«نیرنگ بتمن» (گفتگوی نیوزویک با کریستوفر نولان) :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ما :: سينمای جهان
     صفحه‌اول     گزارش     گالري‌عكس     تبليغات     درباره‌ما     ارتباط‌ با ما     سينماي ما     
   
       شنبه 23 شهريور 1387 - 10:16         



«نیرنگ بتمن» (گفتگوی نیوزویک با کریستوفر نولان)



سینمای ما
ترجمه: خاطره آقائیان

پیش درآمد: با وجود گرمای طاقت‌فرسا در یک غروب بعدازظهر، مصاحبه‌ای با کریستوفر نولان، کارگردان «بتمن می‌آغازد» و همچنین قسمت نهایی این مجموعه «شوالیه تاریکی»، در ایوان پشتی منزل او واقع در هالیوود غربی صورت گرفت.
نولان در لباس همیشگی‌اش ظاهر می‌شود: تی‌شرتی مشکی و تر و تمیز که اونیفرم همیشگی اوست و بیش از 10 نمونه از آن را در کمد لباس‌هایش دارد. نولان شخصیتی وسواسی ست و جایگاه خود را نیز به خوبی می‌شناسد. او دو گذرنامه دارد که همواره هر دوی آن‌ها را تنها برای روز مبادا در جیب بغلی کتش نگه می‌دارد. فیلم‌هایش و مخصوصا فیلم آخر او به خوبی با شخصیتش جفت و جور از آب درآمده است: متفکرانه و صریح، با تاثیری شگرف بر ببینده و ساختاری پیچیده. «شوالیه تاریکی»، بروس وین (کریستین بیل) را جوری‌ می‌یابد که تلاش‌های او را برای زدودن جرم و جنایت در گاتهام سیتی بی‌نظیر است. تبهکاران نیز بازی خود را به خوبی شناخته‌اند. کسانی که توسط آتش‌بیار پر سروصدای معرکه، جوکر، هدایت می‌شوند. او جنایتکاری روانی ست که قربانیان خود را مجبور به گرفتن تصمیماتی غیرقابل تصور می‌کند.
هیث لجر که در این فیلم در قالب شخصیت جوکر ظاهر شده بود با مرگ ناگهانی خود در جولای امسال هالیوود را سخت گیج و منگ کرد و تنها چیزی که از وی باقی ماند چرخش چرخ‌دنده‌های اشتیاق در بینندگان نمایش‌های تابستانی امسال توسط او بود.
در پی این جریان نولان هم ستایش‌نامه‌ای برای بازیگر خود در نیوزویک نوشت و مسئله را مورد بحث قرار داد، همچنان‌که راجع به دیگر بازیگران هم مطالبی نوشته بود:


• «شوالیه تاریکی» فیلمی بسیار عبوس و وحشتناک به نظر می‌رسد.

- بله درست است. اما خب به هر حال خود بتمن شخصیتی عبوس و وحشتناک دارد. البته به گمانم همین بخش مفرح و جالب توجه فیلم است و در واقع سیستمش این‌طوری است. همین موضوع هم هست که فیلم را مهیج می‌کند. البته این وحشت حد و مرزی هم دارد.

• ... و فیلم خود بخشی از وحشت زمان حال در کشورمان را به تصویر می‌کشد، چیزی که باعث می‌شود بسیاری از درون‌مایه‌های فیلم مربوط و به‌جا به نظر برسند و در واقع نشان‌دهنده چگونگی مسیری است که بسیاری از قهرمانان پس از گیر افتادن در منجلاب‌های پی‌در‌پی به انسان‌هایی شرور بدل می‌گردند. سوژه‌ی اصلی هم این است که در نهایت قهرمان نیز در دام آن اسیر می‌شود.

- بله. ما دقیقا همین کار را کردیم. نمونه‌های بسیار مشهوری داریم. ما در این فیلم راجع به سِزار حرف می‌زنیم و به همان اندازه راجع به وینستون چرچیل، که بعد از جنگ جهانی دوم از مسند قدرت برکنار شد. همه تلاش‌مان این بود که از بتمن چهره‌ای واقعی و ملموس بسازیم -البته اگر قهرمان داستان شخصیتی حقیقی باشد- کسی که اهالی شهر همه‌ی امید و آرزوی خود را در پناه او می‌جویند و این‌که آن قهرمان در شرایطی همه امید خود را از دست می‌دهد. ما در واقع این مسئله را مورد توجه قرار دادیم.

