سینمای ما - گروه سازندگان مبتكر «استوديوهاي آسمان آبي» از قصۀ مصور و شعرگونه كوتاه دكتر سيس (درباره فيلي كه گوشهاي بزرگش صداي دنياي موجود بر روي يك گرده كوچك را ميشنود) يك فيلم بلندِ پرشور و هيجان ساختهاند. برخلاف فيلمسازاني نظير ران هاوارد با فيلم چگونه گرينچ كريسمس را دزديد؟ و بو وِلچ با گربه كلاهپوش، گروه آسمان آبي (از جمله كارگردانان جيمي هيوارد و استيو مارتينو و نويسندگان كن دوريو و سينكو پل) به روح و شخصيتهاي كتاب وفادار ماندهاند و حتي شاخوبرگهاي زيبا و بيشماري به آن افزودهاند.
اگر از دوران ابتدايي به بعد اين كتاب را نخواندهايد بايد بگويم كه تماشاي اين فيلم بهطرز شگفتانگيزي احساس لذتبخش و نايابِ ارتباطي دوباره با يك دوستِ دوران كودكي را به شما منتقل ميكند كه شايد طور ديگري به نظر برسد ولي بهگونهاي ذاتا همان است كه بود.
هورتن تقريبا يك دوست تمامعيار است. دكتر سيس (يا نام واقعياش، تئودور سيس جيسِل) اين نبوغ را داشته كه ايده «فيلي كه هرگز دوستش را فراموش نميكند» را توسعه دهد. در جايي از اين فيلم هورتن به دوست جديدش، شهردار هوويل ميگويد: «وفاداري يك فيل، صددرصد است»؛ اين جملهاي است كه نويسندگان از ديگر شاهكار شادوخرم دكتر سيس يعني هورتن تخم را جوجه ميكند (Horton Hatches the Egg) وام گرفتهاند. اين فيلم اصلا درباره پافشاري هورتن بر همين جملۀ پندآميز است؛ حتي اگر تمام موجودات جنگل نول فكر كنند كه كلهاش ديگر كار نميكند. البته ساكنان هوويل هم فكر ميكنند شهردارشان ديوانه شده است.
هورتن صداي يك هو را ميشنود! داستاني است درباره بقا. هورتن در تلاش براي محافظت از گرده از دست موجودات بدي كه فكر ميكنند اعتقاد او تهديدي است براي شرايط موجود، محدوديتهاي استقامتي، انعطافپذيري و طولي خرطومش را امتحان ميكند؛ و از طرف ديگر شهردار بايد مردمش را متقاعد كند كه هوويل دوست ناديدهاي به نام هورتن دارد كه از آنها در برابر حملۀ ديگر ساكنان جنگل نول محافظت ميكند.
جذابيتهاي اين فيلم براي كودكان به مراتب بيشتر است. هوها مانند دوستان خيالي هستند كه موجوديت مييابند. زندگي آنها در دنيايي به اندازه يك ذره مطرحكننده اين ايده است كه هر فضاي دروني به وسعت فضاي خارجي است اما در ابعادي ديگر. دنيايي كه هورتن از آن مراقبت ميكند براي ساكنان جوان جنگل نول نيز تجربهاي از قدرت آفرينش و پذيرفتن احتمالات جديد است.
البته فيلم براي بزرگترها هم چيزي بيش از يك اثر نوستالژيك است: چون شرحي است بر شيريني و سختي تصورات و ايدهآلهاي دوران كودكي؛ كه ميگويد اگر هميشه آنها را با خود داشته باشيد در زندگي قويتر خواهيد بود.
اين كارتون هم به اندازه فيلمهاي ساخته شده از روي آثار دكتر سيس شلوغوپلوغ است ولي با اين حال جذاب و وجدآور است چون انيماتورها، ديد و بينش اصيلي داشتهاند كه به ديدگاه اصيل منبع الهامشان پيوسته است.
هورتن در جايي از فيلم ميگويد: «يك موجود يك موجود است و اهميتي ندارد چقدر كوچك باشد». اين جمله بيانگر صراحت اخلاقي داستان است؛ كه البته هميشه بخشي از فلسفه گروه آسمان آبي بوده است. اين جمله در اولين فيلم بلند گروه آسمان آبي يعني عصر يخبندان از زبان اِسكرات، سنجاب داستان شنيده ميشود.
تمام شوخيهاي كلامي فيلم درجه يك نيستند ولي اغلب غيرمنتظره هستند بهويژه وقتي هورتن اداي هنري كيسينجر و جان اف. كندي را درميآورد. از لحاظ بصري هم فيلم به مانند چرخوفلكي است كه از سوار شدنش خسته نميشويد. خالقان اين اثر براي خلق آن زحمت زيادي كشيدهاند و همين دليل پويايي متمايز آن است. انيماتورها جنگل نول را با شخصيتهاي متعددي پر كردهاند.
جيم كري و انيماتورها، هورتن را سرشار از شورواشتياق كردهاند. استيو كارل هم به خوبي از عهده شهرداري برآمده كه با 96 دختر، يك پسر و يك همسر وفادار احاطه شده است. فيلمسازان اين پسر (در كتاب كوچكترين هو در ميان همه است) را بدل به شخصيتي تيم برتني كردهاند؛ بچهاي بدعنق با خلاقيتي دستنخورده و يك زندگي دروني.
هورتن صداي يك هو را ميشنود! فيلمي است كه هر كسي را ترغيب به زدن شيپور خودش ميكند (و اهميتي نميدهد كه او چقدر كوچك است يا كم اهميت) و از چيزي كه حاصلش ميتواند صدايي گوشخراش باشد، يك سمفوني ساده خلق ميكند.
هورتن صداي يك هو را ميشنود! Horton Hears a Who!
كارگردان: جيمي هِيوارد و استيو مارتينو، فيلمنامه: كن دوريو و سينكو پل براساس داستان و كتابي از دكتر سيس، موسيقي: جان پاول، تدوين: تيم نوردگيست، تهيهكننده: باب گوردن. صداپيشگان: جيم كري(هورتن)، استيو كارل (شهردار هوويل)، كارول بِرنِت (كانگورو) و ويل آرنِت (وِلَد). محصول 2008 آمريكا، 88 دقيقه، ژانر: انيميشن. درصد مجموع نظر منتقدان سايت متاكريتيك: 71 درصد.
خلاصه داستان
يك روز فيلي به نام هورتن از يك گرده كوچك صداي كمك ميشنود. او با اينكه نميتواند كسي را روي گرده ببيند، تصميم ميگيرد به آن كمك كند. بعدا معلوم ميشود كه اين گرده كوچك محل زندگي موجوداتي به نام هو است كه در واقع در شهرشان هوويل زندگي ميكنند. هورتن قبول ميكند كه از هوها محافظت كند ولي آزار همسايههايش شروع ميشود؛ آنها باور نميكنند كه در اين گرده موجود زندهاي وجود داشته باشد. اما هورتن همچنان روي اين عقيده پافشاري ميكند: «يك موجود يك موجود است و فرقي نميكند چقدر كوچك باشد»