گفتوگو با تیم برتن، به مناسبت مرور آثارش در سینماتک فرانسه - بخش سوم و پایانی
هیولاها نجاتم دادند!
سینمای ما- ارغوان اشتري: قسمت سوم گفتوگوي بلند و جذاب تيم برتن را اينجا بخوانيد:
زمانی که شما کاملا مجذوب این دنیای فانتزی شدی، پدر ومادرتان نگران نشدند؟ آنها خیلی خوشحال بودند که من بزهکار نشدم. پدر ومادرم نسبت به راهی که من انتخاب کردم، نه خوشحال بودند و نه هیجان زده. انها به من اجازه دادند، هر کاری که میخواهم انجام بدهم. نمیتوانستم با پدر ومادرم کنار بیایم. در سن ده سالگی رفتم و بامادربزرگم زندگی کردم. در سن پانزده سالگی برای خودم تنها زندگی میکردم وآپارتمان داشتم. همیشه تنها بودم آنها من را به حال خود گذاشتند. یک روز به وینسنت پرایس بازیگر فیلمهای همر گفتم که تو زندگیام را نجات دادی. این حقیقت دارد. من به لحاظ احساسی درب و داغون بودم. هیولاها من را نجات دادند.
هنوز خودتان را در هالیوود بیگانه میدانید؟ قطعا. مردم فکر میکنند باموفقیت همه چیز آسان میشود اما خیر. من خودم تازه بعد از گذشتن این همه سال دارم کم کم احساس ارامش میکنم. از زمانی که فیلمسازی را آغاز کردم، همیشه به دیدهٔ تردید به من نگاه شده است. هیچ چیزی راحت به دست نیامده باید با انرژی همیشه جنگید. در مورد بازیگران برایتان مثالی میآورم، سالها جنگیدم تا بر جانی دپ نفوذ پیدا کردم.
شما بارها کتابهای پرفروش را به فیلم تبدیل کردی، بازسازی انجام دادی.. ایا صنعت سینما اهل ریسک نیست؟ از دوران قدیم، تهیه کنندگان میدانستند که در سینما جادویی وجود ندارد. سرمایه گذارانی که مجذوب ستارگان و جلال و جبروت هالیوود میشوند همانهایی هستند که میتوانند به شهر لاس وگاس بروند وقمار کنند. اما آهالیوود تغییر کرده است و حالا افراد حرفه ایی آنجا را مدیریت میکنند. در هر پروژه من را بهتر درک میکنند. استودیوها چند ملیتی شدهاند.
خودتان چه نوع مخاطب سینما هستی؟ اصلا اهل فیلم دیدن هستی؟ نه خیلی. هنوز درگیر فیلمهای خودم هستم. فقط فیلم میسازم. مثلا در تلویزیون مسابقات کشتی میبینم از این برنامههای زندهٔ عجیب و غریب.
شما رئیس هیات داوران جشنواره کن سال ۲۰۱۰ بودی. چه فیلمهایی در ذهنتان مانده است؟ این تجربه جشنواره است که در من با قی مانده است. صحنههایی به ذهنم میآیند اما دقیقا نمیدانم مال کدام فیلم یا فضا هستند. هنوز لحظات فیلم «عمو بونمی که زندگیهای گذشتهاش را میتواند به خاطر اورد» (برنده نخل طلا) «پیشخدمت خانه» ساخته یایم سونگ وو را به خاطر دارم که به این آخری جایزه ایی اهدا نشد. اما هنوزتصویر این فیلم با من است. یا صحنه هایی از فیلم انسانها و خدایان ساختهٔ ژاویه بیووا. اینها فیلمهایی هستند که هرگزشانس دیدنش را در جای دیگری پیدا نخواهید کرد. پایان
منبع :
سینمای ما
|