پشت هیچستان (يادداشتي بر فيلم «زودياك» ديويد فينچر) :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ما :: سينمای جهان
     صفحه‌اول     گزارش     گالري‌عكس     تبليغات     درباره‌ما     ارتباط‌ با ما     سينماي ما     
   
       دوشنبه 22 مهر 1387 - 19:36         

               



پشت هیچستان (يادداشتي بر فيلم «زودياك» ديويد فينچر)

نويسنده: حنانه سلطانی

- واقعاً چی گیرمون اومده؟
- هیچی. داریم تو باتلاق فرو میریم.

این پاسخ مخاطبان فیلم تازه دیوید فینچر،زودیاک است. فیلمبرداری در لوکیشن‌های تاریک، چهره‌های ناواضح و اغلب در سیاهی فرو رفته کاراکترها، همان پرده کرکره‌های آشنای اداره پلیس و افتادن سایه‌شان بر دیوار و اشیاء موجود در صحنه‌، این‌ها همه تمهیدهای آشنای فیلم‌های جنایی است که موقعیت آشفته و متزلزل کاراکترها را منعکس می‌کنند اما با همه این حرف‌ها زودیاک یک فیلم جنایی نیست. اینجا نه قاتلی پیدا می‌شود و به سزای عملش می‌رسد و نه به جز چند سکانس ابتدایی با صحنه قتل تکان دهنده‌ای طرفیم. فیلم تازه دیوید فینچر مثل همان فنری که قبل از گفتگوی تلویزیونی ملوین بلی با زودیاک روی پله‌ها پایین می‌رود، به این طرف و آن طرف حواله‌مان می‌دهد و می‌دانید که این‌جور فنرها پایانی هم ندارند. فیلم تمام می‌شود و گفتم که «هیچی». مثل دیو تاسکی ایستاده‌ایم روی پله‌ها و دل‌مان می‌خواهد این آقای لی همان زودیاک باشد ولی ما هم نمی‌توانیم ثابت کنیم اما این دلیل نمی‌شود حقیقت نداشته باشد.

- شاید هم دوست داره بهش توجه کنند.
همه‌اش همین است. زودیاک فیلمی درباره خودنمایی ما آدم‌هاست. اینکه همه سعی‌مان را می‌کنیم که خودمان و جهان بینی‌مان را به دور و بری‌هایمان تحمیل کنیم و فینچر نمونه موفق این صفت بی‌ریخت‌مان را نشان‌مان می‌دهد. مثل بچه نخبه‌هایی که می‌نشینند و از راز و رمز کارشان می‌گویند فینچر هم از آدمی می‌گوید که دهه هفتاد همه چیز را تحت سیطره خودش درآورد.

