آرتیست :: The Artist :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ما :: سينمای جهان
     صفحه‌اول     گزارش     گالري‌عكس     تبليغات     درباره‌ما     ارتباط‌ با ما     سينماي ما     
 
   
       يکشنبه 4 تير 1391 - 13:52         

آرتیست
The Artist

كارگردان: ميشل هازاناویشیوس
بازیگران: برنیس بژو - ژان دوژاردن - جان گودمن و ...
رنگ: سیاه و سفید
ژانر:عشقی :: موزیکال :
درجه فیلم: PG-13
کشور: فرانسه
افتتاحیه: دسامبر 2011
امتياز منتقدان از 100:
امتیاز ۴ از ۴%

خلاصه داستان: اواخر دهه ۲۰ میلادی در هالیوود است و جرج والنتین خوش تیپ یک بت در دنیای فیلم صامت به حساب می‌آید. والنتین در طول اولین نمایش فیلم آخرش با پپی می‌لر بازیگر نه چندان مطرح، اما بلند پرواز ملاقات می‌کند. هر دو جذب هم می‌شوند و پپی موفق می‌شود یک نقش کوتاه رقص را در فیلم بعدی والنتین به دست آورد.
ه‌مان طور که داستان عاشقانه این دو جلو می‌رود، تهیه کننده والنتین مجبور است در گروه فیلمبرداری با بازیگر آماتوری سر و کله بزند که همیشه حواسش پرت است. پپی در شغل خود شروع به پرواز می‌کند و والنتین از این می‌ترسد که سبک جدیدی که وارد دنیای سینما شده است یعنی فیلم‌های صوتی، او و حرفه‌اش را از بین ببرند.





حاشيه هاي فيلم: «آرتيست» یک فیلم صامت به معناي دقيقش به حساب نمی‌آید، بلكه موزیک‌هایی در لحظات استراتژیک و در طول فیلم پخش می‌شود که به طور لذت بخشی هیجان آور و به طور خشنی غیر منطقی است. تمامی فیلم بر محور نادیده انگاری قوانینی که بر زمان، فضا و صدا حکمرانی می‌کنند، می‌چرخد که شاید بیشتر یادآور روح سینمای ابتدایی فرانسوی باشد تا هالیوود قدیمی؛ یعنی جایی که تصاویر متحرک برای اولین بار به فیلم تبدیل شدند.


نظر منتقدان: منتقد:‌ ای. او. اسکات
 نیویورک تایمز


آیا گذشته‌ها را به یاد می‌آورید وقتی که فیلم‌ها، با شکوه، جادویی و ساکت بودند؟ من هم یادم نمی‌آید! اما گذر عصر خاموش، رسیدنش به خاطره و بعد از آن افسانه‌‌ همان چیزی است که هنر سینماتیک و خیره کننده ميشل هازاناویشیوس یعنی فیلم «آرتیست» نشان می‌دهد.

این کار در زمینه سینما نیست اما جلوه‌ای است بخشنده، متاثر کننده و کمی احمقانه از یک عشق سینمایی لجام گسیخته. اگر چه که نقش اول فیلم در عزای ورود صدا به سوگ می‌نشیند، اما «آرتیست» خودش بیشتر به حدود و قدرت مدیومی علاقه دارد که بتواند در آن بدرخشد، ضعیف شود و رنج را تحمل کند با چنان زیبایی و ظرافتی که واقعاً هم نیازی نداشته باشد چیزی را به زبان بیاورد.

در آن روز‌ها روی آن تپه‌ها به جای عبارت «هالیوود» نوشته بود: «سرزمین هالیوود». و پرده‌های سینما توسط دلقک‌های مضحک، قهرمانان زن بی‌رنگ و لعاب و عشاق بی‌پروا تسخیر شده بود. جرج والنتین (با بازی ژان دوژاردین ستاره مشهور یک سریال فرانسوی به کارگردانی خود هازاناویشیوس) بدون شک در همین دسته بندی آخر جای می‌گیرد. جرج با موهای براق، دندان‌های درخشان و سبیل باریکش به ذات خود یک ستاره سینماست. مردم او را ستایش می‌کنند؛ یک خودشیفته بی‌خیال که دائم در حال رفت و آمد بین استودیو، مراسم فرش قرمز و عمارت بزرگش در بورلی هیلز است که در آن با همسر نه چندان مورد قبولش (با بازی پنلوپه آن می‌لر) ایمن در پناه غرور و افتخارات همیشگی‌اش زندگی می‌کند.

حتی بینندگان کاملاً مبرا از تاریخ فیلم و سینما و حتی طرفداران جوان فیلم‌های عظیم با هزینه‌های هنگفت می‌توانند اتفاق در شرف وقوع را پیش بینی کنند. غرور جرج ابتدا به یک شیفتگی عجیب، خام و شیرین نسبت به یک بازیگر بلندپرواز به نام پپی میلر (با بازی برنیس بژو) تبدیل می‌شود بعد هم که با خودداری خیره سرانه جرج در پذیرفتن تغییرات زمان در سراشیبی سقوط و نابودی قرار می‌گیرد. همسرش او را ترک می‌کند و بعد رئیس استودیو (با بازی جان گودمن) او را به کناری می‌گذارد. جرج همراه سگش و راننده وفادار خود (با بازی جیمز کرامول) زندگی می‌کند و کم کم یک کسوف زندگی‌اش را در بر می‌گیرد. اما حتی وقتی مورد رنج و عذاب‌های بسیار قرار می‌گیرد باز هم از باز کردن زبان برای صحبت سر باز می‌زند.

