تبهکاری در ته خط
(گفتگویی به بهانه ایفای نقش در اکشن «اشغال پلهام»)
مهسا پوربختیار
سینمای ما - پیش درآمد: جان جوزف تراولتا متولد 18 فوریه 1952 در ایالت نیوجرسی آمریکا و یکی از شش فرزند هلن تراولتا و سالواتوره تراولتا است. پدرش مالک یک فروشگاه لاستیک اتومبیل بود و چندان آشنایی با عالم هنر نداشت اما این مادر جان بود که پس از آگاهی از علاقه فرزندش نسبت به هنر سینما، او را در یک مدرسه نمایش در نیویورک ثبت نام کرد. جان در این مدرسه مهارتهای دوبله و بازیگری را آموخت و خیلی زود جذب یکی از گروههای نمایش محلی شد. وی در سن 15 سالگی اولین حضور خود در صحنه نمایش را تجربه کرد و در یک نمایش موزیکال به بازی پرداخت. جان تراولتا در شانزده سالگی مدرسه را ترک کرد و به هالیوود رفت و در آنجا چند نقش فرعی مرتبط با چند سریال را بازی کرد اما هیچ کدام از این سریالها آن قدر مطرح نبودند که جان بتواند به واسطه آنها به سینمای سطح اول هالیوود راه پیدا کند به همین دلیل جان به سمت تئاتر برادوی کشیده شد و توانست در سن 18 سالگی در نمایشی به نام «گریس» بازی کند؛ این حضور با موفقیت نسبی همراه بود و موجب شد جان تراولتا مورد توجه کارگردانان تئاتر قرار گیرد و به این ترتیب در تعدادی دیگر از نمایشهای مشهور برادوی نقش آفرینی کند. وی بعد از ده ماه بازی در نمایشها تصمیم گرفت مجددا به هالیوود بازگشته و یک بار دیگر شانس خود را امتحان کند. تراولتا طی سالهای 1969 تا 1972 در سه سریال تلویزیونی بازی کرد و در نهایت در سال 1975 توانست پیشنهاد بازی در فیلمی به نام «باران اهریمنی» را دریافت کند. این فیلم ، فیلم موفقی نبود اما حضور تراولتا در آن، آن قدر موجه بود که سازندگان سریال «کوتر» برای ایفای نقش در چند اپیزود از این سریال از وی دعوت به عمل آوردند. بازی در این سریال و همچنین سریال دیگری با نام «به عقب خوش آمدی» و استقبال از این دو سریال موجب شد که مخاطبان با چهره تراولتا و تواناییهای بازیگری او به خوبی آشنا شوند. جان در سال 1977 در فیلم «تب یکشنبه شب» در نقش یک آوازهخوان ایفای نقش کرد؛ استقبال از بازی وی در این فیلم تا آن حد بود که برای بازی در آن نامزد دریافت اسکار گردید. چندی بعد وی برای بازی در فیلم «بیداری/اعتصاب» انتخاب شد؛ کارگردانی این فیلم برعهده برایان دیپالما کارگردان مشهور آمریکایی بود و تراولتا در آن در قالب نقشی به نام جک تری ایفای نقش نمود. بازی تراولتا در این فیلم چنان ظریف و حساب شده بود که بسیاری از منتقدان پس از تماشای فیلم، از ظهور یک استعداد جدید در هالیوود خبر دادند. روند رو به جلوی بازیگری تراولتا ادامه داشت تا اینکه در سال 1994 و برای بازی در یکی از نقشهای اصلی «داستانهای عامهپسند» دوباره نامزد دریافت اسکار گردید... جان تراولتا تاکنون در بیش از پنجاه فیلم و سریال مختلف بازی کرده است و حدود سی جایزه سینمایی مختلف را کسب کرده است. تازهترین کار اکران شده تراولتا اکشنی است با نام «اشغال پلهام 1 2 3» که تراولتا در آن با گریمی نسبتا متفاوت ظاهر شده است.
* واقعا باعث خوشحالی است که پس از حادثهای که به واسطه آن فرزندتان را از دست دادید، یک بار دیگر و آن هم با یک اکشن حادثهای پر زد و خورد به سینماها بازگشتهاید.- بله. واقعا روزهای سختی را پشت سر گذاشتم. پسرم جِت در سنی قرار داشت که من و مادرش برای آیندهاش نقشههای بسیاری کشیده بودیم اما در ژانویه امسال او را از دست دادیم و حالا مجبوریم با خاطرات جت زندگی کنیم.
