دختری با خالکوبی اژد‌ها :: The Girl with the Dragon Tattoo‌ :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ما :: سينمای جهان
     صفحه‌اول     گزارش     گالري‌عكس     تبليغات     درباره‌ما     ارتباط‌ با ما     سينماي ما     
 
   
       يکشنبه 28 خرداد 1391 - 3:43         

دختری با خالکوبی اژد‌ها
The Girl with the Dragon Tattoo‌

كارگردان: ديويد فينچر
نویسنده: استيون زايليان بر اساس رمانی به همین نام نوشته استیگ لارسن
بازیگران: دنیل کریگ، رونی مارا، کریستوفر پلامر، استلان اسکاررسگورد، الودی یونگ، استیون برکاف، رابین رایت، جولی ریچاردسون
رنگ: رنگی
ژانر:تریلر :: فیلم نوار :: حادثه ای :
درجه فیلم: R
افتتاحیه: ۲۱ دسامبر ۲۰۱۱
امتياز منتقدان از 100:
(امتیاز ۴ از ۴) %

خلاصه داستان:

میکائیل ( دنیل کریگ ) روزنامه نگاری است که به دلیل کنجکاوی های سیاسی که انجام داده، موقعیت شغلی اش بر باد رفته است. میکائیل از آن دسته روزنامه نگارانی است که همیشه سعی در کشف حقیقت دارد اما ظاهراً اینبار به درِ بسته برخورد کرده است. کنجکاوی های میکائیل و روحیه جنگندگی او باعث می‌شود تا یک میلیونر به نام هنریک ونگر (کریستوفر پلامر) از وی درخواست کند تا مسئولیت رسیدگی به پرونده نوه اش که در سال ۱۹۶۶ مفقود شده را به او بسپارد. میکائیل پیشنهادِ ونگر را قبول می‌کند و به دنبال سرنخ های این پرونده می‌رود. او در میانه راه با دختری عجیب و غریب با انواع و اقسام خالکوبی به نام لیزبث (رونی مارا) آشنا می‌شود. لیزبث یک هکر حرفه ایی است که به راحتی می‌تواند به اطلاعات سِری دست پیدا کند و این کمک بزرگی به میکائیل در کشف جزییات پرونده می‌کند. اما هرچقدر که میکائیل و لیزبث در این پرونده جلو می‌روند با وقایع ناخوشایندی روبرو می‌شوند...




حاشيه هاي فيلم: چند نكته در مورد کتاب: دختری با خالکوبی اژدها اولین مجموعه از سه گانه هزاره Millenium series از نویسنده سوئدی استیگ لارسن Stieg Larsson می باشد.مجموعه ادبی بسیار موفقی بوده و بیش از پنجاه میلیون نسخه از این کتاب در 46 کشور به دوازده زبان زنده دنیا به فروش رفته است.در سال 2005 این کتاب به زبان اصلی خود یعنی سوئدی نوشته می شود و سپس در سال 2009 نسخه انگلیسی ان چاپ می شود. استیگ لارسن نویسنده کتاب وقتی 15 ساله بوده شاهد تجاوز گروهی اوباش به دختری جوان بوده او هیچوقت نتواسته خود را به خاطر کوتاهی عمل در کمک کردن به آن دختر ببخشد. او از همین موضوع الهام گرفته و شخصیت اصلی داستان اش یعنی( لیزبت اسلندر Lisbeth Salander) در این کتاب نیز همانند آن دختر مورد تجاوز قرار گرفته است.نویسنده بر روی شخصیت ابر قهرمان خود یعنی لیزبت اسلندر بسیار کار کرده است.لیزبت دختری باهوش، گوشه گیر، تنها، محقق، و نابغه ی هک کردن کامپیوترهاست. *** این فیلم در هشتاد و چهارمین دوره مراسم اسکار نامزد پنج جایزه، به انضمام رونی مارا برای بهترین هنرپیشه، شده بود و از آن میان جایزه بهترین تدوین را از آن خود کرد. *** کسانی که با کتاب Larsson آشنایی داشته باشند خبر دارند که او پیش از مرگش دو کتاب دیگر دربارهٔ میکائیل و لیزبت نوشت؛ دختری که با آتش بازی کرد The Girl who Played with Fireو دختری که لانهٔ زنبور را از بین برد The Girl who Kicked the Hornet «s Nest. در سوئد از روی هر دوی این کتاب‌های فیلمی ساخته شده است. فینچر هم دوست دارد سراغ این دو کتاب برود، گرچه در تصمیم گیری برای انجام این کار، مقدار فروش جهانی فیلم حاضر نقش به سزایی خواهد داشت. *** پیش‌تر در سال ۲۰۰۹ فیلم سوئدی ارزشمندی بر اساس این کتاب تولید شده بود. کارگردانی فیلم بر عهده یNiels Arden Oplev بود و موفقیت آن به اندازه‌ای بود که بازیگر نقش اصلی آن Noomi Rapace، بعد از این فیلم به شهرت جهانی دست پیدا کرد. بنابراین به نظر می‌آمد «بازسازی» فیلمThe Girl with the Dragon Tattoo به زبان انگلیسی و با حضور گروهی از بازیگران درجه یک، هدفی جز کسب درآمدی هنگفت را دنبال نکند. با اینحال، انگیزهٔ ساخت این فیلم هر چه بوده باشد، این روایت تصویری از داستان Stieg Larsson می‌تواند با سربلندی در کنار نسخهٔ سوئدی قرار بگیرد. داستان اصلی یکی است، اما تفاوت‌های دو فیلم - برخی در نکات ریز و برخی هم در عناصر اصلی - به اندازه‌ای است که می‌توان از هرکدام به نوعی لذت برد. گرچه نسخهٔ ساخت Oplev کماکان از امتیاز اول بودن برخوردار است، اما نکات قوّت نسخهٔ فینچر به ما یادآوری می‌کند که اولین الزاماً بهترین نیست.


