سینمای ما - تازهترین فیلم جیمزباند، «تسكین ناچیز» به كارگردانی مارك فارستر، از بسیاری جهات، فیلم نوآورانه و سنتشكنانهای در میان مجموعه بیست و چندتایی آثار سینمایی جیمزباندی تلقی میشود. با این حال «تسكین ناچیز» هم نمیتواند كاملا خود را از قید قواعد و رسوم این مجموعه آثار رها سازد. ببینید چند مورد از این عناصر آشكار و تكراری كه به نوعی فرمول همیشگی آثار جیمزباند محسوب میشوند بهگونهای در این فیلم تازه هم حضور دارند. ۱- صحنه اكشن پیش از تیتراژ
مطمئن باشید قبل از تیتراژ آغاز فیلم، صحنهای نفسگیر میبینید كه همه آدمبدهای این صحنه احتمالا شما تماشاگر محترم را خیس عرق میكند ولی در پایان صحنه، قهرمان مامور ۰۰۷ را صحیح و سالم میبینید كه از آن همه اتفاقات مهیج آب هم در دلش تكان نخورده است. (مورد «روزی دیگر بمیر» كه پیرس برازنان بعد از این صحنه به چنگ آدمبدها افتاد و شكنجه شد یك استثناست.)
۲- شلیك به سوی تماشاگر
اوایل فیلم، آقای باند دارد راستراست راه میرود كه ناگهان، معلوم نیست چرا، به سرش میزند و برمیگردد و به سوی شما شلیك میكند. این معمولا در اولین لحظه تیتراژ اتفاق میافتد و شما شلیك مامور ۰۰۷ را از داخل دایرهای به شكل خال لوله تفنگ تماشا میكنید.
۳- تیتراژ آغاز با گرافیك سرگیجهآور
جلوههای تصویری كه بهطور كلی در آثار جیمزباندی یك عنصر كلیدی است، باید قرینه مناسبی در تیتراژ ابتدای فیلم داشته باشد كه معمولا با گرافیك عجیب و غریب و تبدیل شكلهای گوناگون به یكدیگر همراه است.
۴- جلسه ملاقات مامور ۰۰۷ با مافوقاش
این اواخر میانه جیمزباند و رئیسش اندكی شكرآب شده اما بالاخره آنها باید جایی یكدیگر ملاقات كنند، گرچه این ملاقات مثل آن دوران خوش قدیم چندان رسمی نیست و ممكن است جیمزباند مثل فیلم «كازینورویال» ناگهان «ام» را در خانه رئیس غافلگیر كند.
۵- آقای «كیو» و تجهیزات عجیب و غریبش
حتی اگر به ندرت پیرمردی دوستداشتنی و مبتكر به نام «كیو» را نبینیم، باز هم تجهیزات عجیب و غریبی كه به تازگی طراحی كرده در طول فیلم به كار مامور ۰۰۷ میآید و معمولا پیش از لحظه سرنوشتساز یكبار هم به صورت آزمایشی از آن استفاده میشود.
۶- ملاقات در ایستگاه
اولین برخورد مامور ۰۰۷ با همكار آیندهاش معمولا در یك فرودگاه یا ایستگاه اتفاق میافتد. این از آن مكانهایی است كه آدم میتواند دوست را از دشمن تشخیص بدهد، گرچه هنوز این شناخت كامل نیست و آدمها را در سفر باید شناخت.
۷- خبیث كلهگنده
این موجود گاهی اوقات ظاهر عجیب و غریبی دارد ولی بهطور كلی یك آدم خبیث در سودای تسلط بر كل جهان است كه اتفاقا آدم خیلی خوشبرخورد و آدابدانی است، از آن نوع آدمهایی كه اول دوست دارید به خانهتان دعوتش كنید و آخر فیلم از اینكه تكهتكه میشود یا دود میشود و به آسمان میرود، خوشحال میشوید.
۸- نوچه خطرناك
ممكن است دندان آهنی، مشت آهنی، كلاهی با لبه تیغه ارهای یا صورتی پر از تركشهای الماسی داشته باشد و به ندرت ممكن است یك آدمكش خوشقیافه مثل رابرتشا باشد ولی به هر حال از این «نوچه» كه دستورات بیرحمانه ارباب خبیثش را با كمال میل اجرا میكند باید پرهیز كرد و احتمالا در اواخر داستان از شر او خلاص شد.
۹- همكار مونث
همیشه یك زن به كمك جیمزباند میآید. به هر حال نمیتوان از نیمی از جمعیت دنیا صرفنظر كرد حتی اگر فمینیستها لحن و نحوه برخورد آقای باند با همكارش را مورد اعتراض قرار دهند.
۱۰- دشمن مونث
این یكی دیگر حتما فمینیستها را ناراحت میكند، چون واقعا موجود نامردی تصویر میشود كه جیمزباند را به شدت در معرض خطر قرار میدهد و تا پای مرگ پیش میبرد و البته در نهایت به مكافات اعمالش میرسد.
