هر تفنگی صدای خودش رو داره* (یادداشت نوید غضنفری بر فیلم «گرن تورینو») :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ما :: سينمای جهان
     صفحه‌اول     گزارش     گالري‌عكس     تبليغات     درباره‌ما     ارتباط‌ با ما     سينماي ما     
 
   
       يکشنبه 20 اسفند 1391 - 15:16         

       

گرن تورینو


هر تفنگی صدای خودش رو داره* (یادداشت نوید غضنفری بر فیلم «گرن تورینو»)

سینمای ما - رییسِ هری کالاهان در «هری کثیف» (دان سیگل، 1971) بود که موقع مأموریت‌ها دائما به هری اخطار می‌داد: "تنها نرو" و هریِ یک‌دنده بلافاصله جواب می‌داد: "تنها نیستم، اسلحه دارم"! حالا اما هریِ پیر و یک دنده، در آستانه 79 سالگی‌اش یاد گرفته که در جامعه چند نژادی (چند صدایی؟) حال حاضر امریکا، باید بعضی از مأموریت‌ها را تنهای تنها رفت، این که دیگر تنها مگنوم 44 قدرت‌مندترین اسلحه دنیا نیست، این که گاهی قدرتِ دستانِ خالی و اتفاقا با گاردی کاملا باز، بارها بیش‌تر از قدرت یک مگنوم 44 لوله بلند جواب می‌دهد. اگر هری کالاهان ته مأموریت‌هایش و موقعی که تبهکاران را به دام می‌انداخت، با گفتن این که: "…داری فکر می‌کنی که توی این اسلحه پنج تیر هست یا شیش تا؟ راستش هیجان الان باعث شده خودمم فراموش کنم! اما بدون که این اسلحه یه مگنوم 44 و می‌تونه با یه گلوله مغزت رو داغون کنه…" در واقع یک بازیِ سادیستیک با آن‌ها راه می‌انداخت، حالا وقتی ادای اسلحه کشیدن را با دستانش در می‌آورد، می‌دانیم که طنز ظریفی در حرکاتش جریان دارد، هریِ پیر (والت؟!) انگار دیگر می‌داند در چنین جامعه‌ای کشیدن اسلحه واقعی خیلی مضحک‌تر از تنها ادای آن را درآوردن و مثل بازی بچه‌ها است.

«گرن تورینو»ی کلینت ایست وود در واقع خداحافظیِ اصول‌گرایانه و منطبق با دیدگاه‌های مرتب دگرگون شده یک جمهوری‌خواهِ متعصبِ دوآتشه است که طی این سال‌ها فراگرفته چگونه باید پارلمانی مخصوص به خود و خارج از دایره «بوش»خواهی یا هر نماینده جناح راستی دیگر در انتخابات ریاست جمهوری امریکا بنا کند، به طوری که نه از احساساتِ میهن‌پرستانه‌اش دست بردارد و نه از نماینده‌های به زعم خودش "قلابی" جناح سیاسی منتخب‌اش حمایت کند. همچنان که در انتخابات 1992 تقاضاهای جورج بوش پدر را برای تبلیغات نپذیرفت و حتی سال بعدش در یک مصاحبه کارهای بوش پدر را کاملا احمقانه و مخرب برای وجهه جمهوری‌خواهان توصیف کرد.

«گرن تورینو» خداحافظیِ تلخ و در عین حال رها و باشکوه یک سفیدپوستِ متعصبِ امریکایی تبار است که طی این سال‌ها یادگرفته باید دست از همه یک‌دندگی‌ها و سرتقی‌ها بردارد و جامعه حالا دیگر چندنژادی امریکا را همین طوری که هست بپذیرد. اما ایستوود در این میان شیطنت‌های ظریف سیاسی‌ای هم داشته و عمدا این داستان تازه‌اش را به گونه‌ای توصیف کرده که انگار تنها بازمانده سفیدپوست و امریکایی‌تبارِ اصیل است؛ والت پیر (ایست وود) تازه همسرش را از دست داده و توی همان مراسم تدفین ابتدای ماجرا می‌فهمیم که او هیچ دل خوشی از دو پسر خود و همچنین همسران و فرزندان آن‌ها ندارد، آن‌ها آشکارا به معیارها و ارزش‌های والت اهمیتی نمی‌دهند، والت در محله‌ای از شهر دیترویت زندگی می‌کند که رفته رفته سفیدپوستانش از آن‌جا رفته‌اند و رنگین پوستانی از نژادهای مختلف سیاه، مکزیکی و آسیایی (از نژادهای مختلف همونگ یا با لحن و لهجه عامدانه والت؛ مانگ!) جای‌شان را گرفته‌اند. خوب، واقعا فکر می‌کنید این موضوع برای یک کهنه سرباز جنگ با کره که همچنان متعصب باقی مانده چقدر قابل تحمل است؟ بویژه که همسایه کناری خانه‌اش دقیقا خانواده‌ای از نژاد همونگ است، گونه‌ای که والت موقع ادا کردن اسم آن‌ها، دندان‌هایش را همچون دیسی (سگ وفادار والت) به هم می‌سابد. مشکل اما از جای دیگری آب می‌خورد؛ والت پیر همچنان خیال می‌کند کلانتر پیر آن محله حالا دیگر غریبه است، مرکب‌اش عضلانی‌ترین (Muscle Car) و قدرت‌مند‌ترین نمونه فوردِ تورینو یعنی یک گرن تورینوی مدل 1972 است، اسلحه‌اش همواره آماده شلیک و جعبه کنار دست‌اش پر از نوشیدنی است، عصرها روی بالکن به مانند وسترنرها می‌نشیند و نظاره‌گر همسایگانی است که با فرهنگ و آداب و رسوم‌شان هیچ‌گونه آشنایی‌ای ندارد. اما نکته بامزه ماجرا این است که ما دیدگاهِ مهاجرانِ آسیاییِ همونگ را هم نسبت به والت پیر می‌بینیم؛ والت به مانند غریبه‌ای سفیدپوست و یک سر و گردن بلندتر از آن کوتاه قدهای زردپوست است، آن چنان که در جایی از فیلم مادربزرگِ تائو و سو که می‌آید تا در بالکن بنشیند، با نیش و کنایه و البته با زبان بومی‌اش «تکه»ای به والت پیر می‌اندازد: "پس این یکی کِی می‌خواد بره؟ همه امریکایی‌ها که از این جا رفتن"!

