سینمای ما - آيا فقط بهخاطر منفعت و عايدي ميتوان از روي يك نمايش موزيكال بسيار محبوب كه در 170 كشور روي صحنه رفته است و سي ميليون نفر به تماشايش نشستهاند، يك فيلم سينمايي ساخت؟ آن هم چنين نمايشي كه عنوانش اينقدر چالشانگيز است؟ آيا ضروري بوده است كه فيليدا لويد (كارگردان تئاتر) و كاترين جانسن (نمايشنامهنويس) كه هر دو با مديوم سينما و قالب فيلم بلند ناآشنا بودند، برگردان اثر هنريشان به فيلم را برعهده گيرند و دچار اشتباهات فيلمسازان تازهكار شوند؟ كه با اين كار ممكن است از شمار تماشاگران فيلم نسبت به طرفداران پرشمار نمايش كاسته شود؟
من خودم وقتي به تماشاي اين نمايش موزيكال (كه با هوشمندي شماري از ترانههاي گروه پاپ سوئدي، ABBA، را بهصورت يكپارچه درآورده بود و در ساختار داستاني خود جاي داده بود) رفته بودم كاملا غافلگير شدم و تحتتاثير اجراي قوي آن قرار گرفتم. همه از اين نمايش استقبال كردند و آن را ستودند.
اما گروه درخشان اين نمايش موفق در برگردان آن به فيلم نتوانستند از عهده بار اضافي داستان برآيند و دست به اصلاحات غيرضروري زدهاند. آنها فريب آواي خوش بودجه هاليوودي را خوردهاند و با خودشان اين فكر احمقانه را كردهاند كه اگر به نمايششان شاخوبرگ دهند و آن را بزرگتر كنند (خوانندههاي بيشتر! شوخيهاي بيشتر! و خلاصه همه چيز بيشتر!) خود به خود به فيلم بهتري دست خواهند يافت. اما لزوما اين چنين نيست.
مرد دانا و عاقلي يك بار به من نصيحت كرد كه مراقب فيلمهايي باشم كه به بازيگران روي صحنه بيشتر از تماشاگران خوش ميگذرد. ماما ميا! نمونه تمامعياري براي اين پند است.
ماما ميا! Mamma Mia
كارگردان: فيليدا لويد، فيلمنامه: كاترين جانسن، مدير فيلمبرداري: هريس زمبرلاكيس، موسيقي: بِني اندرسن، تدوين: لزلي واكر، طراح لباس: آن راث، طراح صحنه: ماريا جركوويك، تهيهكنندگان: جودي كريمر و گري گوتزمن. بازيگران: استلان اسكارسگارد (بيل)، پيرس برازنان (سام كارمايكل)، كالين فيرث (هري برايت)، مريل استريپ (دونا) و جولي والترز (رزي). محصول 2008 انگليس، آلمان و آمريكا، 108 دقيقه، ژانر: كمدي موزيكال رمانس. درصد مجموع نظر منتقدان سايت متاكريتيك: 52 درصد.
خلاصه داستان: سوفي بيست ساله در هتل مادرش در جزيرهاي در يونان خود را براي مراسم عروسي با نامزدش اسكاي آماده ميكند. او در ظاهر زندگي خوب و بينقصي دارد (يك زندگي بيغم و غصه، يك نامزد دوستداشتني و دوستاني سرخوش و خوشبخت) ولي جاي يك چيز در زندگي او واقعا خالي است: يك پدر. تنها آرزوي فعلي سوفي اين است كه پدرش او را عازم خانه بخت كند.
منبع: سینمای پویا