۱۱- رفقای جانجانی
این افراد كه معمولا در اغذیهفروشی لحظاتی با قهرمان بریتانیایی ما همراه میشوند، معمولا مردانی از طبقه او هستند، جاسوسهایی از سرویسهای جاسوسی كشورهای دیگر كه اطلاعاتی به آقای ۰۰۷ میدهند و دمی را هم به غنیمت میگذرانند.
۱۲- چهره پدرانه
آن قدیمها كه «ام» مرد بود خودش نقش پدری را برای قهرمان در كودكی یتیم شده ما برعهده میگرفت ولی در این روزها كه نامرد شده و جایش را به خانم جودیدنچ داده، آدمی مثل رنهماتیس یا همان جانكارلوجانینی بازیگر وظیفهاش را برعهده میگیرد.
۱۳- قربانی بختبرگشته
در ماموریتهای جیمزباند هم مثل همه ماموریتهای دیگر یك عده باید قربانی شوند. معمولا قرعه به نام یكی از آشنایان جیمزباند میافتد كه به شیوهای عجیب و غریب و تماشایی قربانی شود یا جنازهاش پیدا شود.
۱۴- بازی
جیمزباند به بازی و تفریح هم علاقه عجیبی دارد و بالاخره در هر فیلمش فرصتی پیدا میكند تا در عالم بازی و تفریح و ورزش و امثال آن روی آدم خبیث كلهگنده را كم كند.
۱۵- شوخیشوخی كشتن
حس طنز و مطایبه مامور ۰۰۷ به ویژه در هنگام كشتن آدمبدهایی كه بدجوری كفر او را درآوردهاند ناگهان گل میكند و اگر هم جیمزباند به دست خود این آدم را همراه با گفتن یك جمله طنازانه به شیوهای ابتكاری به قتل نرساند، كارگردان وظیفه را برعهده میگیرد و مثلا طرف در حالی كه به روئینتنبودنش میبالد، ناگهان در جا یخ میزند.
۱۶- شوخی موسیقایی
اگر با دقت به حاشیه صوتی فیلمهای جیمزباند گوش بسپارید در جایی متوجه میشوید كه یك قطعه موسیقی آشنا به شكلی هجوآمیز و نابهجا به گوشتان میخورد. ممكن است تم مشهور «لورنس عربستان»، «برخورد نزدیك از نوع سوم»؛ «هفت دلاور» یا «ادیسه فضایی ۲۰۰۱» باشد. خوب گوش بدهید بالاخره چیزی میشنوید.
۱۷- از پا درآمدن
قهرمان ما هم هرچه باشد بالاخره آدم است و یك جایی بالاخره از پا درمیآید یا از هوش میرود. معمولا آدمبدها برای این منظور از مادهای بیهوشكننده، گاز یا امثال آن استفاده میكنند تا ۰۰۷ را چند دقیقهای به دام بیندازند ولی نمیدانند كه با این كار گور خودشان را میكنند.
۱۸- مكانهای عجیب و غریب
هر چقدر هم تماشاگر دنیادیدهای باشید باز هم جایی پیدا میشود كه تا به حال در عمرتان ندیده باشید. مامور ۰۰۷ هم به منظور چنین خدمتی شما را از این قاره به آن قاره میبرد و گاهی اوقات حتی به فضا هم میكشاند تا از یكنواختی چشماندازهای زمینی خسته نشوید.
۱۹- اتومبیلهای رنگ و وارنگ
كدام تماشاگری ممكن است در مقابل جاذبه تماشای اتومبیلهای زیبا و تندرو و آخرین مدل مقاومت كند؟ البته حتی جیمزباند هم گاهی اوقات ژیان و رنو پنج سوار میشود ولی اغلب دوست دارد آستون مارتین، فورد موستانگ یا بیام دبلیوی آخرین مدلش را به رختان بكشد و گاهی اوقات هم با له و لورده كردن این مركب زیبای آهنی داغش را بر دلتان بگذارد.
۲۰- مبارزه تماشایی نهایی
صحنه اوج اكثر آثار دراماتیك در اواخر آن است و جیمزباند هم چون میخواهد از بقیه دراماتیكتر باشد این پایان كار را بسیار دیدنیتر از كار درمیآورد. معمولا ماجرای پایانی بعد از یك صحنه شام با حضور همه طرفهای خوب و بد اصلی داستان برگزار میشود و در آن یك شمارش معكوس كه قرار است به كار كل دنیا پایان بدهد، نجات قهرمانان خوب داستان در آخرین لحظه با یك اقدام زیركانه مامور ۰۰۷، انفجاری تماشایی و نابودی قطعی خبیث كلهگنده گنجانده شده كه آقای باند بعد از آن فقط یك لحظه آرامش دارد تا برای ماموریت بعدی آماده شود.
منبع: روزنامه کارگزاران