گویا ایستوود طی ساختن «گرن تورینو» برخلاف گارد کاملا بازش در این داستانِ نوشته نیک شنک -فیلم‌نامه‌نویس خوش‌قریحه «گرن تورینو»- گاردش را برای رسانه‌ها و مطبوعات بسته بوده و پروژه را در یک محیط ایزوله به پیش می‌برده است، شاید به این خاطر که ذات این تازه‌ترین اثر او، چکیده ناب دیدگاه‌های اجتماعی و سیاسی‌اش در این چند سال اخیر است، این که او به دور از سر و صدا و هیاهوی موجود در بطن جامعه امریکا، بیانیه‌ای طنازانه و البته نه‌چندان افتخارآمیز (برای فیلم‌ساز آزادی‌خواهی که همواره اعلام کرده هر شخصی را باید آزادانه گذاشت که هر چه می‌خواهد بگوید...) صادر کرده که همچنان روح سرگشته مرد بی‌نام و هری کثیف و به طور خلاصه تمام آن چه از آن به عنوان سبعیت و عبوسی مردانه دهه شصت و هفتاد آمریکا نام می‌بریم را در خود دارد اما به خوبی هم فراگرفته هروقت که لازم شد، آن‌ها را در حد و اندازه فقط یک نشان و یادگاری از گذشته، گوشه و کنار و پستوی خانه‌اش (یا حالا فوق‌اش میان گپ و گفت‌های روزمره با دوستان نزدیک و سلمانی سنتی محله) نگه دارد و اگر زمانی هم مجبور شد آن‌ها را مثل گرن تورینوی خوشگل‌اش به شخص مطمئنی بسپارد، حتما تأکید می‌کند که جز لاستیک‌های همین نمونه فورد، هیچ لاستیک دیگری رویش نیندازد تا اصالت آن از بین نرود.

...ایستوود عادت دارد بعد از اتمام فیلم‌برداری هر سکانس به جای کات بگوید "این مزخرف رو تموم‌اش کنین"! اما اگر (زبانم لال!) این پایان احتمالی‌ای برای آثارش باشد (که انگار جایی گفته این آخرین بازی‌اش است) شخصا فکر نمی‌کنم موقع گرفتن صحنه پایانی فیلم، یعنی همان موقعی که صدای غرش موتور گرن تورینوی والت، توی آن خیابان ساحلی، با صدای خش‌دارش که دارد ترانه «گرن تورینو» را می‌خواند قاطی می‌شود، دل‌اش آمده که همچه عبارتی به زبان بیاورد و برای همین آن نما تا به آخر عنوان‌بندی ادامه می‌یابد.

* عبارتی که شخصیت مرد بی‌نام ایستوود می‌گوید



       
       
به روز شده در : شنبه 5 بهمن 1387 - 2:23

_pgprintthis |_pgsendthis |

نظرات

فرزاد عزت شاهي
شنبه 5 بهمن 1387 - 15:19
-16
موافقم مخالفم
 
هر تفنگی صدای خودش رو داره* (یادداشت نوید غضنفری بر فیلم «گرن تورینو»)

فيلم رو با اين زيرنويس بسيار بسيار ضعيف نميشه ديد. يك زجر و شكنجه واقعيه. خدا از سر اين MRE FILM نگذره. اما در مجموع "گران تورينو" فيلميه تا آخر جذبت ميكنه. هر چند كه هيچ اكشني توي فيلم وجود نداره. من از تماشاي خود فيلم لذت بردم اما اين زيرنويس لعنتي بد جور حالم رو گرفت.

