عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی) :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ما :: سينمای جهان
     صفحه‌اول     گزارش     گالري‌عكس     تبليغات     درباره‌ما     ارتباط‌ با ما     سينماي ما     
   
       چهارشنبه 16 ارديبهشت 1388 - 11:52         

       

راشل ازدواج می‌کند


عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

سینمای ما - قاعده کلی بر این است که منتقدان بعد از اکران عمومی فیلم‌ها به بحث و جدل با یکدیگر نمی‌پردازند و فقط فیلم‌ها را نقد می‌کنند. چون فیلم‌ها پیش از اکران عمومی در جشنواره‌های متعددی به نمایش در می‌آیند و این بحث و جدل‌ها بیشتر در آنجا صورت می‌گیرد. بعد از اینکه برای بار دوم «راشل ازدواج می‌کند» ساخته جاناتان دِمی را دیدم، دوستی از من پرسید که "دوست نداشتی یک ازدواج و جشن عروسی مثل آنچه که در فیلم اتفاق می‌افتد داشته باشی؟" بله، من از همان بار اول بخاطر تجربیات خودم مجذوب فیلم شدم و از آن خوشم آمد. برخی از فیلم‌ها شما را همه‌جوره با خود همراه می‌کنند، طوری‌که فکر و  ذهن‌تان تا مدت‌ها و شاید هم برای همیشه مشغول آن فیلم خواهد بود.
راشِل (رزماری د ِویت) در حال ازدواج کردن است. این موضوع برای خواهرش کیم (آن هاتاوی) جذاب و سرگرم‌کننده است، از این رو به شدت مشغول و سرگرم فراهم نمودن مقدمات این عروسی شده است. اما من معتقدم که موضوع فیلم یعنی ازدواج، خودش به تنهایی موضوعی عمیق و پیچیده است: مشخص است که دِمی به خوبی روح و آداب و رسوم و مراسم را درک کرده است، چیزی که در طول فیلم در رابطه با چگونگی تاثیرگذاری در آغوش گرفتن و محبت به دیگران از تصور عمومی راجع به بنیان خانواده دریافت و مشاهده می‌شود.
تمرکز داستان بر روی کیم (هاتاوی) قرار دارد، یک معتاد به مواد مخدر که طی 10 روز توانبخشی اعتیاد خود را کنار گذاشته و چند ماهی ست که ظاهراً فعالیت عادی و روزمره زندگی‌اش را از سر گرفته است. او فعلاٌ فکر و ذهن‌اش مشغول عروسی و ازدواج خواهرش راشِل است. خانواده‌اش در یک خانه بزرگ قدیمی در ایالت کانِکتیکوت زندگی می‌کنند، خانه‌ای پر از خاطرات خانوادگی و همین‌طور پر از خویشاوندان، فامیل‌های آینده، دوستان و رفقای تازه عروس و داماد. سیدنی (تیوندِ آدبیمپه، خواننده راک تلویزیون ورادیو) نامزد راشِل، یک آهنگ‌ساز و نوازنده موسیقی کلاسیک است. همه نوع موسیقی در طول فیلم کار شده که زیاد طبق قاعده و قانون خاصی نیست. میهمانی عروسی هم از آن دسته میهمانی‌هایی ست که ما از آن تحت عنوان "تا به حال نظیرش را کمتر دیده بودم" نام می‌بریم . من کسی نظیر کاراکترهای فیلم سراغ ندارم که در عین رفاقت و صمیمیت این همه با یکدیگر رقابت داشته باشند. در واقع آن‌ها روح تازه‌ای در کالبد فیلم دمیده‌اند. این کاراکترها در عین رقابت یکدیگر را دوست دارند و به یکدیگر عشق می‌ورزند. کار دِمی و فیلمبردارش دِکلان کوئین به لحاظ بصری قابل توجه و چشم‌گیر است. برخی از نماها به شکلی کاملا کلاسیک پرداخت شده‌اند (مثل برخی از نماهای ثابت، کلوز آپ‌ها و . .. ). بیشتر نماها به صورت دوربین روی دست در میان کاراکترها به چپ و راست می‌روند، بالا و پایین می‌شوند و غوطه‌ور هستند اما برای من آنها تکرار مجدد تجربیات و احساساتی ست که زمانی در دورانی از زندگی‌مان پشت سر گذاشته‌ایم. زمانی که در میان میهمانی پرسه می‌زنیم اول از همه به کل مراسم جشن و میهمانی نگاه می‌کنیم، آن را با تمام جزئیات برانداز می‌کنیم و بعد از آن توجه‌مان به سوی افرادی که در آنجا هستند جلب می‌شود گاهی از بیرون این میهمانی نظاره‌گر آن هستیم و به این سو و آن سو می‌رویم و گاهی از میان آن میهمانی باشکوه و بعضی از مواقع از پشت پنجره‌ها. دوربین خیلی خوب و به شکل شگفت‌آوری به کاراکترهای پر تعداد فیلم نزدیک می‌شود، آن‌ها را به ما معرفی می‌کند و ما هم با آن‌ها همذات‌پنداری می‌کنیم و دوست‌شان داریم بدون اینکه فیلم خیلی به آنها نزدیک شود و یا زیاد بر روی هر کدام از آنها مکث کند و برای آنها وقت بگذارد . ما در طول جشن و میهمانی عروسی همه را نمی‌بینیم اما حضور همه آنها را حس می‌کنیم.
