یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی) :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ما :: سينمای جهان
     صفحه‌اول     گزارش     گالري‌عكس     تبليغات     درباره‌ما     ارتباط‌ با ما     سينماي ما     
 
   
       يکشنبه 20 اسفند 1391 - 16:24         

       

پلی به ترابیتیا


یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

سینمای ما - تماشاگرانی که به تماشای فیلم «پلی به ترابیتیا» رفتند به دلیل پخش تریلرهای تبلیغاتی تلویزیونی منحصربفرد و جذاب و تاثیرگذار فیلم انتظار داشتند که قسمت دوم «وقایع‌نگاری نارنیا» را ببینند. هرچند «پلی به ترابیتیا» همان فیلمی که تماشاگران انتظار داشتند نبود اما فیلم چیز به مراتب ارزشمندتر و به همان اندازه جذاب و تماشایی بود. «پلی به ترابیتیا» بر اساس داستان کودکانه‌ای نوشته کاترین پترسون (منتشر شده در سال 1977) که برنده جایزه معتبر نیوبری نیز شده، ساخته شده است. «پلی به ترابیتیا» به طور شگفت‌انگیز و تاثیرگذاری رابطه یک دختر و پسر نوجوان را محور اصلی قصه خود قرار داده اما تماشای این رابطه می‌تواند علاوه بر تماشاگران نوجوان و جوان خیلی راحت دلِ تماشاگران بزرگسال را هم بدست آورد و برای‌شان جالب و تماشایی باشد.
فیلم در زمان حال و از شهری با معماری روستایی آغاز می‌شود. جِس آرونز (جاش هاچرسون) پسر ده ساله‌ای ست که در کلاس پنجم تحصیل می‌کند. جیس در خانواده‌ای پرجمعیت بزرگ شده و در میان چهار خواهر و همین‌طور پدر و مادرش احساس راحتی و آرامش نمی‌کند. پدر و مادر جِس آنچنان درگیر مشکلات و مسائل اقتصادی خانواده‌اند که فرصت چندانی برای رسیدگی به وضع او و بقیه فرزندان‌شان ندارند. جِس در مدرسه از سوی بچه‌های قلدر و زورگو مورد تمسخر و اذیت و آزار قرار می‌گیرد که البته او سعی می‌کند نسبت به آنها بی‌تفاوت باشد. در مقابل، لِزلی (آنا سوفیا راب) قرار دارد. لِزلی که به تازگی به عنوان یک شهروند جدید وارد کلاس شده از یک خانواده ثروتمند و متمول است. لِزلی دختر فعال، پرجنب و جوش، شاداب و سرزنده‌ای ست. پدر و مادر او نویسنده‌اند و در حال حاضر وقت زیادی برای رسیدگی به وضع دخترشان ندارند، چون هردو به شدت درگیر نوشتن کتاب تازه‌شان هستند. اما لِزلی هم به نوعی دختر متفاوتی به شمار می‌رود. او ظاهری پسرانه دارد و مثل جِس دارای ذوق و استعدادهای مختلف هنری ست. هنوز مدت زمانی از ورود لِزلی به کلاس نگذشته که همکلاسی‌ها او را هم مورد تمسخر قرار داده و دست می‌اندازند. جیس در ابتدا به لِزلی روی خوش نشان نمی‌دهد اما از آنجایی که هردو آنها در مدرسه مسائل مشترکی دارند به یکدیگر نزدیک می‌شوند. جِس و لِزلی به تدریج به دوستان خوب و صمیمی یکدیگر بدل می‌شوند آنها به اتفاق هم در جنگل‌های اطراف شهر گردش می‌کنند و خلاصه اینکه اوقات زیادی در کنار هم هستند. آنها در آن سوی یک خلیج کوچک در نزدیکی شهر مکانی را پیدا می‌کنند که لِزلی اسم ترابیتیا روی آن می‌گذارد. در این دنیای خیالی، حوادث و ماجراهای گوناگونی روی می‌دهد و موجودات عجیب و غریب و شگفت‌انگیزی از جمله اژدهای پرنده، کرکس پشمالوی هراس‌انگیز، سربازان و جنگجویان عهد باستان و... در آنجا پرسه می‌زنند و حادثه‌آفرینی می‌کنند که باعث و بانی همه آنها ذهن خلاق جِسی و لِزلی ست. در واقع سرزمین خیالی ترابیتیا فرصتی برای این دو دوست کوچک است تا از سختی‌ها و گرفتاری‌های دنیای واقعی رهایی یابند. با وجود این دنیای خیالی، دیگر قلدرها و بزن بهادرهای مدرسه و پدر مادرهای مسامحه‌کارِ جسی و لِزلی باعث رنج و عذاب آنها نیستند. به تدریج اوضاع در دنیای واقعی و زندگی شخصی‌شان نیز اندکی بهبود می‌یابد و...
«پلی به ترابیتیا» فیلمی پویا، سرزنده و پرتحرک است که از صحنه‌های جلوه‌های ویژه تهی نیست. اما فیلمساز کاملا مراقب بوده تا بیش از آنچه که لازم است از چنین صحنه‌هایی در فیلمش استفاده نکند. اما چشمگیرتر و باشکوه‌تر از جلوه‌های ویژه کامپیوتری فیلم، رابطه دوستانه جِسی و لِزلی ست. «پلی به ترابیتیا» اولین فیلم حرکتِ زنده گابور چابو ست که تا پیش از این در عرصه ساخت فیلم‌های انیمیشن فعالیت می‌کرده. «سیمپسون‌ها» و «روگات‌ها» از جمله کارهای این فیلمساز محسوب می‌شوند. قدرت فیلم برآمده از رابطه عاطفی و صمیمیت و دوستی میان جِسی و لِزلی ست. درخشش و زیبایی رابطه پاک و صمیمانه این دو کاراکتر به قدری ست که هیچکدام از نقش‌های حاشیه‌ای و مکمل فیلم به چشم نمی‌آیند. البته جِسی و لِزلی مثل هر دوست و رفیق کم سن و سال دیگر با هم دست به گریبان می‌شوند، کتک‌کاری می‌کنند و در خانه و سرکلاس بر سرِ موضوعات مختلف با هم جر و بحث می‌کنند اما در نهایت رابطه میان آنها عمیق‌تر و پرشورتر از تمام فیلم‌های رمانس تاریخ سینماست.
بار فیلم بیشتر بر دوش دو بازیگر کم سن و سال فیلم، جاش هاچرسون و بخصوص آنا سوفیا راب است. راب با لبخندهای آرامبخش و موهای طلایی کوتاهش حضور، جذبه و شخصیتی تاثیرگذار از خود به یادگار گذاشته. در واقع بازی و حضور او بیشتر یادآور جوانی‌های تاتوم اونیل است. در ضمن نباید از کنار بازی رابرت پاتریک (T1000 یا همان مرد جیوه‌ای شکست‌ناپذیر در «ترمیناتور2» را که یادتان هست) در نقش پدر لِزلی بی‌تفاوت گذشت. او پدری ست که در عین سخت‌گیر بودنش بازهم مردی خونگرم، مهربان و صمیمی ست.

