قرار نیست هیچ‌چیزی دنیای مرا عوض کند (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «سرتاسر جهان» ترجمه: پیمان جوادی) :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ما :: سينمای جهان
     صفحه‌اول     گزارش     گالري‌عكس     تبليغات     درباره‌ما     ارتباط‌ با ما     سينماي ما     
   
       پنجشنبه 14 آذر 1387 - 10:37         

               



قرار نیست هیچ‌چیزی دنیای مرا عوض کند (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «سرتاسر جهان» ترجمه: پیمان جوادی)

سینمای ما - تصورش را بکنید که بی‌خیال از همه جا در حال قدم‌زدن و پیاده‌روی در خیابان هستید، به یک سالن تئاتر و موسیقی می‌رسید، وارد آن می‌شوید و اجرایی از ترانه‌های مورد علاقه خود را می‌بینید و می‌شنوید و این برای شما در آن لحظه چقدر جذاب، زیبا و افسون‌کننده است. «سرتاسر جهان» ساخته جولی تیمور هم پیوند بی‌پروا و شجاعانه وجوه بصری و مسائل تکنیکی ست و فیلمی ست زیبا، جذاب، امیدبخش و دلگرم‌کننده. «سرتاسر جهان» شرحی ست از موسیقی بیتل‌ها در دهه 1960 میلادی که هرکس می‌تواند به تناوب از آن برداشت و تفسیری داشته باشد و در آن معنا و مفهومی خاص بیابد، چنان‌که برای برخی افراد مضامین فیلم متعلق به گذشته‌ها و زمان‌هایی سپری شده است؛ اما من دیروز را به امروز ترجیح می‌دهم.
«سرتاسر جهان» از آن دسته فیلم‌های جادویی و افسون‌کننده دهه60 نیست اما فیلمی قانع‌کننده و رضایت‌بخش است. فیلم هرچند سیاسی نیست اما می‌توان مفاهیمی سیاسی هم در لایه‌های پنهان و هسته مرکزی فیلم جستجو کرد. شگفت‌انگیزتر از همه این‌که هرچند زمان وقوع داستان‌ها و ماجراهای فیلم مربوط به چند دهه پیش است اما باز هم قدیمی به نظر نمی‌رسد.
برای فیلمی که دیوار به دیوار موسیقی ست طرح داستانی پرمایه و جذابی دارد. کاراکترها و شخصیت‌های فیلم عمدتا اسم‌ها و نام‌های بعد از آوازها بیتل‌ها دارند، شامل لوسی، آنجلیک، وود، اِوان و راشِل. داستان فیلم در دهه شصت و در نیویورک آمریکا می‌گذرد. جود (جیم استیورگس)، یک جوان اهل لیورپول است که به عنوان جوشکار بر روی کشتی مسیر لیورپول-نیویورک کار می‌کند. او برای یافتن پدر هرگز ندیده‌اش از انگلستان به آمریکا می‌رود. او در طی این سفر با مکس (جو اندرسون)، دانشجوی آمریکایی ترک تحصیل کرده آشنا می‌شود. پس از آن جود دلباخته لوسی (اوون ریچل وود)، خواهر مکس، می‌شود. این سه نفر کمی بعد عازم یک سفر جاده‌ای می‌شوند و به جنبش ضدجنگ ویتنام می‌پیوندند. آن‌ها در این راه با گروهی دیگر که اهل موسیقی‌اند آشنا می‌شوند: یک هم‌جنس باز به اسم پرودنس (تی وی کارپیو)، یک مقلد جانیس چاپلین به اسم سدی (دانا فوشر)، یک مقلد جیمی هنریکسن به اسم جوجو (مارتین لوتر)، یک هیپی شبیه کن کیسی به اسم دکتر رابرت میجیک (بونو) و یک راهنما به اسم اقای کیت (اد ایزارد).