فیلم در بخش‌هایی به همسران قبلی و کنونی پدر، پل (بیل ایروین) می‌پردازد. همسر اولش، اَبی (دِبرا وینگِر) مادر کیم، راشِل و برادر کوچکترشان –که سال‌ها پیش غرق شده– است. او به کیم علاقه بسیار زیادی نشان می‌دهد و مدام نگران وضعیت روحی اوست. گفتگوی خصوصی‌شان قوی و تاثیرگذار از کار در آمده و تعمداً بر روی آن تاکید خاصی صورت گرفته که نشان از احساسات و علاقه میان آن دو دارد. اما دیالوگ‌های همسر دوم پل، کارول (آنادیوِر اسمیت) محدود و بدون صحنه‌های پر شور و دراماتیک است. او بدو ن این‌که حضور طولانی مدتی در فیلم داشته باشد، اما دِمی و کوئین فضایی را به وجود آورده‌اند که حضور او در همه حال و در همه جای فیلم احساس می‌شود. همان‌طور که به وسیله دوربین کوئین در داخل خانه پرسه می‌زنیم و در میان میهمانی شام، جشن عروسی و میهمانی شبانه به این سو و آن سو می‌رویم همواره حضور او را احساس می‌کنیم.
فیلم با دقت و به شکل متقاعدکننده‌ای به همسران پل، شیوه دوست داشتن آنها، چگونگی ابراز علاقه‌شان، رفتار و کردارشان، و همین‌طور عقایدشان می‌پردازد. به عنوان مثال نحوه برخورد همسر دوم در شب میهمانی نسبت به رفتار مغرورانه پدر و مادر داماد و یا اینکه او نسبت به همه چیز دقت نظر خاصی دارد و مواظب و مراقب همه چیز است، او یا راضی و خشنود است و یا دلواپس و نگران، به آرامی در کنار شوهرش راه می‌رود و مراقب اوست و دخترهایش را به شدت دوست دارد. حالا چرا من این همه نسبت به یک کاراکتر فرعی و غیر اصلی این همه توجه نشان می‌دهم؟ چونکه او باعث نزدیکی همه کاراکترهای فیلم نسبت به هم می‌شود. وقتی که در عنوان‌بندی پایانی فیلم از رابرت آلتمن تشکر و قدردانی می‌شود، من تصور می‌کنم که این فقط به خاطر دوستی او و دِمی نبوده است. دِمی خیلی مدیون تدوینگر فیلمش تیم اسکویرِس است، کسی که «گاسفورد پارک» رابرت آلتمن را هم تدوین کرده است؛ فیلم دیگری که بخش اعظم آن در یک میهمانی در خانه‌ای بزرگ و قدیمی می‌گذرد.
یکی دیگر از عوامل موفقیت دِمی در این فیلم استفاده از فیلمنامه مبتکرانه و اورژینال جِنی لومت بوده است. این اولین کار ستایش شده و موفقیت‌آمیز لومت در امر فیلمنامه‌نویسی ست. او در خانواده‌ای هنرمند رشد کرده، پس موفقیت اخیر او غیر منتظره نیست. مادر بزرگ مادری‌اش لِنا هورن یک خواننده و آوازه‌خوان موفق بود و پدر بزرگ مادری‌اش لوئیس یوردان هم یک خواننده جاز بود. پدر بزرگ و مادر بزرگ پدری‌اش هم به ترتیب یکی کارگردان–بازیگر و دیگری بازیگری موفق در عرصه تئاتر بودند. پدرش هم که سیدنی لومتِ کارگردان و مادرش هم جال لومت بوکلیِ نویسنده هستند. طبق یک ضرب‌المثل معروف "سیب هیچگاه خیلی دور از درخت نمی‌افتد". هر چند که سیدنی لومت را خیلی خوب نمی‌شناسم، اما می‌توانم با اطمینان بگویم که او مردی مهربان و خونگرم است. گمان می‌کنم او منبع الهام و الگو برای کاراکتر پل در هنگام نوشتن فیلمنامه از سوی جنی لومت بوده است جنی لومت خواهر بزرگتری هم به اسم آمی لومت دارد که تدوینگر صداست. آیا به راستی این فیلم یک خود زندگینامه است؟ من زیاد مطمئن نیستم اما دِمی آشکارا در یک چیز با آلتمن وجه مشترکی دارد: او دوست دارد تا همیشه توسط خانواده بزرگ و پر جمعیت‌اش احاطه شده و در میان گرفته شود.
«راشل ازدواج می‌کند» جدای از داستان بسیار گیرا و جذابش، بیشتر شبیه یک تم موسیقی برای تکامل و دگرگونی "دوران نو" است.



