آل پاچينو :: پايگاه خبری - تحليلی سينمای ما :: سينمای جهان
     صفحه‌اول     گزارش     گالري‌عكس     تبليغات     درباره‌ما     ارتباط‌ با ما     سينماي ما     
 
   
       سه‌شنبه 29 مرداد 1392 - 15:5         



آل پاچينو

کراوات زدن ببر پیر
به مناسبت سالگرد تولد آل پاچينو

سید آریا قریشی


اختصاصی سینمای ما – سید آریا قریشی: آلفردو جيمز پاچينو در 25 آوريل سال 1940 در خانواده‌اي ايتاليايي‌الاصل در محله‌ي برانكس نيويورك متولد شد. در دو سالگي، پدر و مادرش از هم جدا شدند و او نزد مادر و مادربزرگش بزرگ شد. در جواني به كارهاي مختلفي از جمله باربري، كفاشي و بليت فروشي سينما دست زد و يك بار هم به اتهام حمل سلاح غيرمجاز بازداشت شد. با تلاش فراوان در سال 1966 وارد آكتورز استوديو، بزرگترين مدرسه‌ي سينمايي آن دوره شد و اين آغاز راه بازيگري يكي از بزرگترين بازيگران تاريخ سينما بود. او كارش را با بازي در تئاتر شروع كرد و خيلي زود به موفقيت رسيد، به طوري كه در سال 1969 جايزه‌ي توني (معادل اسكاری تئاتر) را براي بهترين بازيگر نقش دوم براي ايفاي نقش در نمايش «آيا ببر كراوات مي‌زند؟» دريافت كرد. در همين سال با بازي در نقش كوتاهي در فيلم مهجور «من، ناتالي» فعاليتش را در سينما آغاز كرد.
دومين فيلم پاچينو، «وحشت در نيدل‌پارك» (جري شاتزبرگ، 1971)، اولين نقش‌آفريني او در يك نقش اصلي بود. اگر چه فيلم چندان مورد توجه منتقدان قرار نگرفت، ولي بازي پاچينو با تحسين آنان رو به رو شد. با اين وجود فيلم با فروش مناسبي رو به‌رو نشد ولي آل پاچينو در آستانه‌ي تبديل شدن به يكي از بزرگترين ستارگان دوره‌ي خود بود.
اكران فيلم «وحشت در نيدل‌پارك»، همزمان بود با مراحل پيش‌توليد فيلم «پدرخوانده». نقش مايكل كورلئونه در كنار دون ويتو نقش كليدي اين فيلم بود و كمپاني پارامونت، تهيه‌كننده‌ي اين فيلم، به دنبال يك بازيگر مطرح بود تا بتواند در كنار مارلون براندو (كه قرار بود نقش دون ويتو را ايفا كند)، فروش فيلم را تضمين نمايد. تقريباً تمام ستاره‌هاي آن دوره‌ي هاليوود براي حضور در نقش مايكل دورخيز كرده بودند. از كلينت ايستوود گرفته تا رابرت ردفورد، داستين هافمن، وارن بيتي، جك نيكلسون، جيمز كان (كه بعداً نقش ساني را تصاحب كرد)، و حتي رابرت دنيرو (كه البته آن موقع هنوز شهرت چنداني نداشت). ولي فرانسيس فورد كاپولا، كارگردان اين پرو‍‍ژه، فقط يك نفر را در ذهنش داشت: آل پاچينو. علي‌رغم مخالفت‌هاي پارامونت، سرانجام پاچينو براي بازي در اين نقش انتخاب و با او قرارداد امضا شد. در ابتدا پاچينو براي ايفاي اين نقش دچار مشكل شده بود و حتي فاصله‌ي چنداني با اخراج از پروژه نداشت. با اين وجود سرانجام به خودباوري لازم رسيد و چنان نقش‌آفريني خيره‌كننده‌اي ارائه داد كه يك شبه ره صد ساله را پيمود. او براي بازي در اين فيلم، نامزد دريافت جايزه‌ي اسكار بهترين بازيگر مرد نقش مكمل شد، ولي جايزه را به جوئل گري براي فيلم «كاباره» واگذار كرد.
