تصنعی و سرهم‌بندی شده (یادداشت جان اندرسون - ورایتی- بر فیلم «پی‌نوشت: دوستت دارم» ترجمه شهرزاد آریانا) :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ما :: سينمای جهان
     صفحه‌اول     گزارش     گالري‌عكس     تبليغات     درباره‌ما     ارتباط‌ با ما     سينماي ما     
   
       شنبه 23 شهريور 1387 - 6:8         

               

پوستر فیلم


تصنعی و سرهم‌بندی شده (یادداشت جان اندرسون - ورایتی- بر فیلم «پی‌نوشت: دوستت دارم» ترجمه شهرزاد آریانا)

سینمای ما - مسئله عشق بعد از مرگ موضوع فیلم‌های زیادی در تاریخ سینما بوده است. «پی‌نوشت: دوستت دارم» آخرین فیلم از این دسته آثار است که بر اساس رمان پرفروش سیسیل آهن نویسنده ایرلندی اقتباس و ساخته شده است. «پی‌نوشت: دوستت دارم» بیشتر یک نسخه قرن بیست ویکمی از فیلم «روح» (جری زوکر-1990) با لهجه و گویش محلی و نسخه دیگری از «دفترچه یادداشت» بدون شخصیت‌های پیر و سالخورده است. محل وقوع داستان در کتاب آهرن دوبلین ایرلند است اما داستان این فیلم سانتالی‌مانتالی و اشک‌برانگیز در نیویورک می‌گذرد.
این فیلم بیش از حد طولانی با یک صحنه طولانی و خسته‌کننده بگو و مگو و دعوای یک زن و شوهر آغاز می‌شود. هولی (هیلاری سوانک) از شوهرش جری کندی (جرارد باتلر) عصبانی و دلخور است، چون‌که جری چند ساعت قبل اظهارنظری تند و بی‌ادبانه در مورد مادر هولی کرده است. چند ماه از این جر و بحث خانوادگی می‌گذرد و حالا دیگر جری در قید حیات نیست. او بر اثر ابتلا به یک نوع تومور مغزی فوت کرده، اما پیش از این‌که بمیرد ده نامه خطاب به همسرش نوشته و وصیت کرده که پس از مردن‌اش این نامه‌ها حتما به هولی داده شود. بنا به خواسته جری، همسر بیوه وی باید نخستین نامه را یک ماه بعد از مرگ جری بخواند. نامه‌های بعدی نیز به همین ترتیب باید در طول 9 ماه آینده خوانده و به آن عمل شود. الیزابت (کتی بیتس) مادر هولی، با این قضیه مخالف است. او اصرار دارد که هولی باید گذشته‌ها را فراموش کرده و هرچه زودتر زندگی جدیدی را شروع کند و لذا این نامه می‌تواند مانع از بازگشت وی به زندگی عادی شود. اما هولی تصمیم گرفته تا به هر شکل ممکن به آخرین خواسته شوهرش عمل کند. نامه‌های جری مخلوطی ست از انواع توصیه‌ها و اندرزهای سازنده که البته می‌توان نمونه بهتر آن را در کتاب‌های خودیاری و روانشناسی یافت!
مسئله‌ای که فیلم محور قصه‌اش قرار داده چیز جدیدی نیست و بارها دستمایه فیلم‌های زیادی در طول تاریخ سینما بوده است. تماشاگر برای پذیرش موضوع فیلم هیچ مشکلی ندارد اما نحوه پرداخت و ساختار فیلم به شکلی ست که همه چیز در فیلم «پی‌نوشت: دوستت دارم» تصنعی و سرهم‌بندی شده به نظر می‌رسد. ریچارد لاگراونس پیش از این فیلمنامه فیلم‌های موفقی چون «پادشاه ماهیگیر»، «شاهزاده کوچولو»، «نجواگر اسبان» و «پل‌های مدیسون کانتی» را نوشته و فیلم‌های آبرومند و نسبتا خوبی مثل «Living Out Loud» و «نویسندگان آزادی» را کارگردانی