       
       
به روز شده در : دوشنبه 5 اسفند 1387 - 3:12

_pgprintthis |_pgsendthis |

نظرات

فرح
دوشنبه 5 اسفند 1387 - 13:29
-2
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

واي كه چقدر من از اين هاتاوي خوشم ميادش. خيلي بازيگر خوبيه. اما "راشل" رو نديدم.

پدرام تجريشي
دوشنبه 5 اسفند 1387 - 18:21
3
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

اين ابرت وقتي احساساتي ميشه ديگه كسي جلودارش نيستا. آره. "راشل ازدواج مي كن" فيلم خيلي خوبيه. من هم مثل عمو ابرت خيلي باهاش حال كردم. آن هاتاوي هم خيلي عاليه. حداقل نامزدي كه حقش بود . اما معلوم بود كه زورش به كيت وينسلت و بقيه نمي رسه.

عليرضا
دوشنبه 5 اسفند 1387 - 21:1
0
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

فيلم بسيار زيبا و ديدني از كار درآمده كه بنظرم بسيار مديون سبك رئاليستي و استفاده بجا از دوربين روي دست آن است . بازي آن هاتاوي

خوب و در خدمت اثر است اما بازي خيلي فوق العاده اي نيست .من هم

از سبك ونوع مراسم عروسي احساس خوبي بهم داد و بنظرم اين يكياز

دلايل اصلي موفقيت فيلم است.

