سینمای ما - صنعت سینمای استرالیا را فقط با درام «استرالیا» نباید مورد بررسی قرار داد چرا كه انیمیشن «ماری و مكس» ساخته آدام الیوت، تماشاگران سینما را با جنبههای تازهای از سینمای این كشور دوردست آشنا میكند.
این انیمیشن قبل از این كه شبیه كارهای كامپیوتری كمپانیهای موفقی مثل والت دیزنی یا دریم وركز باشد، شبیه كارهای نیك پارك انگلیسی و كار معروف او «والاس و گرومیت»است.
بسیاری از منتقدان سینمایی میگویند تماشاگران فیلم قبل از آن كه عاشق آن شوند، آن را تحسین خواهند كرد.
تكنیك فیلم آرام و خونسرد است و این تكنیك، در خدمت قصه غمانگیزی قرار میگیرد كه باعث میشود بیننده تا آخرین دقایق فیلم چشم از آن برندارد.
«ماری و مكس» مثل بسیاری از انیمیشنهایی كه این روزها ساخته میشود، برای هر دو مخاطب كوچك و بزرگ خود حرفهایی دارد. شروع فیلم (كه با نمایش یكسری ناهنجاری همراه است) نوعی افسردگی همراه خودش میآورد ولی كسی نمیگذرد كه لحن فیلم تغییر كند و دیگر نمیتوان از چیزی به نام افسردگی صحبت كرد. با این حال برخی از منتقدان عقیده دارند مضمون فیلم خیلی هم مناسب حال بچهها نیست و حرفهایی در آن مطرح میشود كه كودكان و نوجوانان به اصطلاح آنها را نمیگیرند.
قصه فیلم سه راوی دارد: ماری نویسنده نامهها (كه بتانی ویتمور به جای كودكی او صحبت میكند و تونی كولته به جای دوران بزرگسالی وی)، مكس (با صدای فیلیپ سیمورهافمن، كه به احتمال زیاد امسال برای «شك» نامزد جایزه اسكار بهترین بازیگر مرد خواهد شد) و راوی (با صدای بری هامپریز) قصه فیلم در یك طول زمانی ۲۰ ساله تعریف میشود و شروع آن با آشنایی و دوستی ماری ۸ ساله اهل ملبورن با یك مرد مریض و منزوی ۴۰ ساله به نام مكس است.
مكس برای تمام پرسشهای ماری پاسخهایی خوب و جذاب دارد اما سوالات ماری انتهایی ندارند.
این در حالی است كه دوستی آنها به واسطه نامههایی است كه برای هم مینویسند و هنوز یكدیگر راندیدهاند. علت امر هم این است كه مكس در نیویورك زندگی میكند. نامهنگاریهای این دو سالها ادامه پیدا میكند و زمانی میرسد كه مكس برنده یك مسابقه لاتاری میشود و ماری كتابی درباره مكس و بیماری او مینویسد. حالا شرایط برای دیدار آنها فراهم است ولی قصه فیلم حوادث پیشبینینشدهای را پیش روی خود دارد.
آدام الیوت قبل از «ماری و مكس» كه اولین فیلم بلند سینماییاش است، چهار فیلم كوتاه ساخته است.
او درباره فیلم بلند سینماییاش میگوید: «فیلمهای انیمیشن معمولا فیلمهای سرگرمكنندهای هستند كه با هدف شادكردن تماشاگران خود ساخته میشوند اما فیلم من افسانهای غمگین از مشكلات جهانی معاصر است و هیچ ربطی به قصههای شاه پریان ندارد. كاراكترهای اصلی فیلم در دنیای مدرن رها و گم شدهاند و به نوعی در ترس زندگی میكنند. با آن كه آدمها دارند زندگی میكنند ولی خبری از زندگی كردن نیست. البته این موضوع در دل قصه فیلم پنهان است و شما در ظاهر قضیه چیزی نمیبیند. به همین دلیل دیدن آن برای بچهها هم میتواند جذاب باشد. آنها در طول قصه فیلم با مشكلاتی روبهرو میشوند كه بر اساس آن كنجكاو میشوند تا نگاهدقیقتری به محیط و دنیای دور و بر خود بیندازند.»
برای «ماری و مكس» پیشبینی موفقیت مالی خوبی در استرالیا میشود.
منبع: خبرگزارى فارس