کرده اما فیلمنامه این فیلم پر است از ایرادات ریز و درشت که تنها از یک فیلمنامه‌نویس آماتور و تازه‌کار بر می‌آید. این بار لاگراونس بدجور دچار اشتباه شده. هر فیلمی برای ارتباط با تماشاگر به چند کاراکتر باورپذیر نیاز دارد اما کاراکترهای این فیلم هیچ احساسی را در تماشاگر بر نمی‌انگیزند، چون به شدت از درون تهی و فاقد انگیزه‌اند. عنوان فیلم به اثری سانتی‌مانتالیسم و احساساتی (با هق هق و گریه و زاری گفتن...) اشاره دارد و شاید در لحظاتی از فیلم، تماشاگران مونث به دستمال کاغذی نیاز پیدا کنند اما این اشک‌ها را نباید به پای موفقیت فیلم گذاشت. احساساتی که فیلم برمی‌انگیزد مثل فیلم‌های هندی فاقد هرگونه عمق و ریشه‌ای ست.
هیلاری سوانک در طول فیلم خیلی خوب پول خرج می‌کند و برای هرکاری و هرچیزی وقت و زمان به اندازه کافی در اختیار دارد. او در نوع لباس پوشیدن‌اش از ستاره فیلم «پسرها گریه نمی‌کنند» الهام گرفته و حالا بعد از مرگ زودهنگام شوهرش تصمیم دارد تا به نصایح شوهر مرحوم‌اش عمل کرده و تمام چیزهای مربوط به او را مرتب کرده و سر و سامان دهد و شما شگفت‌زده خواهید شد که آن اختلاف و بگو و مگوی اول فیلم چه بود و این کارها و رفتن و آمدن‌ها دیگر برای چیست؟ سوانک در این فیلم بیشتر شبیه پسربچه سر به هوایی ست که به قصد بازی به روی پل ایست‌ساید رفته باشد! جرارد باتلر (بازیگر نقش پادشاه لئونیداس در فیلم«300») هم چندان برای تماشاگر پذیرفتنی و قابل قبول نیست. او ظاهرا مردی عاقل و منطقی ست اما ما بین دوران بیماری‌اش و زمان سالم بودن‌اش هیچ تفاوتی نمی‌بینیم. او در دو حالت اهل شوخی و خوشگذرانی ست. اما با این حال باتلر به همراه کتی بیتس تنها کاراکترهای نسبتا باورپذیر فیلم هستند. جینا گرشان و لیزا کودروف در نقش دو دوست صمیمی هولی –هم ساقدوش هولی در مراسم عروسی‌اش و هم راهنمای گروه عزاداران در مراسم تشیع جنازه و سوگواری هستند-هم از کاراکترهایی هستند که ظاهرا قرار بوده نمک فیلم باشند، به همراه ویلیام دوست دوران کودکی جری (جفری دین مورگان) و دانیل (هری کانیک جونیور) به زور به فیلم الصاق شده‌اند و غیرطبیعی به نظر می‌رسند.
«پی‌نوشت: دوستت دارم» در ظاهر قرار بوده فیلمی باشد در همدردی با افراد عزیز از دست داده و همینطور فیلمی درباره حقوق مدنی زنان و این‌که باید زنان در جامعه آمریکا بر طبق قانون اساسی این کشور از حقوقی برابر با مردان برخوردار باشند، اما ترکیبی ست از سینمای فانتزی و رومانتیک. این فیلم برای تحت تاثیر قرار دادن تماشاگر فاقد شور و شوق و احساسات این‌گونه فیلم‌هاست و در نهایت فیلمی خسته‌کننده و طولانی از آب در آمده است.



به روز شده در : شنبه 26 مرداد 1387 - 22:46

_pgprintthis |_pgsendthis |

نظرات

مجتبی
دوشنبه 28 مرداد 1387 - 1:10

واقعا یکی از مزخرفترین فیلمهایی بود که تو عمرم دیده بودم.

پدرام تجریشی
دوشنبه 28 مرداد 1387 - 14:38

تو عمرم لوس تر و خاله زنکی تر از این فیلم ندیده بودم که دیدم.

