ترجمه
صوفيا نصرالهيکریستوفر نولان این روزها مطرحترین کارگردان سینماست و فیلم «شوالیهی سیاه» او در نظرسنجی سايت IMDB پدرخوانده را هم پشت سر گذاشته. این گفت و گو برداشتی از چند مصاحبه با اوست که توسط سایتهای اینترنتی: about.com، slashfilm.com صورت گرفته و گفت و گویی که اسکات هولران بعد از فیلم اول بتمن با او انجام داده است.
- از نظر شما آیا بتمن یک قهرمان است؟ک.ن: قهرمان واژهی بحث برانگیزی است و آنقدر به صورت گسترده استفاده میشود که معنی واقعی خودش را از دست داده. آیا بتمن قهرمان است؟ قطعا از نظر من او بیشتر یک قهرمان است تا ابرقهرمان. این کلمهی قهرمان البته کمی مشکلساز است. بتمن هیچ ویژگی فوقبشری ندارد اما شمایل یک قهرمان را پیدا کرده است. من او را قهرمان میدانم چون هدفش خدمت و کمک به مردم است بدون این که برای خودش نفعی در نظر داشته باشد. وقتی فیلم «بتمن آغاز میکند» را ساختم متوجه این تفاوت بتمن با دیگران شدم که او برعکس مثلا چارلز برانسون در «آرزوی مرگ» به دنبال انتقام شخصی نیست. ما در فیلم به دنبال بتمن نیستیم تا انتقامش را بگیرد بلکه منتظریم تا عدالت را اجرا کند.
- محتوا و تم اصلی فیلمهای بتمن چیست؟ک.ن: جدال و تقابل بین میل به برآورده کردن نیازهای شخصی یا انتقام و یا داشتن هدفی بزرگتر، مثبتتر، سازندهتر و جهانیتر. از آنجا که بتمن همیشه در بین انسانهای معمولی زندگی میکند، این جدال مانند مسابقهای است مابین ایدهآلیسم و واقعگرایی.
- خودتان بیشتر واقعگرا هستید یا ایدهآل فکر میکنید؟ک.ن: من هر دوی اینها هستم اما موقع ساخت بتمن بیشتر به ایدهآلها فکر میکنم. البته این فقط از نظر مضمونی فیلم است وگرنه وقتی کار به ساختار میرسد کاملا واقعگرا میشوم تا ببینم چگونه میتوانیم از امکاناتمان استفاده کنیم تا به چیزی که میخواهیم، برسیم.
- فیلم «بتمن آغاز میکند» فروش خیلی خوبی داشت و «شوالیهی سیاه» هم به نظر پرفروش میآید. فکر میکردید اولین فیلم بتمنتان به چنین فروشی دست پیدا کند؟ ک.ن: من همیشه برای خودم رویابافی میکردم که فیلمهایی از این دست و با این بودجه چه آخر و عاقبتی دارند؟! البته من تا پایان کار به فروش و نتیجه فکر نمیکردم. از نظر من فقط یک فیلم فانتزی خلاقانه بود که کارگردانی میکردم.
- شیوهی فیلمبرداری شما در فیلم «بتمن آغاز میکند» کاملا متفاوت با کارهای قبلیتان مثل «یادگاری» بود. ک.ن: راستش من فقط به این فکر میکنم که چه شیوهای برای بیان و شرح قصهی فیلم بهترین است و این که مثلا کدام نما در ادامهی این یکی باید بیاید تا داستان گسترش پیدا کند. واقعا دلیل قطعی و روشنی وجود ندارد که داستانهایی با مقیاسهای متفاوت، هنگام ساخت، باید حتما سبکهای متفاوتی داشته باشند. میدانید من راهی را برای ساخت فیلمم انتخاب میکنم که خودم با آن احساس راحتی کنم و نیازی هم به تغییرش نمیبینم.
- هنگامی که بتمنها را میساختید، چه چیزی برایتان هیجانانگیز بود؟ک.ن: خراب و منهدم کردن آن همه چیز در فیلم و آن انفجارهای مهیب جدا عالی و مهیج بود. میدانید در فیلمهای این چنینی میتوانید دست به کارهای تعجب برانگیز زیادی بزنید. و البته یک نکتهی دوستداشتنی دیگر هم سفر به شیکاگو بود که نیمی از اقوام من اهل آن جا هستند. در گذشته هم مدتی در شیکاگو زندگی کرده بودم و خاطرات زیادی از آن جا دارم.
- چرا امتیاز ساخت سری فیلمهای بتمن، بعد از فیلم دوم شوماخر، برای مدتی به تاخیر افتاد و به کسی داده نشد؟ک.ن: وقتی تیم برتون اولین بتمن را در سال 1989 ساخت، یک فیلم کاملا درخشان از کار درآمد. سبک کاملا منحصر به فرد و عجیب و غریبی داشت. و وقتی شما هم در این راه میافتید....منظورم این است که ساخت چهار فیلم از بتمن کاملا آدم را تحت تاثیر قرار میدهد. هر بار که ادامهای بر آن ساخته میشود انگار مجبور میشوی که از یک پایان، شروع جدیدی بسازی. در نتیجه دست یافتن به چنین چیزی کار بسیار دشوار و بزرگی است که ریسک زیادی هم دارد.
