نقد و بررسی فیلم Haywire (غیر قابل کنترل): یک فیلم هنری در پس ظاهر اکشن!
ژانر : اکشن، هیجانی
کارگردان : Steven Soderbergh
نویسنده : Lem Dobbs
تاریخ اکران : ژانویه 2012
زمان فیلم : 93 دقیقه
زبان : English
درجه سنی :R
بازیگران:
Gina Carano,
Ewan McGregor
Michael Fassbender
یک فیلم هنری در پس ظاهر اکشن!
منتقد: جیمز براردینلی
(امتیاز ۳ از ۴)
فیلم Haywire ساختهٔ «استیون سودربرگ» Steven Soderbergh، نمونهٔ برجستهای برای نشان دادن نهایت استفادهٔ مفید از طول زمان نمایش یک فیلم به شمار میرود. در عصر حاضر سینما، که فیلمهای اکشن اکثراً توهم شاهکار بودن دارند و اکشنهای ضعیف و بیمعنی هم به کمتر از دو ساعت راضی نمیشوند، چنین خصیصهای نادر و غیر معمول به نظر میرسد. در واقع شاید به نظر بعضیها زمان فیلم Haywire بیش از حد کوتاه باشد. این فیلم در نوع خودش و بیآنکه مخاطب را زیاد درگیر کند، به اندازهٔ کافی تماشایی و لذت بخش هست که اگر ده یا پانزده دقیقهٔ دیگر هم به زمان آن اضافه میشد، تماشاگر را خسته نمیکرد. ولی باز هم امکانش بود که با اضافه شدن زمان، ریتم فیلم دیگر به این شدت سریع و نفس گیر نباشد. جریان پیشروی داستان و روایت تنها در مواقعی که آماده سازی اطلاعات و زمینهٔ وقوع اتفاقات صحنهٔ بعد لازم به نظر میرسد، کمی آهسته میشود. این فیلم یکی از آثار مهم کارگردان خود به شمار میرود، گرچه به نظر میرسد او در روند ساخت این فیلم تا حدودی در برابر میل همیشگی خود برای ایجاد صحنههای هنری عجیب و غریب مقاومت کرده است. صحنههای خشونت بار و بیرحمانهٔ فیلم آنقدر زیاد هستند که نمیشود فکر کرد فیلمی که Soderbergh ساخته، یک فیلم هنری است و جنبههای هنری آن در پس ظاهر اکشن پنهان شدهاند.
به انتخاب خلاقانهٔ بازیگران فیلمهایش شهرت دارد. با اینکه بدش نمیآید از ستارههای مشهوری در حد «جولیا رابرتز» Julia Roberts یا «جورج کلونی» George Clooney استفاده کند تا فیلمهایش کمی هم جنبهٔ هالیوودی پیدا کنند، اما در پیش گرفتن روشهای غیر عادی و خلاف عرف هم از خصوصیات شناخته شدهٔ اوست. او برای فیلم «تجربهٔ دوست دختر داشتن» The Girlfriend Experience، با گشتی در دنیای فیلمهای بزرگسالان the adult industry، Sasha Grey را برای بازی در فیلم خود برگزید. و حالا برای فیلم Haywire به سراغ دنیای هنرهای رزمی ترکیبی/ Mixed Martial Arts رفته و Gina Carano را انتخاب کرده است. قبل از این Carano چندین بار در نقش خودش در فیلمهای سینمایی و تلویزیونی ظاهر شده بود، اما تجربهٔ چندانی برای بازی در قالب یک شخصیت داستانی نداشت. با وجود اینکه سایر بازیگران اغلب مشهور و با تجربه هستند، اگر Carano نقش خود را به خوبی ایفا نمیکرد، نتیجهٔ کار فاجعه آمیز بود. Soderbergh محیط پیرامون بازیگر تازه کار خود را با حضور چهرههای شناخته شدهای مانند Ewan McGregor، Michael Fassbender، Antonio Banderas، Michael Douglas و Bill Paxton پر میکند. بازی Carano در این نقش او را نامزد جایزهٔ اسکار نمیکند، اما او شایستگی خود را ثابت کرده است و با حضور او دیگر لازم نیست برای صحنههای درگیری و زد و خورد از حقههای سینمایی و بدلکاران استفاده کرد. شاید از این به بعد قهرمان (یا قهرمان زن) فیلمهای اکشن او باشد. جای چنین قهرمانی در دورهٔ کنونی سینما خالی ست. در حال حاضر جذابترین قهرمان فیلمهای اکشن «مت دیمون» Matt Damon است، اما او اکنون آنقدر در دنیای بازیگری پیشرفت کرده که نمیشود توقع داشت مدام درگیر فیلمهای اکشن و زد و خورد دار باشد.
