سیندرلای جدید هالیوود
ترجمه : راضیه خِضری
سینمای ما - آمی لو آدامز (متولد 20 آگوست 1974) بازیگری آمریکایی است محبوبیت خود را مدیون نقشهایی بشاش و شاد همانند اشلی جانستن در «جونبوگ» و ژیزِل در «طلسمشده» است، که برای فیلم اول نامزد جایزه اسکار و برای نقش دوم نامزد جایزه گلدنگلاب شد.
روزهای آغازین:آمی آدامز از پدر و مادری آمریکایی به نامهای کاترین و ریچارد در ایتالیا به دنیا آمد. خانوادهی او به خاطر شغل پدر که عضو ارتش بود، در ایتالیا مستقر شده بودند. او یکی از هفت فرزند خانواده بود که در کلورادو و با دین و آیین مورمون رشد یافت، اگرچه زمانیکه 11 ساله بود، با جدایی پدر و مادرش از یکدیگر کلیسا را نیز ترک کردند. تمام سالهای دبیرستانش را با آرزوی اینکه روزی رقصنده باله شود در گروه کُر خواند و آموزش دید، اما پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان، متوجه شد که هیچگاه در رقص باله موفق نمیشود و در نتیجه وارد تئاتر موزیکال شد. همانجا بود که به خوبی متوجه هماهنگی شخصیتی خود با این رشته گشت.
زندگی حرفه ای:برای حفظ حرفهاش در تئاتر، کار کردن در گپ به عنوان خوشآمدگو و استقبالکننده و در هوستر به عنوان خدمتکار و گارسون را شروع کرد. حقیقتی که برای مدتی زندگی حرفهای وی را تحتالشعاع قرار داد. قبل از آن هم در کلوب پنی رابینز استخدام شده بود. او رقص را به طور حرفهای از تئاتر بولدرز دینر و کانتری دینر آغاز کرد. آمی که همراه با خانوادهاش به مینهسوتا نقل مکان کرده بود، در آنجا نیز کار خود را پی گرفت و در تئاتر محلی مشغول به کار شد. در سال 1999، زمانیکه به علت گرفتگی ماهیچههایش قادر به کار کردن نبود برای کمدی «مرگ باشکوه» امتحان هنرپیشگی داد و قبول شد. همین نقش پس از تبدیل شدن به فیلم، اولین نقش سینمایی او را رقم زد. در سال 1998، با بازی در «مرگ باشکوه» کریست آلبی را متقاعد ساخت که او را به لوسآنجلس بفرستد.
مدت کوتاهی پس از آن، آمی در سریالی به نام «منچستر پرپ» در نقش کاترین مرتیول بازی کرد. با توجه به اینکه سریال نتوانست انتظارات شبکه را برآورده کند، پخش آن متوقف شد.
بین سالهای 2000 تا 2002، آدامز در نقشهای کوچکی از جمله «سایکو بیچ پارتی» و سریالهایی از جمله «مطلوب»، «بوفی: قاتل خونآشام»، «Smallville» و «بال غربی» ایفای نقش کرد.
او سپس در فیلمی از استیون اسپیلبرگ تحت عنوان «اگه میتونی منو بگیر» در نقش بِراندا استرانگ ظاهر شد، نقشی که به نظر میرسید موفقیتی بزرگ برایش باشد، اما پس از آن به مدت یکسال بیکار بود. به هر حال آدامز میتوانست ادعا کند که با این فیلم برای اولین بار در کنار بازیگرانی بزرگ بازی کرده است. از طرف دیگر مورد توجه اسپیلبرگ قرار گرفتن باعث افزایش اعتماد به نفس او شد. در سال 2004 در فیلم «آخرین هجوم» و در سریالی تلویزیونی به نام «پادشاه تپهها» شرکت کرد. در همان سال بود که قرار شد در سریالی به نام «دکتر وگاس» بازی کند اما پس از مصاحبه بر سر قرارداد از کار بر کنار شد.
