یک فیلم مشکوک - (یادداشت حسن الحسنی بر فیلم یک قلب قدرتمند) - اختصاصی سینمای ما  از لندن :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ما :: سينمای جهان
     صفحه‌اول     گزارش     گالري‌عكس     تبليغات     درباره‌ما     ارتباط‌ با ما     سينماي ما     
   
       دوشنبه 22 مهر 1387 - 19:36         

               



یک فیلم مشکوک - (یادداشت حسن الحسنی بر فیلم یک قلب قدرتمند) - اختصاصی سینمای ما  از لندن

به عنوان یک ایرانی – قسمتی از یک اقلیت – ساکن لندن، همیشه بر تصویری که از ایران، خاورمیانه و مسلمان‌ها در رسانه‌های اینجا ترسیم می‌شود، حساس هستم. این حساسیت بعد از بمب‌گذاری‌ها و انفجارات مترو بیشتر (و شخصی‌تر) شد. آن روزها – که به طور تصادفی هم‌زمان با آن اتفاق‌ها بود – حال خوبی نداشتم و یکی دو هفته بود که صورتم را اصلاح نکرده بودم. وقتی که سوار مترو بودم، نگاه‌های ترسیده و بد بینانه‌ی دیگران کاملا برایم محسوس بود. به دلیل همین حساسیت با نگرشی کمی مشکوک به دیدن «یک قلب بزرگ» (A Mighty Heart) رفتیم: این فیلم هم مثل «یونایتد 93» (United 93) و «مرکز تجارت جهانی» (World Trade Centre) تروریسم را به عنوان عملی بدون محتوی، بدون تاریخ، بدون هدف و فقط مجرمانه ترسیم می‌کند؟
شک نسبت به فیلم وقتی بیشتر می‌شود که بدانیم براد پیت تهیه‌کننده آن است: با حضور آنجلینا جولی به عنوان بازیگر نقش اول، براد پیت به عنوان تهیه‌کننده و موضوع حساس فیلم، حق بدهید که نسبت به فیلم مشکوک باشم (بودم). البته، خوشبختانه، بعد از دیدن فیلم دیگر دلیلی برای عدم اعتماد نداشتم.
آزادی لازم به مایکل وینتِرباتُم (کارگردان) داده شده بود و مشخص بود که فیلم حاصل نگرش‌های اوست. وینتِرباتُم که یکی از کارگردان‌های به‌نام بریتانیا است، تقریباً هر سال یک فیلم می‌سازد. ویژگی‌اش این است که فیلم‌هایش تازه و به‌روز هستند (که برای فیلم‌هایی با محتوای سیاسی مهم است). اما، از سوی دیگر این پُرکاری ممکن است این پی‌آمد را داشته باشد که فیلم‌ها عمق لازم را نداشته باشند. هر دو مسئله (تا حدی) در مورد «یک قلب بزرگ» مصداق دارند.
دنیل پرل (Daniel Pearl) و همسرش، ماریان پرل (Mariane Pearl)، دو خبرنگار در حال کار در پاکستان بودند. آن‌ها بر این باورند که با خبرنگاری می‌توانند در جهان تاثیر بگذارند و آن را به مکانی بهتر تبدیل کنند. این نگرش با توجه به حال و روز این جهان کمی ساده، خام و آرمان‌گرایانه به نظر می‌رسد. ولی خب آرمان‌گرایی هم می‌تواند نوعی مقاومت نسبت به شرایط اجتماعی باشد.
روزی دنیل پرل برای یک مصاحبه می‌رود و دیگر باز نمی‌گردد و همسرش به همراه پلیس و دیگران سعی می‌کنند او را پیدا کنند.
فیلم‌نامه را جان اورلُف (John Orloff) بر اساس کتابی که ماریان پرل پس از مرگ همسرش نوشته بود، به رشته تحریر در آورده است. به همین دلیل داستان فیلم از نقطه‌نظر ماریان پرل است. و طبیعی است که فیلم چیزی از دورانی که دنیل پرل گروگان است، به تصویر نکشد. البته این را هم باید بگویم که اطلاعاتی به غیر از آن چند عکس منتشر شده و ویدیوی قتل وحشیانه‌اش وجود ندارد. وینتِرباتُم هم اصراری برای نشان دادن این صحنه‌ها ندارد. توجه فیلم به بازسازی آنچه که گذشت از دیدگاه ماریان پرل است.
آنجلینا جولی در نقش ماریان پرل نقش‌آفرینی خوب و قابل توجهی دارد که شاید این قضیه بعد از بردن اسکار برای ایفای نقش در «دختر، از هم گسیخته» (Girl, Interrupted) که در آن نقش سختی را بازی می‌کند برای اولین‌بار اتفاق افتاده است و به خوبی هم این کار را می‌کند. نقش او در «چوپان خوب» (The Good Shepherd) – ساخته‌ی دنیرو – هم خوب بود، اما نقش سختی نبود. برای اجرای نقش ماریان پرل، آنجلینا جولی و وینتِرباتُم می‌توانستند که کارشان را راحت کنند و ماریان را در حال اشک ریختن ترسیم کنند. آسان بود که بیننده‌ها را زجر دهند و عواطف آن‌ها را به بازی بگیرند. (این کار آشناست! اما کجا؟ میم مثل مادر؟! – اضافه کنم که من میم مثل مادر را به دلایلی کاملا متفاوت از بحث‌هایی که شده دوست دارم). بازی جولی خوب است، اما هیچ وقت فراموش نمی‌شود که او جولی‌ست و این تا حدی به فیلم ضربه می‌زند.