در سال 1973، پاچينو در دو فيلم بازي كرد. «مترسك» (جري شاتزبرگ) داستان دو مرد است كه هر يك به سويي مي‌روند، ولي سرنوشت‌شان به هم گره مي‌خورد. فيلمي بسيار زيبا و لطيف درباره‌ي روابط انساني با درخشش جين هاكمن و آل پاچينو. فيلم و بازي خارق‌العاده‌ي بازيگرانش در نمايش عمومي، آنچنان كه بايد و شايد مورد توجه قرار نگرفت. با اين وجود مترسك جايزه‌ي بهترين فيلم جشنواره‌ي كن را تصاحب كرد تا مثل بسياري ديگر از شاهكارهاي سينما، جشنواره‌ي كن بيشتر از آمريكايي‌ها قدر فيلم‌هاي برتر آمريكايي را بداند. در كل مي‌توان گفت «مترسك» فيلمي است كه به آنچه لياقتش را داشت نرسيد. اما دومين فيلم پاچينو در اين سال، يكي از بهترين و مطرح‌ترين فيلم‌هاي عمر اوست: «سرپيكو» (سيدني لومت) داستان يك پليس نيويوركي است كه در مقابل فساد رايج در سيستم پليس ايستادگي مي‌كند. در ميان خيل فيلم‌هاي سياسي–اجتماعي دهه‌ي طلايي 70 كه بيش از هر چيز به عصيان توده‌ها در برابر مافوق‌هاي‌شان مي‌پرداختند، «سرپيكو» يكي از بهترين‌هاست. بازي پاچينو در اين فيلم بسيار زيبا و قابل تحسين است. او براي اين فيلم جايزه‌ي گلدن‌گلاب را دريافت كرد، ولي باز در كسب جايزه‌ي اسكار ناكام ماند و اين بار جك لمون براي فيلم «ببر را نجات بده» اسكار بهترين بازيگر نقش اصلي را به دست آورد.
پاچينو در سال 1974 در قسمت دوم «پدرخوانده» حضور يافت: پروژه‌اي جاه‌طلبانه‌تر و پيچيده‌تر از قسمت اول كه داستان آغاز سقوط مايكل را به تصوير مي‌كشيد و در واقع به نقد همان قدرتي مي‌پرداخت كه در قسمت اول، حضور آن لازم دانسته شده بود. آل پاچينو باز هم با ظرافت خاصي نقش مايكل را به تصوير كشيد و براي سومين سال پياپي نامزد اسكار شد، ولي باز هم اين جايزه را به دست نياورد.
آل در سال 1975 در يكي از فيلم‌هاي كلاسيك تاريخ سينما ايفاي نقش كرد: «بعدازظهر سگي» (سيدني لومت). داستان يك سرقت ناكام بانك. آل پاچينو اولين انتخاب كارگردان و تهيه‌كننده براي ايفاي نقش ساني بود. ولي پاچينو بعد از «پدرخوانده 2» قصد داشت مدتي استراحت كند. پاچينو به گفته‌ي خودش 9 بار اين نقش را رد كرد تا اينكه سرانجام راضي به حضور در اين فيلم شد. علي‌رغم اينكه بيشتر صحنه‌هاي اين فيلم داخل يك بانك مي‌گذرد، ولي اين فيلم آنقدر هيجان‌انگيز است كه بيننده را ميخكوب مي‌كند. اين فيلم اعتراضي فراگير است به زندگي آمريكايي. در واقع تمام اقشار در اين فيلم توسط سيدني لومت به باد انتقاد گرفته مي‌شوند و در رأس همه سياست‌مداران‌اند. بازي آل پاچينو، به خصوص نگاه‌هاي سرگردان او در سكانس پاياني، يكي از بهترين نمونه‌هاي بازي با اجزاي صورت در تاريخ سينما است. او براي چهارمين بار پياپي نامزد دريافت جايزه‌ي اسكار شد، ولي اين بار جايزه را به جك نيكلسون براي بازي در فيلم «ديوانه از قفس پريد» باخت. پس از اين فيلم، او به تئاتر بازگشت و در سال 1977، براي دومين بار جايزه‌ي توني را، اين بار براي نقش اول و براي بازي در نمايش «تمرين اصلي پاولو هامل» دريافت كرد. در همين سال، او در يك فيلم عاشقانه به نام بابي ديرفيلد (سيدني پولاك) ايفاي نقش كرد. ولي فيلم نمايش ناموفقي داشت و منتقدان هم از آن استقبال نكردند. با اين وجود، پاچينو براي اين فيلم نامزد دريافت جايزه‌ي گلدن گلوب شد.
