ژانر: اکشن، فانتزی، ترسناک
کارگردان: Måns Mårlind، Björn Stein
نویسنده: Len Wiseman
تاریخ اکران: ژانویه ۲۰۱۲
زمان فیلم: ۸۸ دقیقه
زبان: English
درجه سنی: R
بازیگران:
Kate Beckinsale،
Michael Ealy
India Eisley خلاصه داستان: سلین خون آشام که در قسمت قبل، بعد از کلی درگیری به عشق نیمه خون آشام و نیمه گرگ نمای خود رسیده بود در این قسمت توسط انسانها زندانی و به مدت ۱۲ سال در یک آزمایشگاه نگهداری میشود. ۱۲ سال بعد، او به همراه کودکی از زندان مخوفی که در آن حبس بود فرار میکند و نوبت آن است که هم حقایقی را کشف کند و هم انتقام خود را از کسانی که او را زندانی کرده بودند بگیرد.
یک فیلم خون آشامی بیادّعا و سرگرم کننده
منتقد: ریچارد کورلیس
(نشريه تایم)
در این فیلم که قسمت چهارم سری فیلمهای «جهان زيرين» Underworld محسوب میشود، هم نوعان خون آشام کیت بکینسیل Kat Beckinsale و گرگ نماها که دشمن آنها هستند، علیه گونهٔ پلید دیگری میجنگند، یعنی انسانها.
هر وقت مدیران استودیوهای فیلمسازی فکر کنند که برای حفظ موفقیت تولیداتشان در گیشه بهتر است قبل از اکران عمومی هیچ نقد و بررسی خاصی دربارهٔ آن فیلم نوشته نشود، حاضر نمیشوند فیلم را پیش از تاریخ اکران برای منتقدین به نمایش بگذارند. به هر حال ما متوجه میشویم. در پیش گرفتن چنین روندی معمولاً به این معنی است که فیلم مورد نظر فیلمی بیارزش از کار در آمده است. با این حساب فیلم «جهان زيرين: بیداری» Underworld Awakening - چهارمین قسمت این سری که اولین آن سال ۲۰۰۳ ساخته شد و راوی حکایت دشمنی ازلی میان خون آشامها و لیکنها (همان گرگ نماها) بود - پنج شنبهٔ هفتهٔ گذشته در میان دسته گلهایی که سعی در مخفی کردن حس شرم حامیان مالی آن بودند، بالأخره به نمایش در آمد.
اما کمی غافلگیر کننده بود. بین تمام فیلمهایی که تصمیم سازندگان آنها برای عدم نمایش پیش از موعد برای منتقدین، نشانهٔ کیفیت پائین آنها بوده، «جهان زيرين: بيداري» فیلم بسیار خوبی به شمار میرود.
در فیلم «خیزش لیکنها» Rise of the Lycans که مقدمهای بود بر قسمت سوم سری فیلمهای Underworld، حضور نداشت و حالا در این قسمت مجدداً در نقش خون آشام زیبارو، سلین ظاهر میشود. Kate Beckinsale جوان و با طراوتی که دو دههٔ پیش توسط کنت برانا Kenneth Branagh از میان شاگردان «انجمن هنرهای نمایشی دانشگاه آکسفورد» برای بازی در فیلم «هیاهوی بسیار برای هیچ» Much Ado About Nothing برگزیده شد، حالا دیگر آن شور و حرارت سابق را از دست داده و آنچه از خود به نمایش میگذارد زنی زیبا رو و سر سخت است.
دیدن Beckinsale ۳۸ ساله در نقش یک خون آشام واقعاً لذت بخش است، به خصوص اگر یکی از لیکنها باشید.
واقعا دیدن این زن چشم آبی با کتهای بلند براق و گیسوانی که در جهتهای مختلف پیچ و تاب میخورند، هر چند به عنوان یک خون آشان، باز هم تجربهای جذاب است!
سلین که به یکی از گونههای فرعی خون آشامها به نام فرشتگان مرگ / Death Dealers تعلق دارد، از قابلیتها و مهارتهای خاصی برخوردار است. او میتواند انسانها، گرگها و انسانهای خفاش نما را در نبرد شکست دهد، میتواند به راحتی از روی بام ساختمانهای بلند بپرد و موقع فرود آمدن هم هیچ بلایی سرش نیامده باشد، و حتی میتواند از رگبار شلیکهای پی در پی گروهی از پلیسهای ابله و دست و پا چلفتی جان سالم به در ببرد. حتی یکی دیگر از مأموران حفظ صلح مستقیم به پیشانی او شلیک میکند، اما پیشانیاش خراشی سطحی برمی دارد و گلوله طوری پرت میشود بیرون که انگار مغز سلین هستهٔ هندوانهای را تف کرده باشد! در همین حین سلین هم به حال عادی برگشته و با تغذیه از خون مهاجم بخت برگشته، دلی از عزا درمی آورد. کمی بعدتر، وقتی داشت از چاقوی ضامن دارش برای روشن کردن ماشین استفاده میکرد، یکی از تماشاگرها فریاد زد: «با من ازدواج کن!»