- چالشهای شما برای بسط دادن داستان بتمن در «شوالیهی سياه» چه بود؟ک.ن: راستش من خیلی جذب ایدهای شده بودم که در انتهای «بتمن آغاز میکند» گذاشته بودیم یعنی ایدهی این که بتمن شخصیت پذیرفته و شجاع شهر گاتهام باشد و تلاش کند تا شهر گاتهام را به مردمش بازگرداند. در نتیجه اعمال جنایتکارانه عجیب و غیرمعمولی باید علیه او انجام گیرد و او باید تاکتیکهای جدیدی برای خنثی کردن آنها استفاده کند. اینبار جنایتکاران با چه چیزی برخواهند گشت؟ این ایده و به خصوص شخصیت جوکر، آنقدر مرا تحت تاثیر قرار داد که قصه را ادامه بدهم و دوباره شاهد جدال درونی بتمن هم باشم که به نوعی از اولین فیلم بتمن تاکنون وجود داشته اما این بار دامنهاش به شهر گاتهام هم کشیده شده است.
- پس آن چه شما را به ماجرا علاقمند کرده، سردرگمیهای اخلاقی بوده است؟ک.ن: بله درست است. فکر میکنم بتمن در موقعیت خطرناک متزلزلی قرار دارد به عنوان کسی که امیال منفی زیادی دارد اما سعی میکند که آنها را در مسیر درست و خوب هدایت کند. و به نظرم این یک موقعیت خیلی دشوار انسانی است. و البته یک چیز دیگر که در فیلم «شوالیهی سیاه» به خصوص، وجود دارد و روی من و مردم تاثیر زیادی گذاشته، شخصیت جوکر است.
- راجع به کار کردن با گروه بازیگران بگویید. در «شوالیهی سیاه» بازیگران فوقالعادهای بازی میکنند. چگونه به آنها رسیدید؟ آیا به آنها اجازه دادید کار خودشان را بکنند یا آنها را کاملا تحت کنترل خودتان داشتید؟
ک.ن: توضیح دادنش کمی سخت است ولی چیزی که من همیشه میگویم این است که هر چند روشهای بازی بازیگران بزرگ با هم متفاوت است، اما چیزی که در آنها وجود دارد و آنها را بزرگ میکند این است که آنها میتوانند خیلی سریع و بدون زحمت زیاد خودشان را با شیوهی دیگران منطبق کنند. بازیگران خوب حتی این را میدانند که باید پاسخگوی بازی دیگران هم باشند تا بازی خودشان به چشم بیاید. آنها باید خوب به طرف مقابلشان گوش کنند نه این که دائم منتظر باشند تا دیالوگ بعدی خودشان را بگویند!
- چه طورشد که برای نقش بتمن به کریستین بل رسیدید؟ک.ن: کریستین بل تازه بازی در فیلم «چرخکار» را تمام کرده بود و برای بازی در این نقش مقدار قابل توجهی وزن کم کرده بود درنتیجه چنان قیافهای پیدا کرده بود که هیچ کجا نمیتوانستید کسی را پیدا کنید که بیشتر از او شبیه بتمن باشد! حتی وقتی برای تست «بتمن آغاز میکند» روی پرده آمد، ما نگران بودیم که نکند بل آنقدر لاغر و استخوانی باشد که نتواند مدیران استودیو را قانع کند اما من به او اعتماد کامل داشتم. از همان روز اول فیلمبرداری مطمئن بودم که بل کارش را خوب انجام میدهد. و همین طور هم شد.
- شما و کریستین تصویر یکسانی از بتمن در ذهن داشتید؟ک.ن: نه ولی من از پساش برآمدم و قانعش کردم! ولی جدا ذهنیتهایمان خیلی از هم دور نبود.
- دربارهی هیث لجر و نقشاش جوکر هم صحبت کنید.ک.ن: مرگ لجر باعث شده که من احساس مسئولیت زیادی نسبت به او حس کنم. حرف زدن دربارهاش کمی برایم سخت است. خوشحالم که فیلم را داشتم. سر و کله زدن با بتمن باعث شد بتوانم راحتتر با مرگ لجر کنار بیایم. میدانید شخصیت جوکر به گونهای بود که ما در تمام داستان بتمن انگیزههای او را به روشنی نمیبینیم. بیشتر در نقش یک کاتالیزور عمل میکند که مردم به آن واکنش نشان دهند. میدانستم برای این نقش به بازیگر بااستعداد و غیرمعمولی نیاز دارم. سالها بود که میل داشتم با لجر کار کنم. سر پروژههای زیادی با هم حرف زدیم ولی هیچ وقت فرصتش پیش نیامد تا این که ماجرای ساخت بتمن پیش آمد. لجر همان بازیگری بود که میخواستم. بازیش را در «کوهستان بروکبک» دیده بودم. او مهیج بود، میدانستم از هیچ چیز نمیترسد، نقش را میگیرد و مال خود میکند و تبدیل به اسطوره میشود. حتی قبل از این که فیلمنامه و نقش جوکر را بخواند به من گفت که میتواند این کار را انجام دهد. جوکر شخصیت آنارشی دارد که لجر به خوبی آن را در آورد.
-آیا یه فکر ساخت بتمن سومتان هم هستید؟ک.ن: نه یا بهتر است بگویم نمیدانم چه پیش میآید. میدانید برای ساخت فیلمهای دنبالهدار بدترین چیز این است که به آینده فکر کنید. شما باید هرچه دارید و میتوانید، در همین فیلم خرج کنید.
منبع: همشهري جوان