كاوه صادقي
شنبه 5 بهمن 1387 - 17:59
-9
موافقم مخالفم
 
هر تفنگی صدای خودش رو داره* (یادداشت نوید غضنفری بر فیلم «گرن تورینو»)

گران تورينو از اون فيلمهاست كه بعدها ارزشش بيشتر ميشه و بيشتر خودش رو نشون ميده.

مونس
يکشنبه 6 بهمن 1387 - 14:55
0
موافقم مخالفم
 
هر تفنگی صدای خودش رو داره* (یادداشت نوید غضنفری بر فیلم «گرن تورینو»)

نقد خوبيه. منتهي اميدوارم مال اعتماد نباشه. در ضمن گران تورينو خيلي فيلم تلخ و تراژيكيه. اين هم بر ميگرده به حال و هوا و سن وسال ايست وود بزرگ.

كيوان پوركيان
چهارشنبه 9 بهمن 1387 - 16:34
4
موافقم مخالفم
 
هر تفنگی صدای خودش رو داره* (یادداشت نوید غضنفری بر فیلم «گرن تورینو»)

"گران تورينو" نه فيلم خوبيه نه بد. البته به نسبت كارهاي قبليه ايستوود. اما فكر نمي كنيد اگر ايستوود اين فيلمش رو توي كره يا تايوان مي ساخت بهتر بود! آخه داستان فيلم در آمريكا ميگذره اما به غير ايستوود و اون كشيشه بقيه شخصيتهاي فيلم چشم بادومي هستند.

كيوان مجد
شنبه 12 بهمن 1387 - 15:46
-5
موافقم مخالفم
 
هر تفنگی صدای خودش رو داره* (یادداشت نوید غضنفری بر فیلم «گرن تورینو»)

انتظار ديدن فيلم خيلي بهتري از ايستوود داشتم. اين عقايد و نظرات نژادپرستانه اصلا در شان آدم بزرگي مثل ايستوود نيست.

خشايار
دوشنبه 14 بهمن 1387 - 18:35
5
موافقم مخالفم
 
هر تفنگی صدای خودش رو داره* (یادداشت نوید غضنفری بر فیلم «گرن تورینو»)

ايست وود همينه ديگه. انتظار ديگه اي داشتين؟

پرويز ثابتي
چهارشنبه 16 بهمن 1387 - 17:30
11
موافقم مخالفم
 
هر تفنگی صدای خودش رو داره* (یادداشت نوید غضنفری بر فیلم «گرن تورینو»)

ايست وود چه خوب جامعه آمريكايي رو ميشناسه. او با اين سن و سال در اوج خلاقيته. انگار نمي خواد كم بياره.

حامد ديبا
چهارشنبه 23 بهمن 1387 - 14:55
-3
موافقم مخالفم
 
هر تفنگی صدای خودش رو داره* (یادداشت نوید غضنفری بر فیلم «گرن تورینو»)

با تشكر از نقد خوب آقا نويد غضنفري. يك سئوال از آقا نويد داشتم:

شايد سئوال من زياد جالب نباشه. اما مي خواستم بدونم نوع صحبت كردن و صداي خش دار و خفه ايست وود در طول فيلم صداي اصلي خود ايست وود ات يا دليل و معناي خاصي دارد و به نوع بازي و نقش ايشان در طول فيلم برمي گردد. مرسي.

علی مظفری
سه‌شنبه 18 فروردين 1388 - 15:46
9
موافقم مخالفم
 
هر تفنگی صدای خودش رو داره* (یادداشت نوید غضنفری بر فیلم «گرن تورینو»)

گرن تورینو از بهترین کارهای ایستوود نیست و داستان معمولی ای هم داره ولی خیلی دلنشینه. نکته مهمش اینه که ایستوود تو این سن و سال با پیر شدنش چقدر زیبا کنار اومده و یا اون نگاه تلخ و اخلاقی اش هنوز هم نشون می ده که چقدر ساده، زیبا و مسلط داستان می گه. اون براستی خودش یه گرن تورینوست.

Ebi
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1388 - 13:36
-7
موافقم مخالفم
 
هر تفنگی صدای خودش رو داره* (یادداشت نوید غضنفری بر فیلم «گرن تورینو»)

باید حسرت بخوریم که ایستوود دیگه نمیتونه فیلم بسازه چون همه ی فیلمهای اون شاهکارن وگرن تورینو بهترین فیلم ایستوود.حیف فقط حیف.

علی
دوشنبه 4 خرداد 1388 - 23:27
8
موافقم مخالفم
 
هر تفنگی صدای خودش رو داره* (یادداشت نوید غضنفری بر فیلم «گرن تورینو»)

واقعا سخته واسه یک امریکایی که ببینه یکی از اون ور دنیا بیاد واست شاخ و شونه بکشه اگه ما ایرانیها بودیم چه کار میکردیم؟

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       



استفاده از مطالب و عكس هاي سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سايت سينماي ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت`پارسیس است.

مجموعه سايت هاي ما : تهران ما ، مشهد ما ،  سينماي ما ، تئاترما ، خانواده ما ، اينترنت ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Copyright 2005-2010, cinemaema.com