وقتی به داستان فیلم اشاره می‌کنم شما در ذهن‌تان یک طرح داستانی با چند دیالوگ را تصور نکنید. تقریبا همه چیز در فیلم بر اساس ترانه‌های بیتل‌ها زمان‌بندی و تصویرسازی شده است. تغییراتی که در ترانه‌های قدیمی بیتل‌ها داده شده بعضا به حدی رادیکال و بنیادی ست که احتمال دارد به عنوان یکی از علاقه‌مندان بیتل‌ها از شنیدن آن تعجب کنید. جیم استرجس و جو اندرسون بیشتر به خاطر توانایی‌شان در آوازخوانی برای ایفای نقش‌های اصلی فیلم انتخاب شده‌اند. این دو هرچند که تجربه چندانی در بازیگری ندارند اما موفق شده‌اند یک جفت لنون/مک کارتنی (خوانندگان اصلی بیتل‌ها) را بازآفرینی کنند. اوون ریچل وود هم در خواندن ترانه‌هایش موفق نشان می‌دهد. آن‌ها در خواندن ترانه‌ها –بویژه همگام شدن- به شکلی جدید از آوازخوانی دست یافته‌اند که ما تا پیش از این هرگز نظیر آن را ندیده و نشنیده‌ایم و ربط چندانی به نوع و شیوه آوازخوانی بیتل‌ها ندارد. عشق تنها جرات و شهامت ابراز بیان کردن آن در ترانه‌ها نیست بلکه غم، اندوه و حزنی هم لازم است تا در ترانه‌ها و لحن خواندن ترانه وجود داشته باشد.
جولی تیمور که بیشتر به عنوان طراح رقص شهرت دارد از هر تمهیدی برای غنای بصری فیلم‌اش استفاده کرده؛ از انیمیشن و کار عروسکی تا سکانس‌های زیرآب. نام جولی تیمور ابتدا بخاطر کارگردانی و اجرای «شیرشاه» در برادوی بر سر زبان‌ها افتاد. وی یک طراح رقص بسیار خلاق و مبتکر است که به تنهایی تمام صحنه‌های رقص و شادی و پایکوبی در «سرتاسر جهان» را طراحی کرده است. صحنه رقص و پایکوبی دسته و گروه شبیه بیتل‌ها، مجلس رقص سال آخر تحصیلی دبیرستان در لیورپول و سکانس‌های زیرآب از جمله صحنه‌هایی هستد که نشان از نبوغ و خلاقیت تیمور دارند. در یکی از سکانس‌های زیر آب که بیشتر شبیه به یک باله است، صحنه‌های زیرآب تبدیل به موزیکال جنگاوری می‌شود که با تدوین خلاقانه فرانسوا بونِت با صحنه‌های به هم خوردن امواج خروشان دریا و آشوب، اغتشاش و ناآرامی‌های دیترویت ترکیب می‌شود.
«سرتاسر جهان» فیلم زیبا و خاطره‌انگیزی ست. فیلم برای امثال من تجربه‌ای مسرت بخش و شادی‌آور است که آن را با هیچ چیز عوض نخواهم کرد. من دوست ندارم درباره کسی عیب‌جویی کنم و یا به کسی ایراد بگیرم چون به هرحال کسانی که به این فیلم ایراد و خرده می‌گیرند اجرای زنده و واقعی بیتل‌ها را ندیده‌اند. همانطور که کول پورتر هیچگاه فرد آستر نمی‌شود هیچ ترانه دیگری هم جای بیتل‌ها را نمی‌گیرد. بعضی از این ترانه‌ها در حال حاضر قدمتی بیش از 40 سال دارند و چندتایی از آن‌ها نیز در دنیای موسیقی ابدی جاوادانه خواهند بود. بنابراین شنیدن این ترانه‌ها در فیلمی که بر ارزش‌ها و جاودانه بودن آن‌ها تاکید دارد، آن هم توسط بازیگرانی بااستعداد و دوست‌داشتنی می‌تواند غیرمنتظره و جالب توجه باشد.
آیا شما زندگی در دهه 60، 70 یا 80 را تجربه کرده‌اید؟ اگر جواب‌تان مثل من مثبت باشد احتمالا بیشتر از بقیه از تماشای «سرتاسر جهان» لذت خواهید برد و این فیلمی ست که اگر علاقه‌مند به بیتل‌ها باشید شما را به هیجان درخواهد آورد. ترانه‌های بیتل‌ها شبیه گل‌هایی هستند که هیچگاه از اصالت و ارزش آنها کم نمی‌شود و ترانه‌های این فیلم هم به شیوه‌ای جدید تنظیم شده‌اند تا همچنان بتواند برای نسل جدید و بیگانه با بیتل‌ها دوست‌داشتنی باشند. این فیلمی ست که می‌توان آن را دوست داشت، آن را دوباره دید؛ مثل دوست داشتن و گوش دادن به آلبوم محبوب و دلخواه‌تان.