نظر منتقدان: منتقد: جیمز براردینلی

فضای تیره و تاری که هنگام تماشای فیلم «دختری با خالکوبی اژد‌ها» The Girl with the Dragon مانند موجودی زنده از میان پردهٔ سینما می‌خزد و به ذهن تماشاگر نفوذ می‌کند، خود شاهدی بر آن است که دیوید فینچرDavid Fincher، این فیلم را تنها برای کسب درآمدی هنگفت نساخته است.
نسخهٔ اول فیلم دختری با خالکوبی اژد‌ها که در سال ۲۰۰۹ ساخته شد، فیلمی قدرتمند و گیرا بود و ساخت نسخه‌ای جدید که قادر به رقابت با آن باشد مشکل می‌نمود، این موضوع باعث شد تا تماشاگران از نسخهٔ جدید توقعات سنگینی داشته باشند. قابل تصور نبود کسی بتواند نسخهٔ جدیدی از این فیلم بسازد که انتظارات تماشاگران را برآورده کند، اما فینچر مشخصاً در انجام این کار موفق شده و امضای او که همانا ایجاد صحنه‌ها، وقایع و نتایجی است که هیچ کس دیگر جز فینچر توان ایجاد آن‌ها را ندارد، در بیشتر صحنه‌های فیلم مشهود است.

فینچر، با کمک فیلمنامه منسجمی که Steven Zaillian از کتاب پرفروش Stieg Larsson اقتباس کرده است، ابتدا لایه‌های رویی داستان را می‌شکافد، جزئیات و شیوهٔ پرداخت را کنار می‌گذارد و سپس به شیوهٔ خود همهٔ آن‌ها را از نو می‌آفریند و به بدنهٔ داستان اضافه می‌کند. نتیجهٔ کار فیلمی است که به وضوح از کتاب The Girl with the Dragon Tattoo اقتباس شده، اما به هیچ وجه کپی برداری از نسخه سوئدی پیشین و یا خود کتاب نیست.

اقتباس سینمایی دقیقاً باید همین طور باشد: فیلمی که داستانش بر اساس منبع اصلی شکل گرفته اما آنچه بر پردهٔ سینما ظاهر می‌شود حال و هوای به خصوص خود را دارد.