- من منتظرم یه فیلم درست و حسابی از رویم بسازند. کی نقش منو بازی می کنه؟
و خب لابد این همه رسالت فینچر بوده است که البته خودش هم دست کمی از این جناب زودیاک ندارد که ما را دو ساعت و چهل دقیقه سر کار گذاشته! کاریکاتوری از جامعه دهه هفتاد را داده دست گری اسمیت کاریکاتوریست و تازه این اول ماجراست. شهر سان‌فرانسیسکو و تیتراژ ابتدایی که به شکل همان الفبای زودیاک در می‌آیند و ناپدید می‌شوند و بعد صحنه تکان‌دهنده کشته شدن دارلین و آن چشمک زدن‌های چراغ راهنمای ماشین که انگار می‌گوید بروید، اینجا توقف نکنید. (همه‌اش که زودیاک نمی‌شود. به هر حال باید گریزی هم به «نفس عمیق» عزیزم بزنم یا نه؟!) و بعد دو صحنه قتل دیگر که در طول فیلم به بهانه‌های مختلف تداعی می‌شوند مثل محل کشته‌شدن راننده تاکسی، تقاطع واشنگتن و چری. و خب بعد از این ماییم و پلیس و مطبوعات و این همه رسانه و تلاش برای حل معمای زودیاک. اما این مهم نیست که معمای زودیاک حل می‌شود یا نه. آنچه که زودیاک را به اثری در خور توجه بدل کرده توجه دیوانه‌کننده فینچر به جزئیات است. جزئیاتی که چه در شکل و آرایش صحنه‌ها و چه در ترسیم لایه‌های درونی کاراکترها و چه در فرم پیشبرد روایی داستان به چشم می‌آیند. سکانس خانه آقای واون و ترس و وحشت رابرت را می‌بینیم و یاد همان فیلم « خطرناک‌ترین بازی» و حرف‌های لی آلن می‌افتیم که مردی از شکار حیوانات در جزیره‌اش خسته شده بوده و منتظر یک کشتی آدم بوده که بیایند و ... انسان خطرناک‌ترین حیوان. چشم‌مان به دست راست دیو تاسکی در مرکز قاب است و گوش‌مان دارد حرف‌هایش را درباره دست‌خط دست راست لی می شنود. از زاویه دید لی پلیس‌ها را پشت حصار اتاق کارخانه می‌بینیم و چطور می‌شود شک نکرد که لی با آن هیکل چاق و موهای ریخته‌اش در مقابل پلیس‌های خوش‌استیل همان زودیاک است؟ و به اینها اضافه کنید ایجاز روایی فیلم که با یک دیالوگ، یک اشاره، یک حرکت همه چیز را توضیح می دهد. گری اسمیت در جواب مولاناکس که برای پیشگیری از آتش گرفتن پرونده‌ها می‌پرسد شما سیگاری نیستید؟ جواب می‌دهد: یک بار در دبیرستان! زودیاک به زنی که قصد کشتن‌اش را دارد توصیه می‌کند که سیگار نکشد چون عادت بدی است! یا دیو به رابرت درباره ملاقات‌شان در سینما می‌گوید حتماً معجزه‌ای رخ داده! و... چه می‌شود گفت؟ واقعاً هیچی.




به روز شده در : يکشنبه 4 شهريور 1386 - 15:26

_pgprintthis |_pgsendthis |

نظرات


يکشنبه 4 شهريور 1386 - 20:34

این ریویو بود؟ نقد بود؟ یادآوری دیالوگ بود؟ !


دوشنبه 5 شهريور 1386 - 17:35

با این زودیاک را دوست ندارم ولی چیزهایی که نوشتی درست است .شاید اصلا به همین خاطر است که زودیاک را دوست ندارم این که منتظر یک فیلم جنایی یا یک چیزی توی این مایه ها بودم .هفت فیلم بهتری بود . زودیا ک هیچی به ما نداد واقعا هیچی . اما انصافا فیلم خوبی است. گاهی این جوری است دیگر فیلم های خوبی هستند که دوست نداریم!

سحر همائی


سه‌شنبه 6 شهريور 1386 - 15:7

??????????????


يکشنبه 11 شهريور 1386 - 10:26

زودياك

چرا به دنبال زودياك مي‌گرديم؟ جواب آن دليل دنبال كردن فيلم بلند و خوش‌ساخت فينچر است. به دنبال يافتن كوچكترين نشانه‌اي از اشتباه كه دستش را رو كند. مدام يك گوشه‌ي ذهنمان جمله‌ي هيچ‌كس كامل نيست را تكرار مي‌كنيم. هر چه كمتر در كاري كه انجام مي‌دهد(ولو اينكه جنايت باشد) خطا مي‌يابيم، بيشتر شيفته‌اش مي‌شويم. اين شيفتگي را در وجود رابرت مي‌يابيم. فيلم فيلم‌نامه‌ي هوشمندانه‌اي دارد و كارگرداني كه استادانه به آن پرداخته. مبارزه‌اي به منظور برتري يافتن و گذشتن از كسي كه به نظر مي‌رسد بي‌اشتباه‌ترين آدم دوروبرمان است.

ممنون از نقد خوبت. سارا ترابی

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  




           

استفاده از مطالب و عكس هاي سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سايت سينماي ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : تهران ما ، مشهد ما ،  سينماي ما ، تئاترما ، خانواده ما ، اينترنت ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Copyright 2005-2007, cinemaema.com