پايان دهه‌ي هفتاد مصادف بود با بازي پاچينو در يكي از آثار مطرحش. «و عدالت براي همه» (نورمن جويسون)، از جهاتي شباهت‌هاي زيادي به «سرپيكو» داشت. داستان وكيلي كه با مشاهده‌ي تبعيضي كه در سيستم قضايي آمريكا وجود دارد، عليه سيستم طغيان مي‌كند. گر چه اين فيلم به قدرت «سرپيكو» نبود، ولي صحنه‌هاي تكان‌دهنده‌اي داشت و در عين حال فيلم جسورانه‌اي بود. به خصوص صحنه‌ي دادگاه كه در آن پاچينو عليه موكلش شهادت مي‌دهد و به نوعي نشان‌دهنده‌ي اعتراض خود جويسن به وضع قضايي آمريكاست، يكي از نقاط اوج بازي پاچينو به شمار مي‌رود. پاچينو براي بازي در اين فيلم، براي پنجمين بار طي يك دهه نامزد اسكار شد.
دهه‌ي 80 را مي‌توان به نوعي دهه‌ي ناكامي پاچينو دانست. در سال 1980، پاچينو در فيلم «گشت‌زني» به كارگرداني ويليام فريدكين (كارگردان مطرح آثاري چون «ارتباط فرانسوي» و «جن‌گير») بازي كرد. اين فيلم در هنگام ساخت با اعتراض جدي كساني رو به رو شد كه معتقد بودند اين فيلم به طرفداري از همجنس‌بازي مي‌پردازد. به هر حال فيلم با انتقاد شديد منتقدان رو به رو و حتي نامزد چند تمشك طلايي در رشته‌هاي اصلي هم شد! نمايش صريح همجنس‌گرايي در اين فيلم باعث اعتراض بسياري از نهادهاي مدني در آمريكا شد و بدين ترتيب فيلم به نوعي با بايكوت رو به‌رو شد.
پس از اين فيلم، آل بختش را در ژانر كمدي هم آزمود و در فيلم «نويسنده! نويسنده!» (آرتور هيل) بازي كرد كه آن هم با استقبال سرد مردم و منتقدان رو به رو گشت، ولي پاچينو براي بازي در اين فيلم، نامزد گلدن‌گلاب شد. ولي شاه‌نقش دهه‌ي 80 پاچينو در راه بود: توني مونتانا. «صورت زخمي» (برايان دي‌پالما، 1983) يكي از معروف‌ترين فيلم‌هاي پاچينو است كه اگر چه هنگام اكران با استقبال سرد منتقدان رو به رو شد، ولي به مرور زمان به يك فيلم كالت تبديل شد، به طوري كه در يك نظرسنجي كه سال گذشته انجام شد، نقش توني مونتانا به عنوان بزرگترين نقش گانگستري تاريخ سينما انتخاب شد.
پروژه‌ي بعدي پاچينو، «انقلاب» (1985) به كارگرداني هيو هادسن كه چهار سال قبل، «ارابه‌هاي آتش» او اسكار بهترين فيلم را دريافت كرده بود، يك شكست مفتضحانه بود كه پاچينو به خاطر بازي در اين فيلم نامزد تمشك طلايي بدترين بازيگر مرد سال شد! بعد از آن، پاچينو چهار سال از سينما دور بود تا اينكه با فيلم «درياي عشق» (هارولد بكر، 1989) بازگشت موفقيت‌آميزي به سينما داشت. او در اين فيلم نقش پليسي را بازي كرد كه عاشق زن مظنون به قتلي مي‌شود. داستان تكراري شخصي كه بين احساس و وظيفه گير مي‌كند، در اين فيلم به خوبي روايت نشده و بنابراين نمي‌توان اين فيلم را جزو بهترين آثار پاچينو دانست، ولي بازي گيراي پاچينو در اين فيلم به معناي بازگشت او به سطح اول سينماي آمريكا بود.