در فیلمنامهٔ این اثر که شش نویسنده در نگارش آن نقش داشتهاند (یکی از آنها Len Wiseman، همسر Beckinsale و کارگردان قسمت اول Underworld است)، انسانها بالأخره متوجه حضور خون آشامها و لیکنها در میان خود شدهاند و برای ریشه کن کردن نسل آنها مصمم هستند. از آخرین باری که کسی سلین را دیده دوازده سال میگذرد. او تمام این سالها به عنوان «سوژهٔ شمارهٔ یک» در آزمایشگاه دانشمند نابکاری به نام جکوب لین (با بازی Stephen Rea) به صورت منجمد نگهداری میشده است. «سوژهٔ شماره دو» دختری است به نام ایو (با بازی India Eisley)، که سلین او را هم از محفظهٔ یخی خارج میکند و همراه خود به اقامتگاه خون آشامها در زیر زمینهای شهر میبرد.
حضور سرزدهٔ این دو زن، رئیس گروه توماس (با بازی Charles Dance) را آشفته میکند. پسر توماس، دیوید (با بازی Theo James) توسط گونهٔ خطرناکتری از لیکنها که دکتر لیک در آزمایشگاه خود پرورش داده کشته میشود و اینجاست که سلین به روشی خارق العاده او را از نو زنده میکند و با اینکار دوستی و نظر مثبت توماس را به دست میآورد. سلین شکم جسم بیجان دیوید را میشکافد و دستش را درون حفرهٔ سینهٔ او فرو میکند - نمایی از چشم انداز اندامهای داخلی او نشان داده میشود - و با حداکثر قدرت خود قلب او را ماساژ میدهد تا جایی که بالأخره دوباره به کار میافتد.
فیلم Underworld ۴ در سطح فیلم اول این سری نیست، اما باز هم میان فیلمهایی که در این هفته اکران شدند و قهرمان اصلی آنها یک زن بود، بهترین مورد به شمار میرود و به راحتی فیلم «غیر قابل کنترل» Haywire با نقش آفرینی Gina Carano را پشت سر میگذارد. به نظر من، میان فیلمهای دنباله داری که به خون آشامها و گرگ نماها و اینجور موجودات میپردازند، «دنیای ماوراء» Underworld نسبت به «افسانه گرگ و میش» The Twilight Saga برتری دارد. Måns Mårling و Björn Stein، دو کارگردان سوئدی فیلم که ساخت مشترک فیلم تریلر «سرپناه» Shelter با بازی جولیان مور Julianne Moore را هم در پروندهٔ خود دارند، سبک اروپایی / Euroflash و ابتکاری خود را برای تولید این پروژه نیز، به کار میبندند:
سایههای نقره فام بر سر و روی بازیگران دیده میشود، تکنیک لایو-اکشن و جلوههای گرافیک کامپیوتری CGI ماهرانه با یکدیگر تلفیق شدهاند، و اینطور به نظر میرسد که اکثر بازیگرها جز Beckinsale مدام در حال اخم کردن هستند.
علاوه بر این به کرّات شاهد صحنههای شکستن شیشه و پاشیده شدن خون به اطراف هستیم که Mårling و Stein هر چند دقیقه یکبار، برای اینکه تماشاگران در ازای اضافه بهای بلیط نمایش سه بعدی فیلم هیجان بیشتری تجربه کنند، در فیلم گنجاندهاند.
نقطهٔ اوج فیلم در انبار زیرزمینی آزمایشگاه دکتر لیک شکل میگیرد و شامل چهار نبرد مجزّاست که در هر کدام یکی از شخصیتهای مثبت زن یا مرد در برابر یکی از لیکنهای شروری که هورمونهایشان دستکاری شده و رشد غیر عادی داشتهاند، به مبارزه میپردازند. مبارزات چهارگانهٔ میان این هشت نفر آنچنان هوشمندانه طرح ریزی شده که دیگر مثل یکی از نماهای اولیهٔ فیلم، مخاطب را آزار نمیدهد. در نمای مورد نظر شاهد جنازهای هستیم که از ارتفاع زیادی بر روی سقف یک ماشین پرتاب شده است. این نما که از یک فیلم پلیسی محصول کشور هنگ کنگ به نام «اعمال شیطانی» Infernal Affairs - فیلم The Departed بازسازی همین فیلم بود که البته نتوانست به جایگاه موفق آن دست پیدا کند- تقلید شده است، در نهایت از پس انتقال فضای هیجانی خود بر میآید.
اینکه بحث ما به تعریف چند لحظهٔ کوتاه زد و خوردهای سنگین و تصادفهای ماشین ختم شده است، شاید بیانگر این باشد که نباید توقع داشته باشیم فیلم Underworld Awakening، مانند نمایشنامهٔ کلاسیک «بیداری بهار» Spring Awakening تأثیرگذار باشد. این فیلم جز کشاندن مخاطب به سالنهای سینما هدفی را دنبال نمیکند. اما میتواند تفاوت میان دو نوع خاص از فیلمهای اکشن را نشان دهد: اکشنهایی مانند فیلم ارجح منتقدین Haywire، که کارگردان آن Steven Soderbergh پیش از این برندهٔ جایزهٔ اسکار بوده اما توجه چندانی به جریان داستان و حفظ پیوستگی عناصر داستانی نشان نمیدهد، و فیلمهایی مانند Underworld که ساخت آنها از انسجام و یکپارچگی لازم برخوردار است.
اولی فیلمی پر ادّعا اما کوته فکرانه است و دومی فیلم سادهای ست که هوشمندانه ساخته شده است. من شخصاً لذت بردن از ویژگیهای هوشمندانهٔ یک فیلم خون آشامی بیادّعا و سرگرم کننده را ترجیح میدهم.
مترجم: الهام بای