هنگامی که در اوایل سال ۲۰۱۰ اعلام شد کمپانی فیلمسازی Columbia Pictures قصد دارد بر اساس کتاب دختری با خالکوبی اژد‌ها فیلمی تولید کند، در ذهن بسیاری از افراد، پرسشی ایجاد شد، «چرا؟»

دو نکتهٔ اساسی وجود دارند که فیلم The Girl with the Dragon Tattoo ساختهٔ دیوید فینچر را از فیلم Oplev متمایز می‌کنند (خواهش می‌کنم اشتباه برداشت نکنید و این جمله را به حساب عیبجویی از نسخهٔ سوئدی - که از نظر من جزو فیلم‌های بر‌تر سال ۲۰۱۰ بود - نگذارید). مورد اول جنبهٔ زیبایی‌شناسانه و هنری فیلم است. بودجهٔ ساخت نسخهٔ سال ۲۰۱۱ چندین برابر بیشتر بوده و از طرف دیگر شخصی که پشت دوربین قرار گرفته کارگردانی صاحب سبک است و ترکیب این دو مؤلفه منجر به ایجاد فضای سرد و تیرهٔ سراسر تصاویر فیلم شده است. فضای بیرونی زمستانی، نماهای داخلی سرد و تیره، روش تصویربرداری تک تک صحنه‌ها و سایر عناصر تصویری برای افزایش این خصیصه به خدمت گرفته شده‌اند. اما شیوهٔ پردازش Oplev صریح و سر راست بود و به اندازهٔ فیلم فینچر جسورانه نبود. مورد دوم روش به تصویر کشیدن شخصیت هاست. فینچر شخصیت‌ها را تا حدی تلطیف می‌کند و ما را با انسان‌هایی مواجه می‌کند که نسبت به نسخهٔ قبل دارای پیچیدگی‌های حسی بیشتری هستند. اما تأکید Oplev بر روی مشخصات منحصر به فرد شخصیت هاست. بعضی از شخصیت‌های نسخهٔ سال ۲۰۰۹ ویژگی‌های کاریکاتور مانندی دارند (به عنوان مثال Bjurman فاسد و سادیست) اما فینچر در پی به وجود آوردن ابهام و شخصیت‌هایی چند وجهی ست.

اگر فیلم The Girl with the Dragon Tattoo نشان دهندهٔ دیدگاه فینچر نسبت به ذات بشر باشد (با در نظر گرفتن تلخی و تیره گی فیلم‌های دیگرش، این موضوع دور از ذهن نیست)، می‌توان او را در زمرهٔ کارگردان‌هایی چون David Lynch دانست که معتقدند خود جامعه زادگاه و پرورشگاه فساد و انحرافات پنهانی است. این عناصر پلید در بطن فیلم The Girl with the Dragon Tattoo هم دیده می‌شوند، و فینچر با اینکه گهگاهی شوخی و کنایه‌هایی هم به کار می‌بندد، به تماشای روند فاسد شدن آن‌ها می‌نشیند.

یاد یکی از دیالوگ‌های فیلم منم، کلودیوس I، Claudius افتادم: «بگذارید هر آنچه زهر و کثافت در دل این لجن هاست، بیرون بیاید»

در مقایسه با فیلمنامهٔ نسخهٔ سوئدی که توسط Nikolaj Arcel و Rasmus Heisterberg نوشته شده بود، فیلمنامه یZaillian از این حسن برخوردار است که به نحوی داستان پیچیدهٔ کتاب Larssson را فشرده و خلاصه می‌کند که تماشاگرانی که از قبل با داستان آشنایی ندارند، بهتر بتوانند آن را درک کنند. البته باید جانب انصاف را رعایت کنیم و به این نکته توجه داشته باشیم که فیلمنامهٔ ۱۸۰ دقیقه‌ای نویسندگان سوئدی که در اصل برای یک سریال کوتاه قسمت تلویزیونی نوشته شده بود، در روند بازنویسی برای فیلم سینمایی، ۲۸ دقیقه کوتاه‌تر شد. یکی از دلایلی که هر از گاهی ضرباهنگ فیلم نا‌میزان به نظر می‌رسد و سیر داستانی دچار خلاء یا از هم گسیختگی می‌شود، همین مسئله است.

اما زيليان عملاً ساختار کتاب لارسن را دگرگون کرده است و با اعمال حذف، اضافه و تغییر در هر جای داستان که به نظر لازم می‌رسیده، داستان را طوری پرورانده است که مناسب پردهٔ سینما باشد. نتیجهٔ نهایی داستان جنایی معمایی، منسجم و پردازش شده‌ای است که نه بیش از حد شتاب زده پیش می‌رود و نه کند و کسل کننده. اینجا مجبوریم مدتی منتظر باشیم تا دو شخصیت اصلی داستان با یکدیگر آشنا شوند. ملاقات آن‌ها پس از گذشت یک ساعت اول فیلم، اتفاق می‌افتد. تا آن لحظه، ماجراهای مربوط به هرکدام جداگانه روایت می‌شود تا جایگاه آن‌ها در خط داستانی کلی روشن‌تر شود و ذهنیت قوی تری از خصوصیات فردی آن‌ها (فارغ از آنچه در کنار هم نشان می‌دهند) در ذهن مخاطب شکل بگیرد. بعد از ملاقات دو شخصیت اصلی، حضور مشترک آن‌ها در صحنه‌های فیلم به اندازه‌ای است که هیجان و تنش‌های خاص فیلم در تمامی سیر داستان حفظ می‌شود.