در سالهای 2005 تا 2007، درست پس از اخراج از مجموعه «دکتر وگاس»،فیلمنامهی فیلم مستقل و کمبودجه فیلم «جونبوگ» به دستش رسید و همان روز برای نقش اشلی انتخاب شد. و کارگردان فیلم یعنی فیلیپ موریسون تصمیم گرفت که او نقش اشلی پرحرف و معصوم را بازی کند. فیلم به مدت 21 روز در ویتنستون سالم در کارولینای شمالی فیلمبرداری شد و اولین اکران آن در فستیوال فیلم ساندنس 2005 بود و او موفق به دریافت جایزهی ویژه هیئت داوران برای ایفای نقشش شد. پس از پخش تله تئاتر «روز عروسی» که در آن آدامز، دبورا مسینگ و درموت مولرونی حضور داشتند، نمایش «جونبورگ» توسط کمپانی سونی پیکچرز شروع شد. آدامز جایزههای متفاوتی برای ایفای نقش در این فیلم دریافت کرد. از جمله جایزهی ویژه انجمن منتقدان فیلم برای بهترین نقش مکمل زن. او همچنین نامزد جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن از موشن پیکچرز، جایزهی دوازدهمین دورهی انجمن هنرمندان سینما و 78مین دوره جوایز آکادمی شد. همچنین در سال 2006 انجمن علم و هنر موشن پیکچرز از آدامز دعوت کرد تا عضو این انجمن شود. اگرچه «جونبوگ» مخاطب زیادی نداشت اما اجرای تحسینبرانگیز آدامز در فیلم باعث شد علاقهاش به بازیگری بیشتر شود.
پس از آن او در فیلمهای «همچنان پابرجا» و «شبهای تالادگا: ترانههای ریکی بابی» و نقش تکراری کتی در سریال «اداره» را پذیرفت. بعد از اجرای صدای شخصیت پولی پیور در «سگ شکستخورده» اثری از والت دیسنی،آدامز خود را برای انیمیشن-زنده پرهزینهی «طلسمشده»، محصول دیگری از والت دیسنی آماده کرد.
این فیلم که با هنرمندی پاتریک دمپسی، ایندیا منزل، سوزان ساراندون و جیمز ماردسن همراه است، داستان دختری به اسم ژیزِل را مطرح میکند که مجبور میشود از دنیای سرزندهی دو بعدیاش به زندگی واقعی در شهر نیویورک عزیمت کند. از میان 300 داوطلب که برای ایفای نقش ژیزِل آموزش داده میشدند، کوین لیمای کارگردان آدامز را انتخاب نمود، چرا که تعهدش به نقش و تواناییاش برای پذیرفتن آن بینظیر بود. «طلسمشده» همزمان موفقیت تجاری و انتقادی زیادی به همراه داشت. منتقدان فیلم را وسیلهای برای به ستاره تبدیل شدن آدامز میدانستند. مثل فیلم «مری پاپینز» برای جولی اندروز. آدامز برای اجرای نقشش نامزد دریافت جایزهی بهترین هنرپیشهی زن از گلدنگلاب شد. در هشتادمین دورهی جوایز آکادمی، سه شعر از شعرهای فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار برای بهترین ترانههای اوریجینال شدند.
بعد از «طلسمشده»، آدامز در «جنگ چارلی ویلسون» در نقش معاون در کنار تام هنکس، جولیا رابرتز و فیلیپ سیمور هافمن به ایفای نقش پرداخت.
2008 تاکنون:بازی در «طلسمشده» باعث شد تا آدامز در فصل جوایز فیلمهای 2007-2008 در رسانهها بیشتر بدرخشد. در مراسم هشتادمین دورهی جوایز آکادمی، او جایزهی بهترین موسیقی متن را اهدا و شعر "با شادی کار کن" از «طلسم شده» را اجرا کرد. ترانهی "اینگونه است که تو میدانی" که در فیلم توسط آدامز اجرا شده بود نیز در مراسم توسط کریستین نووث اجرا شد. آدمز در مصاحبهای اعلام کرد که از نظر وی اجرای نووث عالی بوده چرا که منبع الهامی برای رسیدن به نقش ژیزِل برایش شده است.