به روز شده در : شنبه 4 آبان 1387 - 1:28

_pgprintthis |_pgsendthis |

نظرات

پدرام تجریشی
يکشنبه 5 آبان 1387 - 13:38

من که آخرش هم نفهمیدم "سرتا سر جهان" یا "عبور از کهکشان"؟ آخه هر دوتاش هم معنی میده؟ اما شماها هم هر دوتا اسم اومدین کار کردین. آدم کمی گیج میشه که کدومش درست تره.

نويد غضنفري
شنبه 11 آبان 1387 - 0:51
سلام به همه دوستان و رفقايم. «عبور از كهكشان » ترجمه اي بسيار بعيد و دور از ذهن براي « Across The Universe» است. ما ( من و جواد) كه به اين فيلم توي همين سايت خودمان حسابي پرداخته ايم، « سرتاسر جهان » يا بهتر از آن ( البته به قول جواد رهبر) « سرتاسر گيتي » ترجمه هاي درست و مناسب عنوان اين فيلم عزيز و دوست داشتني است. لطفا هر چه سريع تر عنوان را درست كنيد كه اصلا در شأن اين سايت وزين نيست دوستان عزيزم. مخلصيم.

- سلام بر دوست و همکار بسیار عزیز. ممنون از تذکرتان. برای یکدست‌تر شدن نام این فیلم در سایت از همان ترجمه قبلی استفاده کردیم.
مازیار
شنبه 11 آبان 1387 - 19:26

خب، معلومه که هیچ چیز نمی تونه دنیای آقای ابرت رو عوض کنه. کسی انتظار نداره که ابرت با 70سال سن عوض بشه. البته من هم با این فیلم عبور از کهکشان خیلی حال کردم.

کیوان مجد
دوشنبه 13 آبان 1387 - 21:27

راجر ابرت یک موجود دوست داتنی در دنیای نقد و نقادی سینماست. آدم جالب و دوست داشتنیه. دونیای خاص خودش رو داره. اما معلومه یک آدم دنیا دیده و باتجربه هست. قابل احترامه، چون از نوشته هاش خیلی چیزها رو میشه یاد گرفت. من همیشه نقدهایی رو که پیمان جوادی از راجر ابرت ترجمه میکنه رو

می خونم. در ضمن حق با نوید غضنفری هستش.

فرید نوری زاده
سه‌شنبه 28 آبان 1387 - 21:10

یک dvd اورژینال و محشر از across the universe گیرم آمده با یک دنیا پشت صحنه، سوند تراک و موسیقی و کلیپ. واقعا ذیوانه کننده ست. سه دیسکه. اینجاست که بایذ نشست یک دل سیر این فیلم هی دید و دید ودید.

لی لی ناز روحانی
پنجشنبه 7 آذر 1387 - 14:1

یکی از جذابترین و داغ ترین فیلمهای این یکی دوسال اخیر که دیدم. در بعضی جاها و صحنه ها آدم رو به یاد موزیکالهای کلاسیک تاریخ سینما می اندازه. ترکیب بازیگران فیلم هم خیلی جذابه. موسیقی هاش هم جذابه.

فریبرز اتحادالحق
شنبه 9 آذر 1387 - 13:37

فیلم جذابیه. یک گروه بازیگر جوان و گمنام - که کمتر اسمشون رو تا قبل از این فیلم شنیده بودم- داره که به شدت جذاب و تو دل برو هستن. موسیقی ها هم شنیدنی ان اما یک جورایی فیلم شبیه مجموعه ای از چندتا کلیپه. همه نمی تونن با ساختار فیلم زیاد حال کنن. اما در مجموع کار خوبی بود.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  




           

استفاده از مطالب و عكس هاي سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سايت سينماي ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : تهران ما ، مشهد ما ،  سينماي ما ، تئاترما ، خانواده ما ، اينترنت ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Copyright 2005-2007, cinemaema.com