خود لارسن صریحاً تصدیق کرده است که برای پایه گذاری فیلمنامهٔ The Girl with the Dragon Tattooاز سبک داستان‌های کارآگاهی انگلیسی استفاده کرده است و این نکته در ساختار فیلم مشهود است. روزنامه نگاری به نام میکائیل بلومکویست (Daniel Craig) که در پی توطئه‌ای موقعیت شغلی خود را از دست داده است، برای دیدار با میلیونر بازنشسته‌ای به نام هنریک ونگر (Christopher Plummer) به میان گروهی از ساکنین جزیره‌ای در شمال سوئد برده می‌شود. هنریک از میکائیل می‌خواهد دربارهٔ پروندهٔ قتلی که مربوط به ۴۰ سال پیش است، تحقیق کند، پروندهٔ فراموش شده‌ای که چهل سال است ذهن او را به خود مشغول کرده است. نوهٔ ۱۶ سالهٔ هنریک به نام هریت، از سال ۱۹۶۶ ناپدیده می‌شود و همگان اعتقاد دارند او به قتل رسیده است. جنازهٔ او تا به حال پیدا نشده اما هیچ مدرکی دال بر اینکه به میل خودش از خانه فرار کرده باشد وجود نداشت. تا به امروز قاتل او شناسایی و مجازات نشده است، اما هنریک باور دارد که قاتل یکی از اعضای خانوادهٔ خودش است، خانواده‌ای متشکل از تعدادی آدم‌های عجیب و غریب، ‌ آدم‌های یاغی و شورشی، و اعضای سابق حزب نازی آلمان. میکائیل پرونده را قبول می‌کند و هکری منزوی و گریزان از اجتماع به نام لیزبت سلندر (Rooney Mara) را به عنوان دستیار استخدام می‌کند. لیزبت در استفاده از ابزار‌ها و انجام تحقیقات خبره است، و هر چه سرنخ‌ها و کشفیات میکائیل وی را بیشتر در دام عنکبوتی زهرآلود غرق می‌کنند، ارزش لیزبت و مهارت‌هایش بیشتر مشخص می‌شود.
شخصیت اصلی فیلم The Girl with the Dragon Tattoo میکائیل است. بیشترین زمان حضور بر پردهٔ سینما از آن اوست و تمامی ویژگی‌های قهرمان‌های سینمایی را دارد. معروف‌ترین بازیگر کل گروه، Daniel Craig که به خاطر بازی در نقش جیمز باند شهرت زیادی دارد نقش او را ایفا می‌کند. اما به هیچ وجه نمی‌شود گفت طی ۱۵۸ دقیقه زمان نمایش فیلم، شخصیتی جذاب‌تر از او بر روی صحنه ظاهر نمی‌شود. این ویژگی مختص لیزبت سلندر است؛ دختری افسرده، با احساساتی سرکوب شده و ظاهری گاتیک که در استفاده از تکنولوژی مهارت ویژه‌ای دارد و گذشتهٔ دردآور خود را پشت اندامی خالکوبی شده و مزیّن به انواع اقسام حلقه‌ها و گوشواره‌ها piercings پنهان می‌کند. لیزبت از آن شخصیت‌هایی است که توجه تماشاگران را جلب می‌کند. شخصیتی که Rooney Mara ترسیم می‌کند، دختر بچه‌ای است که در جسم زنی گیر افتاده و تماشای لحظات خشم و دیوانگی این زن بسیار دردناک است. شخصیت حسی او هم به شدت نفوذ ناپذیر است و هم بسیار ضعیف و شکننده. بر خلاف تصویری که Rooney Mara از لیزبت ترسیم می‌کند، نقش آفرینی به یادماندنی Noomi Rapace در نسخهٔ سوئدی، تقریباً ساده و قراردادی به نظر می‌رسد. مقایسهٔ این دو کاری بیهوده است، بازی هر دوی آن‌ها عالی و در عین حال متفاوت بود. اما لیزبتی که Rooney Mara نقش آن را بازی می‌کند، احساساتی‌تر و گاهی اوقات بی‌رحم‌تر است. در فیلم فینچر، نقش میکائیل هم پر رنگ‌تر است و دیگر یک کارآگاه معمولی نیست که تنها وظیفه‌اش ایجاد زمینه‌ای برای به چشم آمدن هوش و استعداد بی‌نظیر لیزبت باشد. می‌توان گفت لیزبت در نقش شرلوک هلمز است و او در نقش واتسون.

