي مهاجم» هم مشهود است). با وجود تغيير نام، در دو ساخته ديگر عمويش هم ظاهر شد: در «کاتن کلاب» نقش برادر کوچک‌تر ريچاردگير را ايفا مي‌کرد و در «پگي سو ازدواج کرد» نقش همسر کاتلين ترنر را به عهده داشت.
- در فیلمی با نام «بردي» در کنار ماتيو موداين (که در این فیلم حسابی درخشید) در قالب دو دوست زخم خورده رواني بازگشته از جنگ ويتنام حضوري موثر داشت.
- حضور او در «پرندگان آتشين» که تقليدي سطحي از «تاپ گان» (توني اسکات 1986) در نقش يک خلبان بي‌باک هلي‌کوپتر تا حد زيادي به موقعيت هنري او لطمه زد.
- در «ترک کردن لاس و گاس» در نقش مردي الکلي اجرايي متفاوت ازاين نقش تيپیک ارائه داد، اجرايي که با تصوير ثابت و کليشه‌اي چنين نقشي در فيلم‌های آمريکايي، به عنوان قرباني الکليسم که با تکيه بر نيروي عشق و وفاداري محبوبه‌اش سعي در اصلاح خويش مي‌کند، تفاوت بسيار داشت. او در اين فيلم شخصيتي يک مرد الکلي را در واپسين روزهاي زندگي‌اش تصوير کرد که اين شيوه زندگي را به ميل خود انتخاب کرده است. او حتي به اين شخصيت (که سرنوشت محتومش را پذيرفته) ابعادي حماسي بخشيد. بازي در اين فيلم جايزه اسکار بهترين بازيگر نقش اول را نصيب کيج ساخت.
- در «صخره» کيج در کنار شان کانري در نقشي مريد گونه (در اين جا يک مامور امنيتي) ظاهر شد که که با کمک گرفتن از پيري مجرب و دنيا ديده سعي در به انجام رساندن ماموريتش دارد. کیج این جا در نقشی بازی کرده طيف متنوعی از هم بازي‌هاي کانري در سال‌هاي اخير از هريسون فورد، الک بالدوين و کوين کلاستنر گرفته تا کريستيان اسليتر، کريستوفر لامبرت و وسلي اسنايپس ایفا کرده‌اند.
- کيج در هاليوود به جدي گرفتن نقش‌ها و زندگي کردن با آن‌ها و هم‌چنين انجام تمرين‌هاي دشوار شهرت دارد و هر نقشي را که بپذيرد در زندگي واقعي‌اش نيز در قالب آن فرو مي‌رود. شواهد اين مدعا کم نيستند. گفته مي‌شود که به خاطر «مسابقه با ماه» بازويش را شکافت، دو دندانش را به خاطر «بردي» کشيد و در «بوسه خون آشام» يک سوسک زنده را بلعيد!
- از معدود بازيگران معاصر سينماي امريکاست که از ستاره شدن پرهيز کرده و با تغيير خصايص فيزيکي‌اش (مثل فرم آرايش موها و صدا و لهجه) از فيلمي به فيلم ديگر مانع از شکل‌گيري تصويري ثابت از خود در ذهن علاقه‌مندانش بوده است.
- نيكلاس كيج از سرگيجه مزمن رنج مي‌برد.
- وي عاشق بداهه‌گويي مي‌باشد.
- درآمد وي از فيلم WIND TALKERS در سال 2002 بيست ميليون دلاربوده است .