آدامز در سال 2008 در سه فیلم بازی کرد: «سانشاین کلینینگ»، «یک روز از زندگی خانم پتیگریو» و «تردید».
«سانشاین کلینینگ» فیلمی مستقل بود که از فوریه تا مارچ 2007 در مکزیک فیلمبرداری شد. آدامز در این فیلم نقش مادری تنها را بازی میکند که با کار در زمینهی پاکسازی صحنههای جنایت قصد دارد پول لازم برای فرستادن پسرش به مدرسهی خصوصی را فراهم کند. اکران فیلم در جشنواره ساندنس/2008 به عنوان اثری پرسر و صدا معرفی شد اما به شدت مورد انتقاد قرار گرفت و آن طور که انتظار میرفت فروش نکرد.
در فیلم «یک روز از زندگی خانم پتیگریو» که داستانش در سال 1939 رخ میدهد، آدامز نقش هنرپیشهی بلندپرواز آمریکایی ساکن لندن به نام دلیزیا لافوسه را به عهده دارد. زندگی وی پس از ملاقات با مدیری به نام خانم پتیگرو که توسط فرانسیس مکدورماند بازی میشود، تغییر میکند. فیلم به خوبی مورد توجه عموم قرار گرفت و منتقدان اجرای آدامز و دورماند را تحسین کردند. در اینجا نقش آدامز شبیه به دو نقش عمدهی قبلیاش در «جونبورگ» و «طلسمشده» به نظر میرسید؛ شاد و بشاش و ساده. کارینا چوکانو، منتقد لوسآنجلس تایمز اظهار داشت که آدامز به طور شگفتانگیزی در اجرای نقشهای باهوش و ساکت استاد است. از طرف دیگر کِریک هانیکات مینویسد: "آدامز رفتارش در «طلسمشده» را با کمی شیطنت در اینجا جبران میکند."
زمانی که از او پرسیده شد که آیا ممکن است در این نقشها کلیشه شود پاسخ داد: "نه در این مرحله." چون در حال حاضر نقشهایی را بازی میکند که از ایفای آنها لذت میبرد و در فیلمهای متعددی و در نقشهای مختلف ظاهر میشود. اگرچه او امسال در قالب نقشهای درام هم بازی کرده است، اما نقشهای شاد و پرانرژی را هم دوست دارد. او واقعا عاشق نقشهای شاد است. در مصاحبهای دیگر هم آدامز گفت که به نقشهای پیچیده و چند بعدی نیز خوب پاسخ میدهد و از عهدهی آنها به خوبی بر میآید و این را در کار موفق بعدیاش نشان داد.
آدامز در فیلم «تردید» که اقتباسی از داستان جان پاتریک شانلی به همین نام است و خود شانلی کارگردانی آن را هم بر عهده دارد نقش خواهر جیمز را در کنار مریل استریپ، داستین هافمن و ویولا دیویس اجرا میکند. فیلم یکی از بهترینهای سال لقب گرفته و آمی باز هم برای بازی در این فیلم نامزد دریافت جایزه گلدنگلاب شده است و بازی آرامش در نقش یک راهبه جوان به شدت مورد استقبال قرار گرفت. با موفقیت فیلم و دیده شدن بازیاش در این فیلم میتوان به جرات اعلام کرد که او بالاخره موفق شده است جای پایش را در میان بازیگران جدی و مورد اعتنا محکم کند.
بعد از موفقیت «تردید»، آدامز در «جولی و جولیا» در کنار مریل استریپ بازی خواهد کرد که در سال 2009 اکران خواهد شد. پس از آن نیز با ایفای نقش امیلیا ارهارت در دنباله پرخرج «شبی در موزهی 2: فرار از اسمیت سونیان» بر پرده سینماها ظاهر خواهد شد.