با همیاری فیلمنامه، Daniel Craig موفق می‌شود بر جزئیات و خصوصیات شخصیت میکائیل بیفزاید. قطعاً او به هیچ وجه مانند لیزبت فریبنده و محسور کننده نیست، اما دیگر در سایهٔ شخصیت او ناپدید نمی‌شود. رابطهٔ نسبتاً عاشقانه‌ای که بین آن دو شکل می‌گیرد نسبت به رابطهٔ قراردادی در نسخهٔ سوئدی، پیچیده‌تر است و به نوعی پنهان از چشم مخاطب شکل می‌گیرد و کنجکاوی او را بر می‌انگیزد. در این فیلم، علاقه و احساسی که دو شخصیت نسبت به یکدیگر دارند، با هم متفاوت است. از دید میکائیل موضوع مهمی در میان نیست اما لیزبت، احتمالاً برای اولین بار در زندگی‌اش، ترکیب رابطهٔ حسی و فیزیکی را تجربه کرده است.

در میان بازیگران نقش‌های مکمل اسامی افراد مشهوری دیده می‌شود، مانند كريستفر پلامر (در نقش هنریک) Robin Wright (در نقش اریکا برگر، همکار میکائیل در مجلهٔ می‌لنیوم) Stellan Skarsgard (در نقش مارتین، خواهر‌زادهٔ هنریک) و افراد دیگری که شهرتشان کمتر است، مانند Steven Berkoff (در نقش فرود، وکیل هنریک) و Yorick van Wageningen (در نقش شخصیت نفرت انگیز Bjurman).

به جز دانيل كريگ  Daniel Craig هیچ یک از بازیگران جزو ستارگان دنیای سینما به شمار نمی‌آیند، اما انتخاب بازیگران به خوبی صورت گرفته است. همگی نقش خود را به نحو احسنت ایفا می‌کنند و Rooney Mara بدون شک برای این جهش جسورانه در دنیای بازیگری و نقش آفرینی فوق العادهٔ خود نامزد جایزهٔ اسکار خواهد شد.

کمی حیرت آور است که فینچر موفق شد کاری کند که فیلم نهایتاً جزو فیلم‌های درجهٔ R دسته بندی شود. خشونت جنسی و روابط فیزیکی در این فیلم به وضوح تصویر شده‌اند. کارگردان به قول خود وفادار مانده و محافظه کاری را کنار گذاشته است، به طوری که این صحنه‌ها در نسخهٔ آمریکائی هم، درست همانند نسخهٔ سوئدی، نمایش داده شده‌اند. در یکی از اولین تریلر‌های The Girl with the Dragon، از این فیلم به عنوان «فیلم ناراحت کنندهٔ فصل» نام برده شده بود و این حرف تا حدی حقیقت دارد. قطعاً تماشای این فیلم برای مخاطبان خوشحال کننده نخواهد بود، اما نمی‌توان قدرت اغواگری و تهییج کنندگی فیلم را انکار کرد. این فیلم در کنار تصویر سیاه و وهمناکی که از دنیای بشریت رسم می‌کند، فیلمی تماشایی در ژانر رمز آلود/هیجانی است که ویژگی‌های تعریف شده‌اش - سرنخ‌ها، نکات انحرافی، مظنونین انگشت شمار - به بار سرگرم کنندگی آن می‌افزاید. «دختری با خالکوبی اژد‌ها» یکی از معدود فیلم‌های ناراحت کننده‌ای است که می‌توان از آن عمیقاً لذت برد و باید حقیقتا به این نکته اذعان کرد که حس تعلیق و تنش مداوم در جانمایهٔ فیلم تنیده شده است.