- نيكلاس كيج و ليزا ماري پريسلي (دختر الويس پريسلي) در جزيره هاوايي با يكديگر ازدواج كردند (يك هفته قبل از بيست و پنجمين سالگرد درگذشت الويس پريسلي). البته مراسم عروسي بعد از سالگرد درگذشت الويس پريسلي برگزار شد. (الويس پريسلي 42 سال داشت كه در اثر حمله قلبي در سال 1977 درگذشت. ليزا ماري در سال 1994 با مايكل جكسون ازدواج و كمتر از يك سال بعد از او جدا شد, آن دو بالاخره در سال 1996 از هم طلاق گرفتند و بعد از آن با Danny keough (موسيقي دان) ازدواج كرد كه از اين ازدواج دو فرزند دارد.) نيكلاس كيج بعد از 6 سال, در سال1995 با پاتريشيا آركت که خود هنرپيشه بود ازدواج کرد. در سال 2001 از پاتريشيا آركت طلاق گرفت. او همچنين يك فرزند پسر از نامزد سابقش, Kristina Fulton دارد. نيکلاس کيج به طور اتفاقي با يک گارسن که اهل کشور فيليپين بود آشنا شد و همين آشناي باعث ازدواج آن‌ها در سال 2004 گرديد .



فیلم‌شناسی:
رقص (نیل تالکین، 2010-تازه اعلام شده)
خدای الکتریکی (مارک پلینگتون، 2009-تازه اعلام شده)
Amarillo Slim (کریستوفر ویلکینسون، 2009- در مرحله پیش تولید)
روح (رومن پولانسکی، 2009- در مرحله پیش تولید)
Kick-Ass (متیو وان، 2009- در مرحله پیش تولید)
کاملا وحشت‌زده (جان کارپنتر، 2009- در مرحله پیش تولید)
تربیت بد 2 (ورنر هرتزوگ، 2009- در مرحله فیلمبرداری)
آگاهانه (الکس پرویاس، 2009)
بانکوک پرمخاطره (برادران پانگ، 2008)
گنجینه ملی: کتاب رازها (جان ترتلتاب، 2007)
بعدی (لی تاماهوری، 2007)
گرایندهاوس (رابرت رودریگوئز، کوئنتین تارانتینو، 2007)
روح سوار (مارک استیون جانسون، 2007)
The Wicker Man (نیل لابوت، 2006)
مرکز تجارت جهانی (الیور استون، 2006)
هواشناس (گور وربینسکی، 2005)
ارباب جنگ (اندرو نیکول، 2005)
گنجینه ملی (جان ترتلتاب، 2004)
مردان مچستیک (رایدلی اسکات، 2003)
اقتباس (اسپايك جونز، 2002)
رمزگويان (جان وو، 2002)
ماندولین کاپیان کورلی (جان مدن، 2001)
مرد خانواده (برت راتنر، 2000)
سرقت در 60 ثانيه (دومنیک سنا، 2000)
بيرون آوردن مردگان (مارتين اسكورسيزي، 1999)
هشت ميليمتري (جوئل شوماخر، 1999)
چشمان مار (برايان دي پالما، 1998)
تغيير چهره (جان وو، 1997)
هواپيماي ويژه محكومين (سايمون وست، 1997)
صخره (مايكل بي، 1996)
ترك لاس وگاس (مايك فيگيس، 1995)
بوسه مرگ (باربه شرودر، 1995)
گرفتار در بهشت (جرج گالو، 1994)
مي توانست براي شما اتفاق بيفتد (اندرو برگمن، 1994)
آموس و آندرو (ماکس فرای، 1993)
ماه‌عسل در وگاس (اندرو برگمن، 1992)
غرب ردراک (جان دال، 1992)
زاندالی (سام پیلزبری، 1991)
وحشی در قلب (دیوید لینچ، 1990)
پرندگان آتشین (دیوید گرین، 1990)
بوسه خون‌آشام (رابرت بیرمن،1989)
سه‌شنبه‌ها هرگز (آدام ریفکین، 1988)
ماه زده (نورمن جویسون، 1987)
بزرگ کردن آریزونا (جوئل کوئن، 1987)
پگی سو ازدواج کرد (فرانسیس فورد کاپولا، 1986)
بردی (آلن پارکر، 1984)
کاتن کلاب (فرانسیس فورد کاپولا، 1984)
ماهی مهاجم (فرانسیس فورد کاپولا، 1983)