• به نظر می‌رسد که شما در این فیلم مسئله‌ی عدم حضور قهرمان در دنیای کنونی را مدنظر قرار داده‌ای. چون هر قهرمانی بطور اجتناب‌ناپذیری با انتخابی غیرمعقول مواجه می‌شود و همین انتخاب است که از او هیولا می‌سازد.

- شخصیت جوکر از این‌که باعث نقض قانون در انسان‌ها شود لذت می‌برد -القاء زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی توسط انسان‌ها و به جان هم انداختن آن‌ها- همین تناقض‌هاست که مسیر شما را می‌سازد، ارائه انتخاب‌های اجتناب‌ناپذیر به مردم. کاری که بتمن می‌کند قهرمانانه است اما از جهاتی دیگر هم می‌شود به آن نگاه کرد: قانون‌مداری، همانند قدرتی تاریک و سیاه علیه قانون! این مسیر، مسیری بسیار خطرناک است. او همواره با شمشیری بران به اصول اخلاقی ضربه می‌زند.

• فیلم بر روی این مسئله متمرکز می‌شود که موج روانی کنونی در گاتهام‌سیتی تا اندازه‌ای به بتمن مربوط می‌شود و البته نه در جبهه‌ی مخالف او. حضور او روندی غیر مغرضانه دارد همانند روند کنونی حضور آمریکا در عراق.

- در پایان نخستین فیلم ما سوژه‌ای دنباله دار را معرفی کردیم. بتمن ایجاد‌کننده نقطه اوج این حرکت به سوی جرم و جنایت در گاتهام سیتی است. به صورت زدن ماسک و به روی پشت بام‌ها پریدن. خب، پس بالاخره چه بلایی بر سر تحت تاثیر قرار دادن جنایتکارانی که او با آن‌ها می‌جنگد می‌آید؟ بتمن دنیا را متحول می‌کند اما نه کاملا به طرف سمت و سویی بهتر. کاربرد زور در مقابل دشمن چیزی حیله‌گرانه و سحرآمیز در داستان است و فیلم در تلاش است که بگوید هر کسی در چنین شرایطی خود را می‌بازد.

• پس به نظر شما نمی‌توان این دیدگاه را از سوی گاتهام‌سیتی به سمت بغداد گستراند؟

- خب ما خواهان برقراری توازن بین تهدیدهای حاصل از ناهنجاری بودیم، چیزی که فیلم به شدت درگیر آن است. بغداد نمونه‌ای برجسته است و البته تصور این مسئله برای یکی از شهرهای خودمان بسیار وحشتناک‌تر هم هست.

• این فیلم برای نمایش‌های تابستانی اثری فرهیخته است.

- (می‌خندد) تا حدی بله، اما امیدوارم به همان اندازه سرگرم‌کننده هم بوده باشد. همه انعکاسات سیاسی موجود در فیلم چیزهایی ست که در آینده موجب اوقات تلخی ما می‌شود اما هدف اصلی فیلم این است که موجبات سرگرمی بیننده را فراهم آورد. این ترس همیشه وجود دارد که همه چیز آن به خوبی پیش نرفته باشد.

• نخستین فیلم بتمن نولان، «بتمن می‌آغازد» ،حماسی و جهان شمول بود اما «شوالیه تاریکی» دقیقا در گاتهام‌سیتی به وقوع می‌پیوندد.


- من حس می‌کنم یکی از ابزاری که مایحتاج ساخت یک مجموعه دنباله‌دار است وسعت بخشیدن به آن و در واقع گستردن عرصه هاست. اما برایم مثل روز روشن است که جهان‌شمول بودن در فیلم اول، آن مسیری نیست که جواب‌گوی زمانه کنونی ما باشد. من تاکنون راجع به فیلم‌هایی مانند «مخمصه» مایکل مان زیاد فکر کرده‌ام. داستانی که تنها در یک شهر می‌گذرد اما همان یک شهر برای خود دنیایی ست.

• چرا برای گاتهام‌سیتی شیکاگو را انتخاب کردی نه جایی مثل نیویورک؟

- خب خود من در شیکاگو بزرگ شده‌ام و زمانی‌که ناتان کرولی، طراح تولید من، اینجا در گاراژ شروع به کار کرد و اجزای ترکیبی لازم برای آنچه که گاتهام قرار بود این‌گونه باشد را کنار هم قرار داد، ما تصوراتی راجع به شهری که همه‌ی این لایه‌ها، پل‌ها، خیابان‌هایی با قطار زیرزمینی و آسمان‌خراشهای سر به فلک کشیده داشته باشد در ذهن خود ساختیم و در نهایت من به آنها گفتم : "خب من فهمیدم این شهر کجاست. این‌جا شیکاگوست."