مهشيد كشاورز
چهارشنبه 7 اسفند 1387 - 13:24
5
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

خيلي فيلم قشنگيه. همه چيز فيلم در حد عاليه. من هم قبول دارم. شخصيت پردازي فيلم عاليه و تمام مدت شما با كاراكترهاي اصلي فيلم همذات پنداري مي كنيد. بازي ها معركه ان. فيلمبرداري هم كه غوغا كرده. نتيجه گيري اينكه "راشل ازدواج مي كند" از بهترين هاي امسال بود.

آريا نظام الدوله
يکشنبه 11 اسفند 1387 - 18:0
-1
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

يكي از دلنشين ترين و عاطفي ترين فيلمهاي امسال. من خودم رو يكجورهايي در بطن خانواده فيلم احساس كردم. هاتاوي هم عاليه.

مهشاد عضدي
يکشنبه 11 اسفند 1387 - 18:11
-4
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

از تماشاي فيلم خيلي لذت بردم بخصوص از بازي ها كه همه عالي بودن.

آدیسا پورهویدا
دوشنبه 12 اسفند 1387 - 16:12
0
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

تماشای این فیلم یکی از خاطرات خوب من در سال جاری بود. چقدر که بعد از فیلم به خانواده خودم و اینکه چقدر دوستشون دارم فکر کردم. بازی آن هاتاوی هم فراموش نشدنی بود.

گلنوش صالح
چهارشنبه 14 اسفند 1387 - 14:53
1
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

اگه آمادگي نداشته باشي كه مسئوليت خيلي چيزا رو به عهده بگيري، اونوقت مردم مردم ميذارن كه هرچي كه ميخواد اتفاق بيفته.

«راشِل ازدواج می‌کند»

ميلاد
دوشنبه 19 اسفند 1387 - 17:20
-1
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

جاناتان دمي "سكوت بره ها" برگشته.

سارمن كشيش زاده
دوشنبه 19 اسفند 1387 - 17:48
1
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

خارج از كارگرداني جاناتان دمي نبايد بي تفاوت از فيلمبرداري دكلان كويين گذشت(البته ابرت به تفصيل به فيلمبرداري استادانه كويين اشاره كرده). نوع فيلمبرداري روي دست كويين نوعي حس مستند گونه به فيلم داده. ما ميون كاراكترهاي پرتعداد فيلم مي چرخيم و كاملا به اونها نزديك هستيم. انگار كه ما همه از يك خانواده هستيم. نگران رفتار و واكنشهاي كيم هستيم. دلمان مي خواهد به آنها در تدرارك جشن عروسي كمك كنيم. به نظرم فيلمبرداري فيلم جاي توجه خيلي بيشتر از اينهاي آكادمي اسكار رو داشت.

پاييزا اسكندري
چهارشنبه 21 اسفند 1387 - 15:54
-6
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

كيم:گاهي اوقات من اعتقادم رو به خدا ازدست ميدم، اين مي تونه تا اندازه اي منو آروم كنه. اما من نمي خوام كه خودم رو به نفهمي بزنم.

«راشِل ازدواج می‌کند»

اختر
چهارشنبه 21 اسفند 1387 - 18:3
1
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

من امسال عاشق "راشل" شدم. ديگه هيچي ندارم كه بگم.

آرش نامداري
پنجشنبه 22 اسفند 1387 - 14:12
0
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

"راشل" بعد از سالها در جا زدن براي جاناتان دمي بازگشتي موفقت آميز محسوب مي شود. اينكه ابرت اين فيلم دمي رو با فيلمهاي آلتمن مقايسه كرده خيلي هم جالبه. من خودم متجه اين نكته نشده بودم.