در سال 1990، پاچينو در دو فيلم مطرح سينماي آن سال بازي كرد: «پدر خوانده 3» و «ديك تريسي». «پدرخوانده 3»، 16 سال بعد از قسمت دوم ساخته شد و به دوران پيري مايكل كورلئونه مي‌پرداخت. عذاب وجدان مايكل به علت جنايات گذشته‌اش (به خصوص قتل برادرش فردو) و دغدغه‌ي فكري او براي انتخاب جانشينش، درون‌مايه‌ي اين فيلم را تشكيل مي‌دادند. اين فيلم در مقايسه با دو قسمت قبلي گيشه‌ي چندان موفقي نداشت و منتقدان نيز آن را ضعيف‌ترين قسمت پدرخوانده‌ها دانستند. اما «ديك تريسي»، فانتزي گنگستري وارن بيتي، يكي از آثار مطرح سال 90 بود و با حضور ستارگاني چون خود بيتي، پاچينو، مدونا و داستين هافمن ،بيش از 100 ميليون دلار فروخت. آل پاچينو با گريمي سنگين در نقش سردسته‌ي خلافكاران ظاهر شد و بيتي نقش پليسي را داشت كه به دنبال اوست. فيلم امروزه جزو فيلم‌هاي نه چندان خوب پاچينو محسوب مي‌شود، ولي آل پاچينو با بازي در اين فيلم، براي ششمين بار نامزد اسكار شد. در سال 1991، پاچينو به همراه ميشل فايفر (همبازيش در «صورت زخمي») در فيلم «فرانكي و جاني» ايفاي نقش كرد.
گري مارشال، كارگردان اين فيلم كه سال قبل نقش اول فيلم «زن زيبا» را براي پاچينو كنار گذاشته بود (ولي با جواب رد او مواجه شد)، اين بار توانست موافقت او را جلب كند. فيلم (كه داستان عشق يك زنداني تازه از زندان آزاد شده را به يك گارسون نشان مي‌دهد) بر خلاف «زن زيبا» با فروش چنداني مواجه نشد، ولي منتقدان سبك ساده‌ي فيلم و بازي بازيگرانش را ستودند. عقيده‌ي شخصي من هم اين است كه اين فيلم، به مراتب ساده‌تر، لطيف‌تر و زيباتر از «زن زيبا» است. پاچينو همچنين در اين سال در يك فيلم نيمه بلند به نام «شورش محلي» بازي كرد كه نمايش عمومي نداشت. اما نمايش تكان دهنده‌اي بود از تأثير منفي شهرت در ميان مردم كه مي‌تواند باعث وقوع اتفاقات ناگواري شود.
سال 1992 را بعد از 1972 مي‌توان دومين نقطه‌ي عطف زندگي هنري آل پاچينو دانست. او در اين سال در دو فيلم ظاهر شد: «بوي خوش زن» و «گلن گري گلن راس». «گلن گري گلن راس» يكي از پرستاره‌ترين فيلم‌هاي سال بود كه پاچينو در آن با جك لمون، كوين اسپيسي، آلك بالدوين، آلن آركين و اد هريس همبازي بود. اين فيلم به كارگرداني جيمز فولي، داستان رقابت چهار نفر را در يك بنگاه معاملات ملكي روايت مي‌كرد. «گلن گري گلن راس» در نمايش عمومي موفقيت چنداني نداشت (فروش آن در آمريكا حدود 10 ميليون دلار بود) ولي به مرور زمان به يكي از فيلم‌هاي مطرح و محبوب پاچينو در ميان منتقدان تبديل شد. پاچينو با بازي در اين فيلم، نامزد اسكار بهترين بازيگر مرد مكمل شد. حضور درخشان او در كنار بازي خارق‌العاده‌ي جك لمون، فراموش‌نشدني است. ولي اين هنرنمايي آل پاچينو در «بوي خوش زن» (مارتين برست) بود كه سرانجام او را به مجسمه‌ي طلايي رساند. مجسمه‌اي كه مي‌توانست زودتر از اينها به او برسد. در اين فيلم، پاچينو در نقش يك ژنرال بازنشسته‌ي كور، بازي حيرت‌انگيزي ارائه داد. صحنه‌ي رقص تانگوي اين فيلم، بي‌نظير است. پاچينو در اين فيلم نمايشي باورپذير و تكان‌دهنده از اوج تنهايي يك آدم داشت.
پس از بردن اسكار، پاچينو براي دومين بار بعد از «صورت زخمي» با برايان دي پالما همكاري كرد و در فيلم «راه كارليتو» در كنار شان پن ظاهر شد. داستان گنگستري كه به 30 سال زندان محكوم مي‌شود، ولي با كمك وكيلش بعد از 5 سال آزاد مي‌شود و تصميم مي‌گيرد زندگي شرافتمندانه‌اي را آغاز كند. غافل از اينكه سرنوشت ديگري در انتظار اوست. فيلم با فروش قابل‌قبولي رو به رو شد و منتقدان نيز از اين فيلم استقبال كردند. شخصيت كارليتو بريگانته در اين فيلم از آن نقش‌هايي است كه در واقع خوراك آل پاچينو بود! فرد تنهايي كه در برزخ تنهاييش پيش مي‌رود تا به سرنوشت محتومش برسد.