جانمایهٔ اصلی Haywire به فیلمهای «هویت بورن» Bourne Identity یا «جواز قتل» License to Kill شبیه است. خط داستانی از همان الگوی همیشگی فیلمهای تریلر جاسوسی پیروی میکند. مأمور زبدهای که مورد خیانت مافوقهای خود قرار گرفته و دستور کشته شدنش صادر شده است، اوضاع را به نفع خود تغییر میدهد و به دنبال آنها میگردد تا بیگناهی خود را ثابت کند و انتقام بگیرد. در این فیلم مالوری کین (با بازی Gina Carano) مستقیماً برای سازمان جاسوسی آمریکا/CIA یا سازمان جاسوسی انگلیس/MI۶ کار نمیکند. او عضو گروهی است که به صورت غیر مستقیم مأموریتهای دشوار و پیچیدهای را انجام میدهند که مأموران دولتی مانند کوبلنز (با بازیMichael Douglas) بایستی بتوانند بیاطلاعی و بیخبری خود از وقوع آنها را ثابت کرده و باور پذیر جلوه دهند. بعد از به انجام رساندن مأموریتی در بارسلونا، مافوق مالوری، کنت (با بازی Ewan McGregor) او را به دوبلین میفرستد. قرار است آنجا او به پاول (با بازی Michael Fassbender) ملحق شود و با کمک هم مأموریت جدیدی را تکمیل کنند. کل ماجرا توطئه و ظاهر سازی است و در پی آن سلسله وقایعی رخ میدهد که به صحنهٔ زد و خورد شدید مالوری و دوست پسر سابقش آرون (با بازی Channing Tatum) در رستورانی در شمال نیویورک ختم میشود. این همان صحنهای ست که در سکانس افتتاحیهٔ فیلم میبینیم.
تصمیم گرفته است تا دو سوم زمان فیلم به حالت فلش بک/ بازگویی داستان اختصاص پیدا کند و تنها ۳۰ دقیقهٔ پایانی در «زمان حال» میگذرد. اصل ماجرا در دوبلین اتفاق میافتد، و کل این اتفاقات بخشی از چیزهایی است که مالوری برای یک فرد نیکوکار (Michael Angarano) که موقع دعوا با آرون به کمک او میآید، تعریف میکند.
دلیلی منطقی برای انتخاب این سبک روایی وجود دارد. به کمک این سبک تمرکز داستان بر روی اتفاقات مهمی است که در بارسلونا و دوبلین افتادهاند و نیازی نیست برای ایجاد ارتباط بین آنها از ماجراهای فرعی استفاده کرد. حالا که مالوری داستان را تعریف میکند، فیلم میتواند هر جا که لازم است از نمایش ماجراها سر باز زند و از گفتههای او برای پاسخ به سؤالات بهره جوید. فیلم Haywire به پشتوانهٔ همین روش موفق شده است داستان خود را در چنین زمان کوتاهی روایت کند و به انجام برساند. اگر کارگردان شیوهای عادیتر در پیش میگرفت، فیلم حداقل پانزده دقیقه طولانیتر میشد.