با اینحال، هر اتفاقی هم که در آینده بیفتد، فیلم The Girl with the Dragon Tattoo خود به تنهایی می‌تواند ادای دینی باشد از سوی دیوید فینچر، نسبت به قدرت‌های نهفته در زن‌ها، داستان‌های کارآگاهی، و تناقضات عجیب و غریب احساسات انسان‌ها.

مترجم: الهام بای
تهیه و ترجمه: نقد فارسی



ویژه: نسخه سوئدی فیلم از قسمت اول این کتاب، دو فیلم تا به الان ساخته شده است .نسخه سوئدی دختری با خالکوبی اژدها در سال 2009 اکران شد.بودجه فیلم سه میلیون دلار بوده است در حدود 100 میلیون دلار فروش کرد (البته بیشتر درکشور های اسکاندیناوی و از جمله خود سوئد) زیاد در امریکا موفق نبودشاید به دلیل اینکه زبان انگلیسی نبود. در سوئد منتقدین، کارگردان را متهم کرده بودند به اینکه که به اصل داستان پایبند نبوده و با نگاه خیلی سطحی و گذرا،از روی مسائل مهم داستان عبور کرده است.در نسخه سوئدی Noomi Rapaceنقش لیزبت اسلندر را بر عهده داشته است.در سال 2010 Noomi Rapace توانست جایزه بهترین بازگر زن را از انجمن منتقدین نیویورک دریافت کند.

***

نسخه آمریکایی این فیلم را دیوید فینچر کارگردانی کرده است، همراه با فهرستی از گران قیمت‌ترین بازیگران سینما. دانیل کریگ بازیگر جیمز باند، اینجا نقش یک روزنامه نگار مستأصل مایکل بلومکویست را بازی می‌کند، که برای حل جنایت‌های مخوف در خانواده ثروتمند سوئدی از دختر هوشمند و تحت ستم لیزبت اسلندر کمک می‌گیرد با بازی (رونی مارا Ronney Mara). در کنار معمای پلیسی که دو همکار ناجور باید حل کنند. ماجرای زندگی خود لیزبت اسلندر قرار دارد، به عنوان قربانی خشونت علیه زنان، که تم اصلی کتاب‌های پلیسی می‌باشد. منتقد‌ها روایت فینچر را خوش ساخت توصیف کرده‌اند با کلکسیونی از بازی‌های درخشان، شاید بزرگ‌ترین ایراد فیلم تکراری بودن موضوع باشد. بعد از ۵۰ میلیون فروش از نسخه کتاب و اکران فیلم سوئدی به نظر می‌رسد که همه یک جورایی این فیلم را دیده‌اند و در موردش شنیده‌اند بنابراین چیزی برای غافلگیر کردن تماشاگر باقی نمی‌ماند. اما این فیلم برای کسانی که اصلا چیزی در مورد دختری با خالکوبی اژد‌ها نمی‌دانند، قطعا می‌تواند جذاب و هیجان انگیز باشد.

کارگردان دیوید فینچر در مورد فیلم جدیدش چنین می‌گوید:
طبعا چیزی‌های در تبدیل کتاب ۵۰۰ صفحه‌ای و به سناریو ۱۵۰ صفحه‌ای تغییر می‌کند. بعضی چیز‌ها هم از دست می‌رود. مثل عمق، سایه روشن‌ها، و پیچیده گی‌های روابط شخصیت داستان. به نظر من در کتاب دسترسی آسان تری به عمق درونی آدم‌ها وجود دارد.


رونی مارا بایگر نقش لیزبت اسلندر چنین می‌گوید:
شخصیت لیزبت، در تمام زندگی با آدم‌هایی برخورد داشته است که زیر قول خود می‌زنند. او را جدی نمی‌گیرند، و همهٔ آدم‌های زندگی‌اش به او خیانت می‌کنند تا می‌رسد به مایکل بلومکویست کسی که به عهد خود وفا می‌کند و برای همین لیزبت قدر‌دان است.



چاپ این مطلب | ارسال این مطلب | دفعات بازدید: 627 |

نظرات

Missing argument 'pid' or 'id' in 'pagesetter_userapi_getPub'
اضافه کردن نظر جدید
:             
:        
:  
:       



استفاده از مطالب و عكس هاي سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سايت سينماي ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت`پارسیس است.

مجموعه سايت هاي ما : تهران ما ، مشهد ما ،  سينماي ما ، تئاترما ، خانواده ما ، اينترنت ما

 سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
Copyright 2005-2010, cinemaema.com