سال 1995 شاهد يك اتفاق تاريخي در سينما بود. تقابل آل پاچينو و رابرت دنيرو در يك فيلم. دو بازيگري كه بدون شك در كنار مارلون براندو، بزرگترين بازيگران تاريخند. اين دو در فيلم «مخمصه» به كارگرداني مايكل مان با هم همبازي شدند. يكي از بهترين‌هاي ژانر پليسي كه سكانس رستوران آن، به عنوان نمونه‌اي از شاهكار بازيگري دو غول سينماي جهان شناخته مي‌شود. پاچينو در اين سال، در فيلم مهجور و كم هزينه‌اي به نام «Two Beats» (جيمز فولي) بازي كرد كه يكي از فيلم‌هاي ضعيف اوست. فيلم درباره‌ي زندگي يك نوجوان در دوره‌ي بحران اقتصادي است و پاچينو در نقش پدربزرگ او ظاهر شده است. پس از اين فيلم، او در فيلم سياسي «شهرداري» (هارولد بكر، 1996) در كنار جان كيوزاك و بريجت فوندا در نقش شهردار خبيث نيويورك ظاهر شد كه قصد رسيدن به رياست جمهوري آمريكا را دارد. فيلم نگاه عميقي به اوضاع سياسي آمريكا ندارد و در واقع به نقل همان شايعاتي مي‌پردازد كه هميشه در مورد سياست‌مدارن بر سر زبان هاست. همچنين در اين سال او اقتباسي مدرن را از نمايشنامه‌ي ريچارد سوم شكسپير با نام «در جستجوي ريچارد» ساخت كه علي‌رغم فروش كمش، با استقبال گرم منتقدان روبه‌رو شد و جوايزي را هم براي آل پاچينو به ارمغان آورد.
سال 97 يكي از سال‌هاي موفق زندگي هنري پاچينو بود. در اين سال، او در فيلم «دني براسكو» (مايك نيوئل) در كنار جاني دپ، يكي از بزرگترين استعدادهاي سال‌هاي اخير بازي كرد. فيلمي كه به نفوذ يك پليس در يك گروه گنگستري خياباني مي‌پردازد. هنرنمايي پاچينو در كنار بازي زيباي جاني دپ و مايكل مدسن به جذابيت هر چه بيشتر فيلم كمك كرد. در اين فيلم هم همان خصوصيات شخصيت‌هاي معروف آل پاچينو را شاهد هستيم (تنهايي، سكون، آرامش، سرنوشت محتوم و...) در همين سال، آل در فيلم «وكيل مدافع شيطان» (تيلور هكفورد) در نقش شيطان بازي خيره‌كننده‌اي را ارائه داد، به طوري كه بازي كيانو ريوز و شارليز ترون زير سايه‌ي هنر نمايي او قرار گرفت. در اين فيلم بر خلاف بسياري از فيلم‌هاي مطرحش، او كاراكتري را به تصوير مي‌كشد كه بسيار پرانرژي است و محيط را زير نظر خودش دارد. بعد از آن پاچينو براي بار دوم با مايكل مان همكاري كرد و اين بار در فيلم افشاگرانه و ژورناليستي «نفوذي» (1999)در كنار راسل كرو بازي كرد. فيلمي جذاب و چند لايه كه با استقبال گرم منتقدان و تماشاگران رو به رو شد. اگر چه داستان اين فيلم تكراري به نظر مي‌رسد، ولي نوع روايت داستان و شخصيت‌پردازي عميق فيلم، ‌باعث شده تا اين فيلم به يكي از بهترين فيلم‌هاي ژورناليستي تاريخ تبديل شود. (تقريباً همان حرفي كه در مورد «مخمصه» هم مي‌توان به زبان آورد). فيلم ديگري كه در اين سال از او به نمايش در آمد، «هر يكشنبه‌ي موعود» (اليور استون) بود كه پاچينو در اين فيلم با كامرون دياز و جيمي فاكس همبازي شده بود. اين فيلم با فروش 75 ميلبون دلاري‌اش در آمريكا، به يكي از پرفروش‌ترين فيلم‌هاي پاچينو تبديل شد. ولي نمي‌توان آن را فيلمي ماندگار در كارنامه‌ي پاچينو و استون به شمار آورد.