منبع : سینمای ما



       
       
به روز شده در : جمعه 8 خرداد 1388 - 17:50

_pgprintthis |_pgsendthis |


اخبار مرتبط

نظرات

سوسن
شنبه 9 خرداد 1388 - 15:59
5
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

وای که چقدر من این فیلم رو دوست دارم. اما حیف که آخرش اونجری تموم میشه.

گلنوش صالح
شنبه 9 خرداد 1388 - 16:49
-12
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

ظاهر فیلم میگه من برای بچه ها ساخته شدم. بزرگترها پاشن برن. اما بزرگترها بیشتر از این فیلم خوششون میاد و از تماشای اون لذت می برن.

الهه مردانی
شنبه 9 خرداد 1388 - 17:35
-4
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

چرا فیلم به این قشنگی رو با این پایان تلخ خراب کردن هنوز هم جوابی براش پیدا نکردم.

اشکان آتشکار
يکشنبه 10 خرداد 1388 - 14:46
-2
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

"پل ترابیتیا" یکی از فیلمهای محبوب من و خواهر هم هست. اما آخرش بدجور حالم رو گرفت.

پوریا پورزند
دوشنبه 11 خرداد 1388 - 15:2
1
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

پایان فیلم ارتباطی به کارگردان فیلم نداره . کتاب کاترینا پترسون که فیلم بر اساس اون ساخته شده همین پایان رو داره.

هومن شیرازی
دوشنبه 11 خرداد 1388 - 16:22
4
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

این فیلم ، فیلم محبوب خواهرهای منه. منم فیلم رو دوست دارم اما آخرش رو نتونسم تحمل کنم. برام قابل درک نیست همچین پایانی برای همچین فیلمی.

محمدرضا
سه‌شنبه 12 خرداد 1388 - 13:38
5
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

تا چند روز تو حس و حال فیلم بودم.

شایان
سه‌شنبه 12 خرداد 1388 - 15:35
-1
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

یکی از بهترین فیلمهایی هست که تا حالا دیدم اما من هم مثل بقیه بچه ها انتظنر داشتم پایان بهتری داشته باشه. جس، لزلی رو توی اون جنگل پیدا کنه تا دوباره با هم به اون جنگل فرمانروایی کنند.

سارا استنلی/سارا
شنبه 16 خرداد 1388 - 14:1
2
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

یکی نازترین فیلمهای عمرم. خیلی این فیلم رو دوست دارم. اما آخرش رو اصلا دوست ندارم. حیف لزلی بود. آخه لزلی خیلی ناز و خوشکله. من پایانش رو برای خودم جور دیگه تصور کردم. نشستم و تو کامپیترم یک پایان دیگه براش نوشتم. اینجوری خیلی بهتره !