روژان آرمیده
دوشنبه 28 مرداد 1387 - 16:29

فیلم بامزه ای هست. رابطه هیلاری سوانک با شوهرش و همینطور گریه زاری هاش بعد از مرگ اون و نوع رابطش با دوستاش و مادرش جالبه. یک جورایی شوخی با زندگی زناشویی و روابط احساسی و عاطفی آدمهاست. برخلاف جان اندرسون اصلا قبول ندارم که فیلم تصنعی و سرهم بندی شده هست. ایشون حتما خیلی اخمالو و جدی تشریف دارن.

نادیا
سه‌شنبه 29 مرداد 1387 - 16:0

یک فیلم خانوادگی سالم و جذاب که من با دوستام 2دفعه دیدمش.

اویتسا افشارطوس
چهارشنبه 30 مرداد 1387 - 17:53

وای که چقدر موقع دیدن این فیلم حرص خوردم. فیلم خیلی بی مزه و لوسیه. هیلاری سوانک هم ناامیدکننده ست.

پوریا پورزند
شنبه 2 شهريور 1387 - 14:33

مشکل فیلم بیشتر از فیلمنامه ضعیفه تا چیز دیگه. یک داستان 2خطی که خواست تهیه کننده تبدیل به فیلمنامه شده. به مین خاطر داستان فیلم اون کشش لازم رو برای یک درام سطح بالا نداره و همه چیز سطحی و آبکی به نظر می رسه . توی همچین پروژهای که چنین داستان و فیلمنامه ای داره از دست بازیگرها کاری بر نمی یاد.

فرح
پنجشنبه 7 شهريور 1387 - 14:50

شما از یک فیلم خانوادگی چه انتاری دارید؟ به نظر من که فیلم خوبیه!

اشکان
سه‌شنبه 12 شهريور 1387 - 15:24

من از همون اولی که پای فیلم نشستم هیچ انتظاری از فیلم نداشتم که حالا بخواد اعصابم خراب بشه.

پاشا
پنجشنبه 14 شهريور 1387 - 18:29

وقتی فیلم تمام شد می خواستم تلویزیون رو زیر تلویزیونی و دی وی دی پلی رش از پنجره پرت کنم بیرون. از بس که اعصابم خراب شده بود اما خواهرم نذاشت. این آمریکایی ها هم بعضی موقع ها بد جور احمق و خاله زنک میشن.

سام شاه سوند
پنجشنبه 14 شهريور 1387 - 18:41

ایتکه همش بخوایم بنینیم پای فیلمهای تاپ و مثلا آنچنانی دیگه کمی خسته کننده میشه. دوستت دارم به درد این میخوره که مدتی خودت رو بزنی به کوچه علی چپ. پس زیاد هم فیلم بدی نیست. البته بیشتر به مذاق خانمها خوش میاد تا آقایون.

هومن شیدایی
دوشنبه 18 شهريور 1387 - 14:23

دوستان عزیز،

این فیلم "در ضمن:دوستت دارم" فیلم بدی نیست. قبول ندارید؟ چون هنوز فیلم بد ندیدید. من هفته گذشته چندتا فیلم دیدم که خدا نصیبتون نکنه. نصیب گرگ بیابون هم نکنه. یکیش "دوست پسر جدید مامانم"(2008) با بازی مگ رایان و آنتونیو باندراس. واقعا فیلم چرت و مزخرف و مبتذلی بود. دومیش هم "میانبری به خوشبختی" (2008) با بازی آنتونی هاپکینز و آلک بالدوین. نمی دونم چطور تونستم فیلم را تا آخر تحمل کنم. واقعا فیلم ضعیفی بود. اما این احساس بد موقع تماشای "درضمن:دوستت دارم" نداشتم.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  




           

استفاده از مطالب و عكس هاي سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سايت سينماي ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : تهران ما ، مشهد ما ،  سينماي ما ، تئاترما ، خانواده ما ، اينترنت ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Copyright 2005-2007, cinemaema.com