از بازی جولی که بگذریم به بازی خوب دیگر بازیگر‌ها می‌رسیم. آرچی پانجابی (Archie Panjabi) که تا مدتی پیش در فیلم‌هایی همانند «شرق شرق است» (East Is East) و «مثل بکهام سانتر کن» (Bend It Like Beckham) بازی می‌کرد، خوب در این نقش ظاهر می‌شود. بازی عرفان‌خان هم که بسیار قابل پسند است.
از بازیگری بگذریم. به‌تصویر‌کشیدن شهر کراچی انتخابی خوب (و تا حدی هم شجاعانه) است. خیابان‌های شلوغ، کثیف و پر هرج و مرج شهر کاملاً قابل لمس هستند. بوی غبار شهر، بوی دود، بوی بنزین ملموس است. این‌ها کمک می‌کنند احساس بحران به مخاطب انتقال داده شود. احساس بحران، طرز فیلمبرداری – که جوّی مستند‌گونه را ایجاد می‌کند – به همراه ریتم سریع فیلم شرایطی را ایجاد می‌کند که شاید بشود فیلم را به عنوان تریلر (Thriller) تلقی کرد.
لیست درهم و برهمی که روی آن تخته سفید است، نشان می‌دهد که پیدا کردن دنیل پرل واقعا تا چه حد مشکل بوده است. و نشان دادنش در یک فیلم به شکلی واضح و مفهوم هم کار سختی است که وینتِرباتُم آن را به درجه‌ای قابل قبول انجام داده است.
زجه و فریاد‌های جولی و وقتی که یک عضو کنسول می‌گوید که می‌خواهد در موقعی که گروگان‌گیران را از پاهای‌شان آویزان می‌کنند و با چوب میزنندشان در ردیف اول نشسته باشد، تکان‌دهنده و جالب توجه هستند.
شاید بزرگترین مشکل فیلم همان سطحی نگاه‌کردن و حل‌نشدن جولی در نقشش است. آیا حالا این گیر بنی اسرائیلی دادن است؟




به روز شده در : چهارشنبه 11 مهر 1386 - 5:26

_pgprintthis |_pgsendthis |

نظرات

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  




           

استفاده از مطالب و عكس هاي سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سايت سينماي ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

مجموعه سايت هاي ما : تهران ما ، مشهد ما ،  سينماي ما ، تئاترما ، خانواده ما ، اينترنت ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Copyright 2005-2007, cinemaema.com