در سال 2000 او فيلم «قهوه‌ي چيني» را بر اساس يكي از نمايش‌هايي كه در تئاتر اجرا كرده بود، تهيه و كارگرداني و خودش هم در آن ايفاي نقش كرد. او به اين فيلم اجازه‌ي اكران نداد و دي‌وي‌دي آن هم چند ماه پيش به بازار آمد. سال 2002 سال پركاري براي او بود. او در اين سال در سه فيلم بازي كرد: در «بي‌خوابي» (كريستوفر نولان) او با دو بازيگر اسكاري ديگر همبازي بود: رابين ويليامز و هيلاري سوانك. فيلم درباره‌ي كارآگاهي است كه براي پيگيري پرونده‌ي قتلي به منطقه‌اي در نزديكي قطب مي‌رود و دچار مشكلاتي مي‌شود. فيلم علاوه بر فروش بالايش با استقبال خوب منتقدان رو به رو شد و به خصوص بازي خيره‌كننده و حيرت‌انگيز پاچينو بسيار مورد توجه قرار گرفت.
«سيمونه» (آندرو نيكول)، داستان كارگرداني است كه پس از انصراف بازيگر زن فيلمش از بازي در فيلم، مخلوقي كامپيوتري خلق مي‌كند و اين مخلوق، به مرور زمان آنقدر محبوب مي‌شود كه خود كارگردان از ذهن مردم مي‌رود. علي‌رغم بازي قابل قبول پاچينو و جذابيت‌هايي كه در طرح اوليه‌ي اين فيلم مشاهده مي‌شود، «سيمونه» جزو كارهاي شاخص پاچينو به شمار نمي‌رود. اين فيلم مي‌توانست به يك هجو قوي از هجوم تكنولوژي به سينما تبديل شود، ولي هيچ‌گاه از سطح به عمق نمي‌رود. «مردمي كه مي‌شناسم» (دانيل آلگرانت) فيلم ساده و جمع و جوري بود كه با حضور چند بازيگر مطرح (پاچينو، كيم بيسينگر، تئا لئوني و رايان اونيل) ساخته شد. فيلم، اكران جمع و جوري داشت و منتقدان هم فيلم را ناديده گرفتند. فيلم در مورد يك وكيل مدافع (با بازي مثل هميشه سطح بالاي پاچينو) است كه زماني با افراد سرشناس معاشرت داشته، ولي اكنون از آن شرايط دور افتاده است. او مامور مي‌شود تا يك شب همراه يك شخص معروف باشد و همين ماموريت به ظاهر ساده، زندگي او را به سمت تباهي مي‌كشاند.
دو فيلمي كه پاچينو در سال 2003 بازي كرد، دو روي يك سكه بودند: فيلم جذاب و موفق «تازه‌كار» و فيلم نااميد‌كننده‌ي «گيگلي». در اولي، او در كنار كالين فارل نقش يك مامور آموزشي سيا را بازي مي‌كند كه يك متخصص كامپيوتر (فارل) را استخدام مي‌كند كه جاسوسي را در سيا پيدا كند. فيلم حدود 55 ميليون دلار در آمريكا فروخت و فيلم موفقي بود. اگر چه پيچ و خم‌هاي فيلم و تغييرات داستاني انتهاي ان تا حدي قابل پيش‌بيني‌اند، اما مي‌توان گفت كه فيلم جذابيت خود را تا انتها براي تماشاگر حفظ مي‌كند. اما فيلم «گيگلي» (مارتين برست) يك شكست كامل بود. آل پاچينو به اميد تكرار موفقيت «بوي خوش زن»، براي دومين بار با برست همكاري كرد و يك نقش كوتاه را به عهده گرفت كه به خاطر همين نقش، نامزد دريافت تمشك طلايي بدترين بازيگر نقش مكمل شد و بن افلك و جنيفر لوپز هم براي بازي در اين فيلم، چندين تمشك طلايي به دست آوردند. در اين سال، غير از دو فيلم ذكر شده، پاچينو در يك فيلم تلويزيوني هم بازي كرد. «فرشتگان در آمريكا» به كارگرداني مايك نيكولز مشهور و با بازي مريل استريپ و اما تامپسون، جايزه‌ي تلويزيوني امي و جايزه‌ي گلدن گلوب را نصيب پاچينو كرد و بدين ترتيب آل پاچينو به يكي از معدود افرادي بدل شد كه هر سه جايزه‌ي اصلي سينما، تلويزيون و تئاتر (اسكار، امي و توني) را دريافت كرده است.