پوپه ميثاقي
پنجشنبه 22 اسفند 1387 - 16:39
3
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

اون براي نهار زحمت ميكشه

هيچ زني از او بهتر نديدم

من به ليست بلند خريد اون نگاه مي كنم

اون توي يك شهر كوچيك بزرگ شده

هيچ وقت سر اون فرياد نمي زنم

پدر هميشه ميره و اونم همين كارو ميكنه

مي دوني اين اصلا آسون نيست

تو بايد صبر داشته باشي

بيشتر اوقات اون عجيب و خوبه

اون مثل بچه ها لباس پوشيده

به دنبال يه بوسه جادويي

اون داره دور دست ها رو نگاه ميكنه

جايي كه يه راه صحرايي

اون يه هارلي ديويسون مي رونه

موهاي قهوه ايه بلند اون تو هوا پرواز ميكنه

اون نصفي از زندگيش گذشته

اون توي هوا نفس ميكشه

هوا رو تنفس مي كنه

«راشل ازدواج مي كند»

پانته آ پاينده
شنبه 24 اسفند 1387 - 14:13
2
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

افسوس که شهرها سریع تر از قلب آدم تغییر می کنند.

« روزی روزگاری در آمریکا»

مصطفی اله یاری
دوشنبه 26 اسفند 1387 - 0:59
-3
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

ان هاتاوی میتازد...

ما معمولا این نازنین رو به خاطر کمدی های بامزه ش می شناسیم

و حالا اون توی اولین نقش واقعا جدی اش ثابت میکنه که یه بازیگر درجه ی یکه.این فیلم خیلی اذیتم کرد چون روابط شخصیت ها تو فیلم زیادی واقعی بود...و فیلم یه جورایی بهمون نشون میداد که زندگی واقعی چقدر میتونه دردناک باشه .اخر فیلم انتظار داشتم که اون خودکشی کنه ولی وقتی سکانس برگشتنشو به مرکز بازپروری دیدم متوجه شدم که بله این پایان انگار خیلی تلخ تره چون بدترین چیز اینه که مجبور بشی به زندگی ای ادامه بدی که دوست نداری ادامه داشته باشه.

در ضمن من عاشق ان هاتاوی ام فقط ببینید چقدر مدل موی جفنگش در این فیلم بهش می اید و این که با وجود اینکه انگار کاراکتر محوری فیلم عروسی ریچل است نه او چقدر درخشان بازی کرده است.بهتر نیست به افتخارش هورا بکشیم؟

بهنام
دوشنبه 26 اسفند 1387 - 16:38
-2
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

هوووووووووررررررررررررااااااااااااااااااااااااااااااااااا آن هاتاوي!

عیسی
شنبه 1 فروردين 1388 - 23:12
-1
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

یه سوال!!!

چرا من تنها کسی هستم که بدش اومده؟

محمد پاک نظر
سه‌شنبه 4 فروردين 1388 - 23:10
-1
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

هر چی که نشستیم و انتظار کشیدیم هیچ اتفاقی تیفتاد. یک فیلم پرحرف با آدم هایی پرچانه که مخ مان را خوردند. حالا هم دلیل این همه تعریف و تمجید از همچین فیلمی رو نمی فهمم!

فرخ روی پارسای
دوشنبه 10 فروردين 1388 - 21:43
-1
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

اتفاقا دیدنی ترین و مهم ترین وجه "راشل ازدواج می کند" همین طبیعی در آمدن روابط میون کاراکترهاست. همین طبیعی بودن روابطه فیلم دوست داشتنی و خوالستنی کرده. انگار ما عضوی از اون خانواده ایم یا اینکه راشل و یا کیم و یا هرکدوم از اونها عضوی از خوانواده ما هستند. تمامی صحنه های مهمانی و عروسی اوج پختگی و درایت و تسلط دمی رو نشون می دن.

کیانوش رزم آهنگ
پنجشنبه 13 فروردين 1388 - 13:13
0
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

این رو به اتفاق خانواده دیدم. بعد از اینکه فیلم تمام شد حرف همه خانواده این بود چه فیلم زیبایی. همه به هم می گفتن:دیدین چقدر با محبت و عاطفی بودن؟ عین خود ما ایرانی ها.