• همه کاراکترهای فیلم اول سیاه‌پوستند به جز کتی هولمز. مگی گیلنهال در نقش معشوقه‌ی بروس ظاهر شده است. به نظرت این تباه کردن شخصیتی قدیمی نیست که بازیگری جدید در نقش او ظاهر شود؟

- خب این ایده‌آل نیست. اما این شخصیت بخش مهم و درست داستان را تشکیل می‌دهد. پس زمانی که کتی دیگر نخواست در این نقش بازی کند، ما انتخابی جز گیلنهال نداشتیم.

• در آغاز به روی پرده آمدن «بتمن می‌آغازد» مقالاتی برای ترساندن کمپانی برادران وارنر در رابطه با مسیر زندگی کتی -مبنی بر رابطه عاشقانه او با تام کروز- به چاپ رسید که انحرافی ناخواسته و نامطلوب بود. آیا جریان بازنگشتن او به این قضیه هم مربوط می‌شود؟


- نه، من این نقش را ابتدا به کتی پیشنهاد کردم و او هم قبول کرد. خوشحالم که این پیشنهاد صورت گرفت اما در نهایت او نتوانست و مگی جایگزین او شد و به راستی هم خوش درخشید.

• می‌دانم که بنا به دلایل موجهی دوست نداری راجع به هیث صحبت کنی اما این حقیقت انکارناپذیر وجود دارد که بازی او در این فیلم اعجاب‌برانگیز بود و این اولین چیزی است که در فیلم مورد توجه قرار می‌گیرد.

- بله می‌دانم، در تمام این مدت منتظر چنین لحظه‌هایی بودم که بازی‌اش دیده شود و همه تلاشم را برای این کار کردم. البته درست در حد خودش نه بیشتر و نه کمتر.

• چطور شد که هیث را انتخاب کردی؟

- در طی چند سال اخیر چندین بار او را در پروژه‌های مختلف دیده بودم اما هیچ‌گاه نظرم به سوی او جلب نشد. اما به یک مرتبه او را در قالبی دیدم که تاکنون خیلی از بازیگران جوان دیگر در آن ظاهر شده بودند. طرز ادای جملات آن‌ها فقط در راستای تبدیل آن‌ها به سوپراستارهای سینمایی صورت می‌گرفت. اما از میان تمام آن بازیگران جوان او تنها کسی بود که کلامش مرا تحت‌تاثیر قرار داد تا جایی که دلم می‌خواست 10 دلار دیگر بدهم و از نو بازی او در «کوهستان بروکبک» را ببینم. تنهایی محض یک انسان که عدم خودبینی و غرورش گیج و کرخت‌کننده است، نمایشی بهت‌آور. پس زمانی که شنیدم به شخصیت جوکر اشتیاق نشان داده است در انتخابش کوچکترین شکی به دل راه ندادم و خودتان هم می‌توانید این را از چشمانش بخوانید. بعضی از آدم‌ها با انتخاب‌های نادرست‌شان توانایی‌های خود را تباه می‌کنند، این درست است اما من هیچ‌گاه در مقام کارگردان دچار چنین اشتباهی نشده‌ام چون به سادگی تصمیم نمی‌گیرم.


• آنگونه که مشهود است شما و هیث برای این‌که قالب شخصیتی جوکر را به درستی پایه‌گذاری کنید زیاد با هم گفتگو می‌کردید.

- او مرتبا با من تماس می‌گرفت و فقط در مورد این‌که باید چکار کند حرف می‌زد و البته ارتباط برقرار کردن از پشت گوشی تلفن واقعا کار سختی است. و مخصوصا زمانی که او می‌خواست در مورد نظاره‌کردن تک‌گویی مترسک‌ها و فرم حرکت دادن دهان آن‌ها صحبت کند.


• زمانی که او در مورد تک‌گویی مترسک‌ها حرف می‌زد با خودتان نمی‌گفتید: "چطور این چیزها به ذهنش خطور می‌کند؟"

- (می‌خندد) خب به عنوان یک کارگردان شما می‌گویید: "این خیلی هولناک است." اما در واقع چیزی که می‌توانید از صدای بازیگر بفهمید تنها شور و هیجان و اشتیاق اوست.