کیوان مجد
شنبه 16 خرداد 1388 - 15:55
4
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

فیلم دوست داشتنی هست. یک مدتی از تماشای اون گذشته . یادم نیست اما من حتی با این پایان هم فیلم رو دوست دارم.

فرهاد صمیمی
دوشنبه 18 خرداد 1388 - 14:31
-7
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

یک فیلم خاطه انگیز برای من و خانواده ام.

شوکا
سه‌شنبه 19 خرداد 1388 - 17:0
-1
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

برای من که خیلی خاطره انگیز بود. یک احساس غریبی بعد از تماشای فیلم داشتم. لزلی مرد اما جس این عشق و محبت خودش رو در پایان فیلم با خواهر کوچیکش که اتفاقا خیلی هم ناز و دوست داشتنیه تقسیم کرد.

پتولیا
سه‌شنبه 19 خرداد 1388 - 17:27
5
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

پلی به ترابیتا رو دوست دارم . حتی از دیدنش خیلی هم لذت برم . اما با این پایانش قلبم رو شکوند.

فرح
چهارشنبه 20 خرداد 1388 - 15:9
-4
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

لزلی حقش نبود که بمیره. من نمی دونم کارگردان فیلم چطور دلش اومد که دختر به نازی رو بکشه؟

خاطره معروف نژاد
پنجشنبه 21 خرداد 1388 - 13:59
-8
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

وای، منم از مرگ لزلی خیلی ناراحت شدم. معمولا شخصیت های دوست داشتنی و محبوب فیلمها رو اینجوری نمی کشن.

مروارید مهرآسا
پنجشنبه 21 خرداد 1388 - 16:54
-2
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

لزلی رو باید یکجوری زنده می ذاشتن. حتی اگه توی کتاب می میره. خیلی حیفشه. شخصیت نازنینیه.

هانیه
پنجشنبه 21 خرداد 1388 - 18:19
-2
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

نويسنده فيلم خيلي بي احساس بوده .آخه تو كدوم فيلم بچه ها ميميرن كه اين دوميش باشه. اين فيلم ميبايست پر از هيجان و شادي باشه، نبايدست گريه آور باشه،از لحاظ گريه دار شدن كه خيلي عالي فيلمنامه نويسي شده بود ولي گريه دار شدن جاي خودش رو داره و کارگردان نبايد خود را در فيلم كودكان جاي می داد. واقعا خیلی حالم گرفته شد وقتی فیلم رو دیدم.

فرخشاد لیستر
شنبه 23 خرداد 1388 - 14:26
-7
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

خب، من فقط نمی فهمم چرا این پایان باید بد باشه؟ حتما باید پایان خوش باشه تا بگیم خوبه؟ من خیلی از تماشای فیلم لذت بردم. به قول شوکا اگه لزلی می میره اما جس این عشق خودش رو نثار خواهر کوچولوش می کنه. پس پایان فیلم اینقدرها هم تلخ نیست.

رادان
يکشنبه 24 خرداد 1388 - 14:45
-13
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

فیلم خاطره انگیزیه.

نانا
يکشنبه 24 خرداد 1388 - 16:29
0
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

حیف لزلی بود. بیچاره نباید این سرنوشتش میشد.

نینا
دوشنبه 25 خرداد 1388 - 19:12
-4
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

هیچ وقت نمی تونم احساسی رو بعد لز تماشای فیلم داشتم فراموش کنم.

شاهپور
سه‌شنبه 26 خرداد 1388 - 15:5
5
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

عجب فیلم با حالیه. من که بچه نیستم تا حالا 2-3دفعه ای دیدمش.

کامی
شنبه 30 خرداد 1388 - 18:35
-2
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

ای کاش لزلی زنده می موند. اینجوری فیلم خیلی بهتری میشد.

عاطفه برومندان
سه‌شنبه 6 مرداد 1388 - 19:5
1
موافقم مخالفم
 
یادداشت‌هایی از گذشته: عبور از رنج و درد، رفاقتی برپایه خیال (یادداشت آلِکس چان –لوس‌آنجلس تایمز- بر فیلم «پُلی به تِرابیتیا» ترجمه پیمان جوادی)

یکی از بهترین فیلمهای تمام عمرمه. هنوز که هنوزه دلم برای لزلی م سوزه. تا الان 4دفعه فیلم رو دیدم.

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       



استفاده از مطالب و عكس هاي سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سايت سينماي ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت`پارسیس است.

مجموعه سايت هاي ما : تهران ما ، مشهد ما ،  سينماي ما ، تئاترما ، خانواده ما ، اينترنت ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Copyright 2005-2010, cinemaema.com