ویژگی مثبت فیلم Haywire جلوههای بصری آن است. فیلمبرداری آن مانند سایر فیلمهای اکشن نیست. از آنجایی که Soderbergh شخصاً تصویربرداری فیلمهایش را انجام میدهد، لازم نیست اعتبار و تحسین حاصل از این روش را با کسی تقسیم کند. شیوهٔ تصویربردای نماهای انتخاب شده بسیار متنوع و متفاوت هستند: نماهای سیاه و سفید. نماهایی با فیلترهای رنگی اشباع زدایی شده /Desaturated. فیلمبرداری از بالای سر، نماهایی که با دوربین روی شانه گرفته شدهاند، نماهایی که با دوربین روی دست گرفته شدهاند (این نماها تنها در صحنههای اولیه لرزان هستند). گرچه به نظر میرسد بعضی از نماهای انتخاب شده توسط کارگردان منطق و نظم خاصی را دنبال نمیکنند، اما باقی آنها در راه دستیابی به هدفی خاص به کار گرفته شدهاند. به عنوان مثال میتوان به قسمتی از فیلم اشاره کرد که مالوری در خیابان قدم برمی دارد و میخواهد از چنگال کسی که قصد کشتنش را دارد فرار کند. نماهای انتخاب شده در انتقال تنش و هیجان لازم به مخاطب موفق عمل میکنند. نمای از روبرو که پس زمینهٔ تصویر را از بالای شانهٔ او نشان میدهد. خطری که او را تهدید میکند از جانب مردی است که آن طرف خیابان به موازات او قدم بر میدارد؟ یا ماشینی که از کنار پیاده رو حرکت میکند؟ یا در یکی از خیابانهای فرعی پنهان شده است؟ و یا اصلاً خطری در کار نیست و مالوری دچار پارانویا/ جنون ایجاد سوءظن شده است؟
سکانسهای مبارزه طولانی و بیرحمانه هستند. مانند اکثر فیلمهای تریلر اکشن، شخصیتها زیر ضرباتی دوام میآورند که تنها موجودات فوق بشری قادر به تحمل آنها هستند. چندین بار پیش میآید که مالوری به شدت کتک میخورد اما با این وجود هنوز هم زیبایی خود را حفظ کرده است. البته تنها بعد از یک صحنهٔ درگیری به خصوص، حس میکند مجبور است کبودیهای صورتش را با آرایش کردن بپوشاند. گوشهای از خلاقیت کارگردان در صحنهٔ تعقیب ماشینها در برف به چشم میخورد، و انگار سعی شده در کل فیلم ته مایهای از شوخ طبعی هم گنجانده شود. البته خنده دارترین چیز در فیلم شیوهٔ تعقیب و گریز ماشین هاست.
مانند اکثر فیلمهای این چنینی، در خط داستانی Haywire هم سؤالات بیجواب و گافهایی دیده میشود. اما نویسندهٔ فیلمنامه Lem Dobbs که علاوه بر چندین کار دیگر، فیلمنامهٔ فیلمهای «شهر تاریک» Dark City و «سرباز انگلیسی» The Limey (به کارگردانی Soderbergh) را هم نوشته است، آنقدر به قابلیت داستان گویی خود اطمینان دارد که مطمئن باشد این گافها در همان لحظه به چشم مخاطب نمیآیند. فرقی نمیکند که Soderberghرا کارگردانی صاحب سبک بدانیم و یا یکی از سازندگان فیلمهای تجاری سرگرم کننده، در هر صورت نمیتوان این فیلم را نشانهٔ دوران اوج او دانست. اما این فیلم، یکی از فیلمهای خوب اوست و همین هم کافی است. Haywire فیلم سرگرم کنندهای است و من شخصاً بدم نمیآید ببینم بعد از این چه بر سر مالوری میآید. خیلی وقت است که در فیلمهای اکشن قهرمان زنی نداشتهایم که بتواند به پای الن ریپلی - شخصیت اصلی سری فیلمهای «بیگانه» Alien - برسد.
مترجم: الهام بای