می خوام اینجور نتیجه گیری کنم که وجود نوعدوستی و عشق به خانواده در وجود همه انسانهاست. همه انسانها به خواهر،دختر،پدر و مادر و یا برادر خود عشق می ورزند. در ایران می گویند غربی ها و به وژه آمریکایی ها سنگدل و بی عاطفه اند. من که بعد از دیدن این فیلم این حرفها را قبول ندارم. اینهایی که این حرفها رو می زنن هم بهتره برن این فیلم رو ببینن.

نیلوفر
يکشنبه 13 ارديبهشت 1388 - 14:12
0
موافقم مخالفم
 
عضوی از مراسم عروسی (یادداشت راجر ابرت بر فیلم «راشِل ازدواج می‌کند» ترجمه پیمان جوادی)

روزهای نوجوانی ، روزهای مخفی کاریهای دخترانه مان بود. رازهای بزرگ و کوچکمان را برای هم می گفتیم به زبان اختراعی خودمان نکند پدر و مادر سر در بیاورند و حالیمان نمی شد چرا همیشه سر در می آورند. مهمترین دعواهایمان با خواهر و برادرها بود و یک حرف خاله یا دختر عمه مادری دلگیر می شدیم. نصیحتهای پدر و مادر کفریمان می کرد و حس می کردیم کاش می شد می فهمیدند ما چطور فکر می کنیم ...

اینها مشکلات ساده خانوادگی ما بود که خانواده های محکم و مهربان و سرپا داشتیم. بودند دوستانی که اگر سر دردلشان باز می شد از برادری می گفتند که معتاد است یا از پدری که زن دوم دارد یا مادری که بیمار است. می گفتند از نداشتن پول و سالها عقده یک مسافرت شمال داشتن.از دعواهای بی پایان ارثیه و پول و زمین . از اجازه ادامه تحصیل ندادن. ازدواج اجباری و ...

یک آمار غیر رسمی می گوید در ایران بیشترین آمار قتل و جنایت مربوط به جرائم خانوادگی است. دوستی می گفت همین است که دنیای غرب - در نواحی ای- دل از خانواده بریده و عطایش را به لقایش بخشیده است. اینهمه قاطی شدن آدمها لابد به دردسرش نمی ارزد. اینهمه که اعضای یک خانواده برای هم مشکل درست می کنند آیا ارزش محبتی که نثار زندگیهای هم می کنند را دارد؟ برادری که خواهرش را به دلیل رابطه اش با پسری که دوست دارد می کشد اگر بناشد بهتر نیست؟ پدری که زندان است و غرض های اعتیادش دخترش را وادار به خودفروشی کرده است نباشد بهتر نیست؟ بهتر نیست آدمها تنها باشند و مسئولیت سختیها و شادیهایشان فقط مال خودشان باشد؟

گمان می کنم فیلم«راشل ازدواج می کند"»بهترین جواب را برای این سوالها دارد:

بودن خانواده در بدترین شرایطش هم دلنشین و دوست داشتنی است.داستان فیلم درباره دو روز قبل از عروسی راشل است. راشل دختر درس خوان و سر به راه خانواده دلش یک عروسی درست و حسابی می خواهد و خانوده از هم پاشیده اش سعی می کنند این تنها درخواست او را زمین نگذارند. خانواده راشل شامل یک خواهر معتاد است که اعتیاد و مشکلاتش باعث مرگ پسر کوچک خانواده شده . مرگی که در نهایت باعث طلاق پدر و مادر ، افسردگی پدر و سرگردانی مادر شده است. مشکلات خانوادگی پیچیده و لاینحل به نظر می رسد. آدمهایی که مدام با هم سر دعوا دارند و از هم طلبکارند بابت زندگیهای از دست رفته شان....

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  




           

استفاده از مطالب و عكس هاي سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سايت سينماي ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : تهران ما ، مشهد ما ،  سينماي ما ، تئاترما ، خانواده ما ، اينترنت ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Copyright 2005-2007, cinemaema.com