• شما گفتی وقتی جوکر را می‌بینی می‌توانی تصور کنی چه بویی از او به مشام می‌رسد.

- بله حس می‌کنید لایه‌ای از دوده او را پوشانده است. من هیث را با چند نوع طراحی گریم از فرانسیس بیکن -که به گونه‌ای دوداندود کردن شبیه بود- امتحان کردم. به نظرم تاثیر دوداندود شدن او یادآور تباهی و زوال نوع بشر است.

• برای من مهمترین بخش تشویش‌برانگیز بازی او در این نقش تیک عصبی‌اش در لیسیدن لبهاست.

- بله، این مسئله یادآور چیزی شبیه مارمولک است، موذیانه و ترسناک، مثل بسیاری دیگر از کارهایی که او می‌کند. اولش فکر می‌کردم این کار اشتباه است چون باعث می‌شد پروتِزهایی که درون دهانش کار گذاشته بودیم تکان بخورد اما بعدا فهمیدم که خود او با این مسئله کنار آمده و راه حلی برایش یافته است.

• بعضی از قسمت‌های فیلم -البته کاملا به طور ناخواسته- ملهم از مرگ هیث شده‌اند. آن بخش‌ها جریاناتی کاملا اتفاقی‌اند، جریاناتی کوچک که در طول دیالوگ‌ها اتفاق می‌افتند. کاری هست که یک کارگردان بتواند در این زمینه انجام دهد؟

- من فکر می‌کنم این نکته‌ای کلیدی در بازی هیث بود، چیزی که آن را همپای تراژدی ساخت. این مسئله دقیقا متضاد آن چیزی ست که هیث در زندگی واقعی بود و همین است که باعث می‌شود دیدن او در این نقش آسان‌تر شود و دلیل اصلی لذت بردن از بازی او را همان‌گونه که خودش می‌خواست مهیا کند.

• هزینه فیلم به خاطر جریانات پیش آمده به طور غیر معمولی افزایش یافت. آیا در پی مرگ او در رویکردهای خود تغییر هم دادید؟

- نه، ما مسیر خود را همان‌گونه که قرار بود باشد پیش بردیم. مسیری که صحیح‌ترین راه به نظر می‌رسید.

• در مورد پیشبرد کار در چنین شرایطی چه حسی دارید؟

- (مکث می‌کند) واقعا نمی‌دانم. (مکث می‌کند) اصلا دلم نمی‌خواهد حس ناامیدی را القاء کنم ولی واقعا جوابی ندارم. فکر می‌کنم مطلبی که در نیوزویک نوشتم پاسخ‌گوی تمامی این قضایا باشد.

• کریستین بیل از این‌که در 2 بتمن در کنار شما بوده احساس خوشوفتی کرده است. نظرت در مورد او چیست؟

- تمام آن‌چه می‌توانم بگویم این است که بعد از اتمام قسمت اول اصلا فکر ساختن قسمت دوم را هم در سر نداشتم. اما حالا، واقعا همه تلاشم این بوده که هرآنچه می‌خواستم داستان بتمن آنها را پوشش دهد در این فیلم بگنجانم. می‌خواهم داستان دنباله‌دار بزرگی بسازم، چون فکر می‌کنم یک چنین مجموعه‌هایی تاکنون بسیار کم ساخته شده‌اند، فکر می‌کنم تنها «پدر‌خوانده» و «امپراتوری دوباره ضربه می‌زند».

• می‌توانی راجع به سومین قسمت هم چیزهایی بگویی؟

- (می‌خندد) جواب آن را به خود شما واگذار می‌کنم.



       
       
به روز شده در : پنجشنبه 7 شهريور 1387 - 8:49

_pgprintthis |_pgsendthis |

نظرات

کیوان مجد
يکشنبه 10 شهريور 1387 - 15:16

مصاحبه جالبی بود. خیلی هم جالب بود.

مارال
سه‌شنبه 12 شهريور 1387 - 14:37

جالب بود

پوریا پورزند
سه‌شنبه 12 شهريور 1387 - 19:37

مصاحبه کاملیه. از خوندنش لذت بردم.

فانی
دوشنبه 18 شهريور 1387 - 14:4

من با نولان که خیلی حال می کنم. مصاحبه باکلاسیه.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  




           

استفاده از مطالب و عكس هاي سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سايت سينماي ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : تهران ما ، مشهد ما ،  سينماي ما ، تئاترما ، خانواده ما ، اينترنت ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Copyright 2005-2007, cinemaema.com