کریستین مونگیو: «تشخیص خوب از بد سخت است»

سینمای ما-مائده قویدل:کریستین مونگیو نخل طلا را در سال 2007 برای« چهار ماه، سه هفته ، دو روز» کسب کرد .او این بار با «آن سوی تپه ها» به جشنواره فیلم کن بازگشته است.
درام « چهار ماه، سه هفته ، دو روز» که در مورد سقط جنین در دوران چائوشسکوی کشور رومانی بود، موجب شد کریستین مونگیو برنده نخل طلای 2007 شود. این فیلمساز رومانیایی می گوید «برای پیدا کردن داستان های پیچیده به زمان نیاز دارم». وی در فیلم جدیدش ، آن سوی تپه ها، کهنه¬پرستی و تعصب برخی از کلیساهای ارتدوکس را از طریق زندگی دو دختر جوان، آلینا (کریستینا فلوتر) و وویچیتا (کازمینا اشتراتان) تقبیح می کند.. آیا برنده نخل طلای بعدی همین فیلم است؟

اساس داستان «آن سوی تپه ها» چیست؟
کریستین مونگیو- این اتفاق در سال 2005 در راس اخبار رومانی قرار گرفت. دختر جوانی (که کریستینا فلچر نقش آن را بازی می کند) به مدت سه هفته در صومعه کوچکی در مولدووا به همراه دوستش (کازمینا اشتراتان) به سر می برد وبر اثر آنچه که مطبوعات جن گیری نامیدند، جان خود رااز دست داد. کشیشی سعی داشت تا شیطان درون او را شکار کند، اما او جانش را از دست داد. او را به صلیبی چوبی زنجیر کرده، و به مدت سه روز بدون آب و غذا از او خواسته بود که دعاهای سن باسیل را بخواند تا در مقابل شیطان مبارزه کند.

چرا این اتفاق افتاد؟
در صومعه، کشیش از او خواست تا اعتراف کند. اما، پس از اعتراف، رفتار عجیب و غریبی از خود نشان داد. به اندازه ای رفتارش عجیب بود که او را به بیمارستان بردند که بر اثر تزریق بیش از حد دارو حالش بدتر شد. بیمارستان دیگر نمی توانست وی را نگه دارد و او را به صومعه بازگرداندند. کشیش برای کمک به او خطر جن گیری را قبول کرد .


برای کشیش و راهبه ها چه اتفاقی افتاد؟
آن اسقف طرد شد. پس از بررسی و یک محاکمه طولانی، کشیش به هفت سال زندان محکوم و پس از پنج سال آزاد شد. آخرین راهبه زندانی نیز در اوت 2011 آزاد شد. کلیسای ارتدوکس با توجه به خطرناک بودن این اعمال آنها را ممنوع کرد؛ اما هنوز هم چنین اعمالی اجرا می شوند.

هدف تان از بیان این داستان چه بود؟
من حقایق را بیان کردم. این دو دختر از زمان پرورشگاه با هم دوست بودند. آنها خیلی به هم نزدیک بودند و یکدیگر را در برابر خشونت پسران پرورشگاه، از نظر جسمی و روحی، محافظت می کردند. من آن رابطه را نشان دادم. این فیلم داستان عشق و رهایی است. عشق به خدا باید قوی باشد

چرا فیلمی درباره مذهب ساختید?
این فیلم نه تنها درباره کهنه پرستی کلیسا بلکه در مورد فقدان بصیرت برخی از اعضای جامعه رومانی است. این فقدان بصیرت با بی سوادی و فقدان همدلی همراه است. در فهرست 464 گناه منتشر شده از سوی کلیسای ارتدوکس، هیچ کس از گناه بی علاقگی حرف نمی زند. یک نکته جالب دیگر کوتاه شدن فهرست این گناهان در پانزده سال بعد است که در مورد شرایط جامعه ما حرف می زند! پس از گذشت پانزده سال از ظهور کمونیسم، مردم اراده و اختیار خود را از دست داده اند. آنها مسخ شده اند..
.
آیا به خدا اعتقاد دارید؟
همه ما به نوعی به خدا اعتقاد داریم. به ارزش های محکمی معتقدیم که به نحوی به مذهب ارتباط دارد. من تفسیر ادبی نمی گویم. شیطان به شیوه های جدیدی ظهور می کند. برخی از مواقع تشخیص خوب از بد مشکل است.

آیا شما کشیش و این راهبه ها را محکوم می کنید؟
البته! رفتار آنها اشتباه ست. اما افراد گناهکار زیادی در تاریخ بوده اند، پزشکان، پرستارها و ....

این فیلم بحث برانگیز خواهد بود؟
امیدوارم! طبیعی است که این اتفاق بیفتد. افراد معتقد و مخالفان نظر متفاوتی نسبت به فیلم خواهند داشت. می خواهم این فیلم شما را تکان دهد ، از شما سوال بپرسد،. این مسئله نمک زندگی است و پیچیدگی آن را شکل می دهد.

منبع : سینمای ما

به روز شده در : سه‌شنبه 2 خرداد 1391 - 11:30