چگونگی سربرآوردن فیلم‌های ناطق تقریباً همیشه در سینما از دیدگاه صدا روایت شده است چرا که به سختی می‌توانست طور دیگری باشد. «آواز در باران» با آن موسیقی زنده و رنگ‌های روشن، چندان شکوه سینمای صامت گذشته را یادآوری نمی‌کند و بیشتر سعی در محو کردن خاطره آن نوع از سینما را دارد؛ درست به اندازه فیلم «سانست بلوار» که دری از دنیای ارواح و سایه‌ها به روی باقی مانده‌های خدایان در حال نابودی هالیوود گشود.

«آرتیست» ضیافتی برای عاشقان و معتادان سینمای قدیم خواهد بود. قطعاً همین گونه است. مهارت آقای هازاناویشیوس در کپی کردن بعضی از جلوه‌های تصویری سینمای اولیه واقعاً تاثیر گذار است. اما او فریبندگی و غریب افتادگی فیلم‌های صامت را بدون آنکه تمامی قدرت این نوع فیلم‌ها را تسخیر کند، به نمایش می‌گذارد. فیلم او بیشتر از آنکه یک بازتولید وفادارانه باشد، یک نسخه امروزی شده خوش طعم از آن نوع سینماست.

با این وجود هنوز هم این فیلم یک سیاحت هیجان آور و روان به حساب می‌آید. اگر «آرتیست» با استفاده از حقه‌های تبلیغی و بنا به شرایط، فریبندگی بیش از حدی را به نمایش می‌گذارد باید دانست که با وجود این‌ها هنوز هم عمق و استحکام جاذبه هنری را که در دستان خود گرفته است، درک می‌کند.

آقای هازاناویشیوس هم مثل مارتین اسکورسیزی در فیلم «هوگو» (که آن هم یک سفر مدرن به رویای گذشته سینماست) می‌داند که لذت مخاطب به یکباره و با نمایش پیچیدگی‌های هنری در قالب تاثیرات ساده و مستقیم بالا می‌رود. هازاناویشیوس این کار را نه فقط به وسیله یک جاه طلبی نمایشی بلکه با نوعی فروتنی فریبنده و بالا‌تر از همه این‌ها توسط ارائهٔ ابتکاری و تاثیرگذار خود از چیزی به نام سرگرمی به انجام رسانده است. تکنیک‌های فیلم موثر و متنوع هستند با این حال متقاعد کننده‌ترین جلوه‌های ویژه این فیلم، آقای دوژاردین و خانم بژو هستند که از لحاظ فیزیکی روی صحنه چنان بازی مطبوعی را به نمایش می‌گذارند که دوربین نمی‌تواند در برابرشان مقاومت کند.

ژان دوژاردن دارای نوعی سرسختی ورزشکارانه است که کاملاً با زیبایی پر افسون و ظرافت بژو ترکیب خوبی را می‌سازد. قرار گرفتن این دو در کنار هم یادآور ستارگان باستانی دنیای سینما است. ستارگانی که امروز مورد ستایش همین بازیگرانند. آن‌ها به زیبایی می‌رقصند و همچنین احساسات خود را با آمیختن ناتورالیسم و بزرگ نمایی ملودراماتیک به تصویر می‌کشند. در سایه قدرت بیانگری و مهارت این بازیگران، «آرتیست» خیلی بیشتر از یک تقلید ادبی هوشمندانه از سرگرمی‌های قدیمی است. شاید کمتر از یک فیلم بزرگ باشد اما یادآورنده غیر قابل انکاری از همه چیزهایی است که می‌توانند یک فیلم را بزرگ کنند.

مترجم: شبنم سید مجیدی
تهیه و ترجمه: سایت نقد فارسی


ویژه: ساخته تحسین برانگیز ميشل هازاناویشیوس جایزه گلدن گلوب بخش بهترین فیلم و فيلمنامه و كارگرداني و بازيگري مرد نقش اول كمدي يا موزیکال را گرفت و برنده اسكار بهترين فيلم، كارگرداني، فيلمنامه، موسيقي و بازيگري مرد هم شد.
***
این فیلم که در سبک فیلم‌های سیاه و سفید و صامت قدیمی ساخته شده، تا به حال از سوی بسیاری از منتقدان بزرگ در فهرست بر‌ترین فیلم‌های سال قرار گرفته است.
***
«آرتیست» که به اندازه هر فیلم موزیکال جسورانه‌ای سرگرم کننده است، با توجه به حس اندوه و سوگواری خود نسبت به فیلم‌های منتخبش از سینمای نوستالژیک قدیمی سنجیده می‌شود. ذره‌ای از موسیقی این فیلم از موسیقی برنارد هرمان در فیلم «سرگیجه» گرفته شده و طرحی داستانی‌اش جدید‌ترین (و از یک نظر اولین اما قطعاً نه آخرین) بازسازی از «ستاره‌اي متولد مي‌شود» ويليام ولمن به شيوه صامت به نظر مي‌رسد.



چاپ این مطلب | ارسال این مطلب | دفعات بازدید: 310 |

نظرات

اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       



استفاده از مطالب و عكس هاي سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سايت سينماي ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت`پارسیس است.

مجموعه سايت هاي ما : تهران ما ، مشهد ما ،  سينماي ما ، تئاترما ، خانواده ما ، اينترنت ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Copyright 2005-2010, cinemaema.com