به مناسبت ششم ماه می زادروز جرج کلونی
جرج کلونی «؛ بازیگری یادآور ستارههای کلاسیک سینما
سینمای ما-سینمای جهان در عمر نسبتا طولانی خود با بازیگران بسیاری سروکار داشته که بخش مهمی از آنها بر روی زیباییهای ظاهری تکیه داشتهاند که البته آنچه که ماندگاری آنها را تضمین کرده، تسلط بر تکنیکهای بازیگری بوده است. جرج کلونی متولد ششم میسال ۱۹۶۰ میلادی در ایالت کنتاکی آمریکا، یکی از شاخصترین بازیگران یاد شده است که در ابتدا با تکیه بر چهره خود وارد سینما شد و پس از آن با ایفای نقشهای متفاوت به یکی از تاثیرگذارترین بازیگران هالیوود در آمد.
کلونی در سالهای پایانی دهه ۸۰ میلادی و در سالهای پایانی دهه دوم عمر خود، با نقشهایی کوتاه وارد عرصه سینما شد و از نیمه دهه ۹۰ میلادی روند روبه رشد را با فیلمهایی همچون» صلح ساز «،» خارج از دید «و» از گرگ و میش تا سحر «آغاز کرد و با فیلم پرفروش» «بتمن و رابین» به اوج شهرت رسید.
«صلح ساز» اکشنی خوش ساخت با درونمایه سیاسی بود که کلونی با توجه به ویژگیهای بیرونی نقش به خوبی از پس احرای آن برآمد.
«استیون سودربرگ» در فیلم پیچیده و بسیار جذاب خود با عنوان «خارج از دید»، مشکلترین نقش را به کلونی سپرد و وی را به چالشی جدی فراخواند.
شخصیت خاکستری «جک فولی» که بسیار به فیلم «نوار»های دهه ۴۰ میلادی هالیوود شباهت داشت، پایه موفقیت فیلم لقب گرفت و در تقابل با قهرمان زن فیلم تضاد فوق العادهای را به وجود آورد.
شخصیت یاد شده یکی از بهترین نقشهای ایفا شده توسط کلونی است که تا سالها در خاطر دوستداران سینما باقی میماند.
نکته مهمی که در ماندگاری این بازیگر نقشی کلیدی داشته، صلابت مردانه مستتر در چهره وی است که کلونی را به بازیگرانی از جنس «همفری بوگارت» نزدیک میسازد.
شخصیت محبوب داستانهای مصور یعنی «بتمن» برای معدود بازیگرانی که در قالب آن قرار گرفتهاند، خوش یمن بوده و در ستاره شدن آنها نقش مهمی داشته است.
کلونی نیز از این قاعده مستثنی نبود و با ایفای نقش در فیلم «بتمن و رابین» ساخته جوئل شوماخر به یکی از بهترین بتمنهای تاریخ سینما تبدیل شد.
با این حال وی از بازی در نقشهای غیرمتعارف و حضور در فیلمهای خاص همچون «خط باریک قرمز» ساخته ترنس مالیک و «آه برادر کجایی؟» برادران کوئن غافل نشد و نزد مخاطبان خاصتر سینما نیز وجهه خوبی برای خود کسب کرد.
در یک دهه اخیر، کلونی پرکارتر از گذشته شده و طیف متنوعی از نقشها را برای کار برگزید که در میان آنها همه نوع نقشی دیده میشود.
همکاری با استیون سودربرگ را میتوان یکی از نقاط قوت کار کلونی در این سالها به حساب آورد که از «سولاریس» غیرتجاری تا «یازده یار اوشن» به شدت تجاری را شامل میشود!
در این بین فیلمهای سیاسی «سیریانا» و «مایکل کلایتون» جلوه دیگری داشت که «سیریانا» اسکار بهترین نقش مکمل مرد را برای کلونی به ارمغان آورد و کارنامه کاری او را غنیتر ساخت.
همچنین باید به دومین تجربه کارگردانی کلونی - پس از «اعترافات یک ذهن خطرناک» - تحت عنوان «شب بخیر و موفق باشید» اشاره کرد که نامزدی اسکار بهترین کارگردانی را نیز برای او به ارمغان آورد.
کارگردانی وی با وجود نقاط قوت فراوان چندان مورد توجه قرار نگرفت و شمایل بازیگری او همچنان بر آن سنگینی میکرد که این اتفاق در فیلم بعدی وی با عنوان «کله چرمیها» نیز رخ داد.
دومین همکاری او با برادران کوئن در فیلم «پس از خواندن بسوزان» فوق العاده از کار درآمد و کلونی با ظرافت خاصی رگههایی از کمدی موقعیت را به نقش تزریق کرد و استعداد خود در اجرای این نوع نقشها را به نمایش گذاشت.
وی به تبعیت از دیگر ستارههای هالیوود به صداپیشگی در انیمیشن بلند «آقای فاکس شگفت انگیز» نیز پرداخت و با وجود تجربه نخست، به خوبی از عهده اجرای آن برآمد.
وی در نقش روباه باهوش و زیرک فیلم، تغییراتی را در آهنگ صدای خود داد و از این طریق دست به شخصیتپردازی زد.
«معلق در آسمان» و شخصیت «رایان» با توجه به بالا رفتن سن کلونی و سفیدتر شدن موهایش، بطور کامل متناسب با وی بود؛ کارمندی که وظیفه ابلاغ حکم اخراج و تعدیل نیروهای کارخانهها را برعهده دارد و بخش مهمی از عمر خود را در پروازهای هوایی طی میکند.
خونسردی همیشگی کلونی که به عنصر تکرارشونده بازیهای وی تبدیل شده در اینجا با نوعی بیقیدی و بیتفاوتی همراه شد و نتیجه درخشانی را پدید آورد.
البته کلونی نیز در این سالها به مانند بازیگرانی همچون «شان پن»، علاقه خود را به سیاست با چاشنی فعالیتهای عام المنفعه نشان داد و از سال ۲۰۰۸ میلادی نیز به عنوان سفیر صلح سازمان ملل انتخاب شد که در درگیریهای دارفور سودان تلاشهای بسیاری را انجام داد.
آخرین فیلم به نمایش درآمده از او که در مراسم اسکار نیز چندین نامزد داشت، «وراث» ساخته الکساندر پین است که نامزدی اسکار نقش اول را برای کلونی به ارمغان آورد.
وی در نقش پدری جا افتاده با دو دختر نوجوان و جوان که چندان توجهی به خانواده نداشته و غرق در کارهای خود است، بازی تاثیرگذار و باورپذیری را ارائه کرده است.
در واقع ترکشهای فاجعهای که با به کما رفتن همسرش بوجود میآید را به بهترین شکل میتوان در چهره جرج کلونی مشاهده و با او همذات پنداری کرد.
در این میان زبان بدن نیز به بهترین شکل به داد این بازیگر هالیوودی رسیده و در ایفای هرچه بهتر نقش، کلونی را یاری کرده است.
منبع :
ایرنا
|