در سال 2004، پاچينو كه يكي از طرفداران پروپا‌قرص شكسپير است، در اقتباس سينمايي «تاجر ونيزي» به كارگرداني مايكل رادفورد بازي كرد. نقش شايلاك، تاجر حقه باز يهودي، از آن جمله نقش‌هايي است كه بازيگرش را به چالش مي‌طلبد و پاچينو از اين آزمايش هم به طرز بسيار خوبي سربلند بيرون آمد. علي‌رغم ضعف‌هايي كه فيلم دارد، بازي آل پاچينو كامل و بي‌نقص به نظر مي‌رسد. در سال 2005 او در فيلم «دو نفر براي پول» در كنار ماتيو مك‌كاناهي و رنه روسو در نقش يك شرط‌بند فوتبال بازي كرد كه فيلم پيش پا افتاده‌اي بود و چندان مورد توجه قرار نگرفت. جذابيت فيلم كمتر از آن بود كه حتي حضور پاچينو هم چيزي به آن اضافه كند.
درسال 2007، آل پاچينو در دو فيلم بازي كرد. يكي فيلم «88 دقيقه» (جان آونت)، تريلري كه پاچينو در آن نقش يك روانشناس جنايي را ايفا مي‌كند كه پيغامي دريافت مي‌كند مبني بر اينكه تنها 88 دقيقه براي زنده بودن وقت دارد. اين فيلم در سال 2008 در آمريكا اكران شد و فروش چندان مناسبي نداشته است. منتقدان هم اين فيلم را يكي از ضعيف‌ترين‌هاي پاچينو دانسته‌اند. فيلم دوم، «سيزده يار اوشن» (استيون سودربرگ) با حضور چند تن از ستارگان جهان (جرج كلوني، براد پيت، مت ديمن، دان چيدل و...) ساخته شد و سومين قسمت از سري اوشن‌ها بود. فيلم اگرچه فروش دو فيلم قبلي اوشن را تكرار نكرد، ولي با 117 ميليون دلار فروش در آمريكا، يكي از پرفروش‌ترين فيلم‌هاي پاچينو به شمار مي‌رود.
آخرين فيلم اكران شده از پاچينو هم «قتل عادلانه» به كارگرداني جان آونت بود كه در آن پاچينو براي بار دوم با دنيرو هم بازي شده بود، ولي اين همكاري بر خلاف فيلم درخشان «مخمصه» نتيجه‌ي مناسبي به بار نياورد و با انتقادات زيادي مواجه شد.
اين روزها خبرهاي زيادي از پاچينو به گوش مي‌رسد. در ماه‌هاي اخير اخباري مربوط به بازي او در فيلم‌هاي «دالي و من: يك داستان سورئال»، «‌ريفي‌في»، «شاه‌لير» و «بتسي و امپراطور» (در نقش ناپلئون) به گوش رسيد كه هنوز هيچ‌كدام قطعي نيست. اما تنها فيلمي كه اين روزها در پروفايل پاچينو در سايت IMDB به عنوان فيلم قطعي آينده‌ي او به چشم مي‌خورد، يك فيلم تاريخي با نام «مريم، ‌مادر مسيح» است كه پاچينو قرار است در آن در نقش هرود، پادشاه روم در دوران مسيح ظاهر شود.
پاچينو در طول زندگي هنري‌اش بازي در نقش‌هاي زيادي را نيز رد كرده كه از معروف‌ترين آنها مي‌توان به فيلم‌هاي «برخورد نزديك از نوع سوم»، «جنگ ستارگان»، «كريمر عليه كريمر»، «اينك آخر الزمان» و «زن زيبا» اشاره كرد. همچنين او در سال 1976 با اليور استون براي بازي در فيلم «متولد چهارم ژوئيه» به توافق رسيد، ولي توليد اين فيلم قبل از آغاز فيلمبرداري متوقف شد. اين فيلم 13 سال بعد با بازي تام كروز ساخته شد و اسكار بهترين كارگرداني را براي استون و نامزدي اسكار را براي كروز به ارمغان آورد. به هر حال، بدون شك پاچينو يكي از بزرگترين بازيگران تاريخ سينماست كه هنر سينما به او افتخار مي‌كند.

