یادداشت راجر ایبرت بر فیلم «گران تورینو» :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ما :: سينمای جهان
     صفحه‌اول     گزارش     گالري‌عكس     تبليغات     درباره‌ما     ارتباط‌ با ما     سينماي ما     
 
   
       يکشنبه 28 خرداد 1391 - 15:31         

                       


یادداشت راجر ایبرت بر فیلم «گران تورینو»

دلم می خواهد مانند «کلینت ایستوود» باشم
 راجر ایبرت، ترجمه سحر اکبریان

سینمای ما - دلم می خواهد مانند «کلینت ایستوود» باشم. ایستوود کارگردان، ایستوود هنرپیشه، ایستوود شکست ناپذیر، ایستوود پیرمرد. کدام فرد دیگری را در تاریخ سینما سراغ دارید که 53 سال هنرپیشگی و 37 سال کارگردانی کرده باشد و 2 جایزه ی اسکار برای کارگردانی و دو اسکار دیگر برای بهترین فیلم گرفته باشد.
در "Gran Torino" ایستوود بار دیگر نقش نمادی امریکایی را بازی می کند – این بار نقش «والت کووالسکی» کارگر کارخانه ی اتوموبیل سازی بازنشسته ی بدخلق، نژاد پرست و آبجو نوش اهل دیتروت که تفنگش همیشه ی برای شلیک آماده است. ایستوود این کاراکتر را به صورت مردی سرشار از انرژی بازی می کند که بیشتر آن صرف توداری می شود. انگار هر کلمه و هر اخمی از جایی ژرف برخاسته است.
والت کووالسکی همسایگان آسیایی خود را «کله سیاه» و «چشم تنگ» خطاب می کند. زمانی که با تائو، نوجوان همسایه ی آسیایی اش، آشنا می شود او را پیش آرایشگر خود می برد تا به او یاد دهد امریکایی ها چه طور صحبت می کنند. او و آرایشگر یکدیگر را لهستانی و ایتالیایی خطاب می کنند و انگار تائو باید این روحیه را بیاموزد. به نظرم این صحنه بسیار دور از واقعیت آمد و ماندم که والت می خاهد چه چیزی را به تائو بیاموزد. سپس متوجه شدم که والت آن را غیر واقعی نمی پنداشته است.
والت به عنوان یک نگهبان – که از امنیت خود محافظت می کند- چندان نژاد پرست نیست. او در ایوان خود می نشیند تا از این نظریه دفاع کند که حق شما برای راه رفتن در این دنیا با پا گذاشتنتان بر چمن خانه ی او پایان می یابد. همسر والت تازه از دنیا رفته است (خیلی دوست داشتم که او را ببینم) و پسرانش بار دیگر فهمیده اند که حرامزاده ی پیر نمی خواهد در زندگی اش دخالت کنند. از نظر او پسرانش فضول های چاقی هستند که شغل های بی معنی دارند، و نوه اش را هم دختری حریص و خودمحور می پندارد.
والت روزهایی که چیزی برای تعمیر در خانه اش ندارد یا روی Gran Torino ی 1972 محبوبش - که در خط تولید کارخانه ی فورد برای مونتاژ کردن آن کمک کرده است- کار نمی کند، تمام روز روی ایوان خانه اش می نشیند. او زیاد می بیند. ماشینی پر از گانگسترهای کره ای را می بیند که می خواهند تائو ی ساکت و درسخوان را وارد آدمکشی خود کنند. هنگامی که آن ها تائو را وادار می کنند که Gran Torino را بدزدد، والت او را حین سرقت دستگیر می کند. سپس سو، خواهر تائو، پیش والت می رود تا از طرف خانواده اش عذرخواهی کند و به والت پیشنهاد می دهد که تائو در کارهایش به او کمک کند، که والت از روی اکراه می پذیرد. هنگامی که سو از طرف چند سیاه پوست گردن کلفت تهدید می شود، والت خشمگین شده و درگیر ماجرا می شود.
حالا زندگی والت به طرز غریبی با این مردم پیوند می خورد. سو برای والت شرح می دهد که قبیله اش مردمی از کوهستان های لائوس هستند که متحد امریکا بوده و به آن ها توصیه شده است که سرزمین خود را ترک کنند. هنگامی که سو به زور والت را به یک مهمانی خانوادگی می برد والت به طور اتفاقی آن ها را «کله سیاه» و سو را «بانوی اژدها» خطاب می کند، اما به نظر می رسد با این که این افراد تسلطی به زبان انگلیسی ندارند با شنیدن این کلمات سرگرم شده اند. والت نمی داند که باید انسانیت مشترک میانشان را بپذیرد، اما از تملق گویی آن ها و غذای خوشمزه ای که به او می دهند خوشش می آید.
در میان هنرپیشگان هم نسل ایستوود شاید «جیمز گارنر» می توانست این نقش را بازی کند، اما به نظرم او زیادی برای این نقش مودب است. ایستوود دلپذیر و مودب بازی نمی کند. والت هیچ عذرخواهی ای بابت آن چه هست نمی کند، و به همین خاطر است که هنگامی که می فهمد همسایه های خود را از خانواده اش بیشتر دوست دارد باورش می کنیم.
به عقیده ی من "Gran Torino" درباره ی دو چیز است. درباره ی شکوفایی دیر هنگام طبیعت بهتر یک مرد، و درباره ی امریکایی هایی از نژاد های مختلف است که در قرن جدید به یکدیگر نزدیک تر شده اند. فیلم درباره ی تحولی عظیم نیست. درباره ی این است که می توان «کله سیاه» های همسایه را مردمانی دوست داشتنی دید.

منبع: پندار



به روز شده در : سه‌شنبه 1 بهمن 1387 - 2:29

_pgprintthis |_pgsendthis |

نظرات

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       



استفاده از مطالب و عكس هاي سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سايت سينماي ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت`پارسیس است.

مجموعه سايت هاي ما : تهران ما ، مشهد ما ،  سينماي ما ، تئاترما ، خانواده ما ، اينترنت ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Copyright 2005-2010, cinemaema.com