سینمای ما-ارغوان اشتری: بازیگر فرانسوی و مشهور ماریون کوتیار (Marion Cotillard) نقش استفانی را در جدیدترین ساختهٔ ژاک اودیار طعم زنگار واستخوان ایفا کرده است. نقش زنی که پاهایش را از دست میدهد و داستان بر محور زندگی او ورابطهاش با علی (بازیگر بلژیکی ماتیاس شون آرتس) میچرخد. علی فرزند پسری دارد و مردی ورزشکار است که به همراه پسرش در گاراژ خانه خواهرش شبها را سپری میکند. علی با استفانی آشنا میشود که متخصص تربیت نهنگها است و....
دیشب پس از نمایش این فیلم در جشنوارهٔ کن تقریبا بیشتر منتقدان نگاه مثبتی به فیلم داشتهاند. حتی سایت خبری یورونیوز احتمال داد که ژاک اودیار به خاطر ساختن این فیلم برنده جایزه هم شود. گفتنی است که ماریون کوتیار بنا است در جدیدترین فیلم کارگردانِ هموطنمان اصغر فرهادی هم نقش آفرینی کند.
***
چند سال پیش هیچ کس باور نمیکرد که نقش آفرینی ماریون کوتیار در زندگی مثل گل سرخ ساخته الیویهدان در نقش خواننده شوربخت ادیت پیاف تا این حد با ستایش بین المللی روبه روشود و تندیس اسکار بهترین بازیگر نقش نخست زن را برای ماریون کوتیار به ا رمغان بیاورد. پس از این فیلم ماریون کوتیار بیشتر در تولیدات آمریکایی نقش آفرینی کرداز جمله در سرآغاز ساخته کریستفر نولان و نیمه شب در پاریس ساخته وودی الن. او با فیلمسازان معتبر دیگری همکاری کرده چون جیمزگری، تیم برتن، مایکل مان و استیون سودربرگ. ماریون کوتیار مقابل بازیگران مطرحی چون جانی دپ، لئوناردو دی کاپریو و دنیل دی -لویس هم نقش افرینی کرده است.
. آنچه در پی میآید گفتوگویی طولانی و خواندنی با این با زیگر فرانسوی است که حالا به وزنه ایی در عرصه بازیگری در سینمای جهان تبدیل شده است:
در «طعم زنگار واستخوان» شما نقش زنی را ایفا میکنید که هردوپایش را از دست میدهد. چه رویکردی به نقش داشتید؟ -برای نخستین بار در دوران کاریم زمانی برایِ آمادگی نقش نداشتم. پیشنهادی که ژاک اودیار داد، غیر مترقبه بود. من باید خیلی سریع خودم را آماده میکردم. دران زمان به طور رسمی درگیر پروژه «سلحشور تاریکی برمی خیزد» ساخته کریستفر نولان در شهر لس آنجلس بودم. طبق قراردادم با کمپانی برادران وارنر نمیتوانستم نقشی را بپذیرم. اگر ایالت کالیفرنیا را ترک میکردم هر آن امکان داشت من را فرا بخوانند که دوبارهم این اتفاق افتاد. بازی در طعم زنگار واستخوان فرصتی بود که از دیوارهای شهر گوتام سیتی بیرون بیاییم. وقتی به محل فیلمبرداریِ طعم زنگار واستخوان رسیدم فقط چند روز وقت داشتم با تعلیم دهند هٔ کشتن والها کار کنم. واقعا درمانده بودم. در این میان به نوزادم هم شیر خودم را میدادم. در دوران فیلمبرداری مدام خسته بودم. اما عادت کردم چون راه دیگری نداشتم. هرجایی که پیدا میکردم میخوابیدم.
-از جنبه فیزیکی نقش چی؟ -خیلی افراد هستند که پای مصنوعی دارند اما حتی نمیتوانیم باور کنیم که انها با پای مصنوعی راه میروند، چون این تجهیزات به شدت قدرتمند هستند. ظرف سه ماه شما میتوانید خیلی عادی با این پاهای مصنوعی برخیزید ورا ه بروید. برای نقش، خودم گامهایم را اختراع کردم در خیالم تصور میکردم پاهایم مصنوعی است مدام عصا را زیر بغلم نگه میداشتم تا به لحاظ مکانیکی گامهایم دقیق باشد.
- برای ایفای نقش این شخصیت معلول دچار تردید بودید؟ -با آ دمهایی که دچار این وضعیت هستند، ملاقات کردم. ا نها معمولا وضعیتشان رامی پذیرند وبر نقص شان غلبه می کنند. آنها ابدا دوست ندارند به عنوان معلول شناخته شوند. اصلا با خودم درباره نقش نگفتم کهای وای بیچاره!
رویکرد ترحم انگیز به نقش نداشتم. معلولیت انواع مختلفی دارد. هرکسی معلولیت خاص ِ خودش را دارد ا ما هیچ کدامشان نمیخواهند کوچک وناتوان دیده شوند. درمورد قهرمان داستان پیش از آنکه تراژدی اتفاق بیافتد او پاهایش را از دست میدهد آما این حادثه اورابیدار میکند.
-شما اغلب به ترس سر صحنه اشاره کردهاید. این چه ترسی است؟ -من همیشه با غرق شدن در صحنه باید بر این حالتم غلبه کنم. میدانم که این ترس میتواند در بازیهایم هم نمود پیدا کند. هرچند اغلب فقط خودم هستم که نشانههای این ترس را در خودم میبیند. روز نخست فیلمبرداری «سرآغاز» سر صحنهٔ فیلمبرداری چنان میلرزیدم که همه فکر کرده بودند سردم شده است. شاید این ترس دلایل تکنیکی داشته باشد. سر فیلمبرداری دشمن مردم ساخته مایکل مان که نخستین فیلم امریکایم پس از موفقیت «زندگی مثل گل سرخ »بود، هر لحظه دچار این هراس بودم که نتوانم کاراکتر م را یک آمریکایی نشان بدهم. تعداد برداشتها زیاد شده بود وجانی دپِ بیچاره داشت دیوانه میشد. تا اینکه مایکل مان مجبور شد ازم بخواهد دیگر نترسم او گفت که کاراکتر بیلی ریشههای فرانسوی دارد..
درکل همیشه میترسم بازیهایم بهترین نباشد. خودم را برای نقشهای بیشماری اماده میکنم. با این نقشها شبها میخوابم وصبحها برمی خیزم. من گذشته و آیندهٔ کاراکترهایم را در فکرم خلق میکنم. دور یک میز با بقیه همکاران بازیگر فیلمنامه را دور خوانی میکنیم. روی صحنهها بحث میکنیم. اما من برای تمرین پیش از فیلمبرداری ساخته نشدهام. چون نیات بازیگر را از حالت بکربودن در میآورد. من عاشق غافلگیریهای بازیگری مقابل دوربین هستم. در نتیجه ایفای نقش در روز نخست فیلمبرداری ،شبیه یک ملاقات عاشقانه پر از ندانستهها، امید وشور است.