منبع : سینمای ما



       
       
       
به روز شده در : جمعه 11 ارديبهشت 1388 - 4:29

_pgprintthis |_pgsendthis |
چهره هفته
  •   کوئنتین تارانتینو: در فكر ساختن قسمت سوم «بیل را بکش» هستم /نقش جوناه هیل در «جانگوی آزاد شده» بامزه‌ترین شخصیتی‌ست که تا حالا نوشته‌ام
  •   از کفاشی تا بازیگری
  •   استفاده نكردن از فن‌آوري‌هاي روز احمقانه است
  •   دیوید فینچر
  •   مایکل جکسون 1958-2009
  •   دنزل واشنگتن
  •   شان پِن
  •   آل پاچينو
  •   موریس ژار
  •   لی ماروین
  • آرشيو



    اخبار مرتبط

    نظرات

    نسرین
    يکشنبه 13 ارديبهشت 1388 - 14:50
    -98
    موافقم مخالفم
     
    آل پاچينو در نقش‌های تاريخي بازی می‌کند و در بازی ویدیویی «مخمصه»

    همیشه از نوشته های خوب آقا آریا چه در سایت شما و چه در وبلاگش لذت بردم . آل پاچینو همیشه آل پاچینو باقی میمونه علی رغم بازی های نه چندان خوبش توی این سالها ( به نظر منتقدین) که شخصا اصلا این حرف رو قبول ندرام به نظر من اون همیشه اسطوره اس و از جهاتی آبروی هالیوود توی این همه بازی های آبکی ، میون این همه بازیگر که بیشتر شبیه مانکن هستن ، نگاه های آل پاچینو نوع حرف زدنش و خیلی از حرکاتش که کار نویسنده رو برای ننوشتن دیالوگ راحت میکنه کار چه کسی می تونه باشه بجز خود آل پاچینو درسته که توی سالهای اخیر بازی های همیشگی رو ازش ندیدیم اما همش تقصیر آل پاچینو نیست فیلم تاجر ونیزی رو نگاه کنید بین اون همه نقش آل پاچینو محشر بود هالیوود توی این سالها خیلی پست رفت کرده چه از لحاظ فیلنامه و چه از لحاظ ساختار به جز چند تا فیلم اندک ! خلاصه کلام اینکه آل پاچینو تا صد سال دیگه ستاره بی رقیب هالیوود باقی میمونه .

    محمدرضا
    يکشنبه 13 ارديبهشت 1388 - 19:35
    -2
    موافقم مخالفم
     
    آل پاچينو در نقش‌های تاريخي بازی می‌کند و در بازی ویدیویی «مخمصه»

    کاشکی فیلمشناسی پاچینو رو هم کار می کردین.

    شایان
    يکشنبه 13 ارديبهشت 1388 - 19:41
    0
    موافقم مخالفم
     
    آل پاچينو در نقش‌های تاريخي بازی می‌کند و در بازی ویدیویی «مخمصه»

    سلام . یک مدتیه سینمای جهان از تب و تاب افتاده. کمی خسته کننده و کسالت آور شده. چرا؟ نمی خوام غر بزنم. به خودتون مربوطه .

    شایان
    يکشنبه 13 ارديبهشت 1388 - 19:41
    -3
    موافقم مخالفم
     
    آل پاچينو در نقش‌های تاريخي بازی می‌کند و در بازی ویدیویی «مخمصه»

    ضمنا این آل پاچینو با وجود اینکه یک عالمه مطلب دربارش خوندیم خیلی خوبه. دستتون درد نکنه.

    شهرام حقیقت
    دوشنبه 14 ارديبهشت 1388 - 18:24
    -4
    موافقم مخالفم
     
    آل پاچينو در نقش‌های تاريخي بازی می‌کند و در بازی ویدیویی «مخمصه»

    آل پاچینوی عزیز

    masoud
    پنجشنبه 17 ارديبهشت 1388 - 17:19
    9
    موافقم مخالفم
     
    آل پاچينو در نقش‌های تاريخي بازی می‌کند و در بازی ویدیویی «مخمصه»

    بسيار خوشحالم كه در اين نوشته، بر خلاف بسياري از نوشته هاي ديگه، خبري از پرداختن به حاشيه هاي زندگي پاچينو و اين كه چند تا بچه داره و با چند تا زن دوست بوده و ...نيست. اين جا فرق سايتي مثل سينماي ما و نويسنده هاي اون با سايت هاي مبتذل ديگه مشخص مي شه. تقريباً تمام اطلاعات اساسي و اصلي در مورد سابقه ي كاري پاچينو در اين مقاله بود. مرسي.

    اضافه کردن نظر جدید
    :             
    :        
    :  
    :       



    استفاده از مطالب و عكس هاي سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سايت سينماي ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت`پارسیس است.

    مجموعه سايت هاي ما : تهران ما ، مشهد ما ،  سينماي ما ، تئاترما ، خانواده ما ، اينترنت ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Copyright 2005-2010, cinemaema.com