دو نکته در فيلم است که به نظرم بد نيست گفته شود .اولي اگر بخواهيم فيلمنامه فيلم را از نظر ساختار سه پرده اي سيد فيلد بررسي نکنيم . به اين نکات عطف مي رسيم . 1- نقطه عطف اول : لحظه اي که دن در بار تصميم مي گيرد که به گروه تحويل دهنده بن ويد بپيوندد با 200 دلار. 2- نطقه عطف دوم در پرده سوم : لحظه اي که دن اعتراف مي کند که قهرمان نبوده و نيست و در واقع براي اينکه چهره قهرمان از خودش در ذهن پسرش درست کند و در نظر او شجاع جلوه کند تن به اين کار داده است. نکته دوم در کارگرداني و تدوين است . در سکانس دوم و در اتاق که دن به پسرش مي گويد اوضاع را بهتر خواهد کرد اما پسرش او را تحقير مي کند ( نقل به مضمون) بعد ما چهره درمانده دن رامي بينيم که انگار دنبال راه نجاتي مي گردد و بلافاصله اين نما به چرهره بسته بن ويد کات مي خورد .که انگار قرار است راه نجات او بن ويد باشد.و در دامه اين نما با شخصيت بن ويد آشنا مي شويم و تفاوتش با افراد گروه.
|