* گویی هنوز هم آثار آن حادثه در زندگیتان وجود دارد؟- فرزند انسان نتیجه باورهایی است که او برای زندگی در اجتماع برگزیده است یا بهتر بگویم انسان دوست دارد فرزندش به آرزوهایی که او نرسیده برسد و حال اگر بخواهی در میانه راه فرزندت را از دست دهی، واقعا دردناک است! همین حالا هم در برخی مواقع همسرم نیمههای شب از خواب میپرد و با گریه فرزند درگذشتهمان را صدا میزند و من هم تنها میتوانم به وی دلداری دهم در حالی که خودم هم سرشار از دلتنگی هستم.
* دلیل اصلی مرگ جت چه بود؟- {با حالتی متاثر} او زمانی كه تنها دو سال داشته به بیماری كاوازاكی مبتلا شد؛ کاوازاکی بیماری است كه منجر به تورم پلاگتهای خونی در كودكان میشود و سببساز آن میگردد که مبتلایان به این بیماری تا مدتها دچار حملههای عصبی شوند. در ژانویه امسال همراه با همسر و فرزندانم برای تعطیلات به باهاما رفته بودیم، که دوباره و در حالی که جت در حمام بود، یکی از آن حملههای عصبی به سراغش آمد و در نهایت درگذشت!
* اگر ناراحتتان کردم مرا ببخشید. میخواهم درباره «اشغال پلهام1 2 3» صحبت کنم. ترجیح میدهید از کارگردان شروع کنم یا درباره جایگاه شما در فیلم حرف بزنم؟- تفاوتی نمیکند. از هر جایی که شروع کنید در نهایت به وضعیت بازی من رسیده و به بحث درباره ضعفهای بازی من خواهید پرداخت. به هر حال پس از این همه سال شما خبرنگاران را خوب شناختهام!
* بازی شما در این فیلم پر از کلیشههایی است که پیش از این و مثلا در «داستانهای عامهپسند» از شما دیدهایم. آیا خودتان تصمیم گرفتید که کاراکتر رایدر را با الهام از زمینههای ذهنی آشنایتان محقق کنید یا این خواسته تونی اسکات کارگردان این اثر بود؟- تیپ رایدر در این فیلم، تیپ یک تبهکار به شدت منفیباف و یا در واقع یک جانی همهفنحریف است ولی در «داستانهای عامهپسند» کاراکتر تبهکاری را ایفا کردم که تا حد امکان دلرحم هم بود. اصلیترین تفاوت رایدر با کاراکترهای مشابه، همین به ته خط رسیدن وی است. در تحقق شخصیتی انسانهای بازنده معمولا باید به گونه ای رفتار کرد که مخاطب به صراحت متوجه نشود این شخصیت در ته خط قرار دارد و به همین زودیها است که یک اقدام جنونآمیز انجام دهد بلکه میبایست آرام آرام و با تمرکز بر روی حس حرکتی صورت به هنگام ادای دیالوگها کاری کرد که مخاطب خودش رفته رفته در جریان آشفتگی ذهنی کاراکتر قرار گیرد. من هم برای بازی در قالب رایدر ضمن پایبند بودن به این روش تلاش کردم حتی نحوه نگاه کردن و خندیدن وی را نیز شیطانی جلوه دهم!
* اتفاقا همین خندیدنها یکی از عواملی هستند که موجب شدهاند رایدر به کاراکتر وینست وگا در «داستانهای عامهپسند» بسیار شبیه شود!- حالت چشمها و یا بهتر بگویم رنگ چشمهایم طوری است که موجب شده این شباهت پیش آید. ریز نگاه کردن من در صحنههای رویایی با طرف مقابل بیشتر برآمده از همین ویژگی طبیعی است نه آنچه که شما از آن به عنوان شباهت به وینست وگا یاد کردید.
* گریم شما در این کار متفاوت از تمام کارهای قبلیتان است. آیا تغییر آرایش صورت پیشنهاد خودتان بود یا تونی اسکات از قبل برای آن برنامه داشت؟- پس از خواندن فیلمنامه، درباره نقش به طور مفصل با اسکات صحبت کردم. یکی از چیزهایی که حین این صحبتها فهمیدم این بود که برای آشناییزدایی از ذهن مخاطب بهتر آن است که فرم آرایش صورتم به طور کلی تغییر کند. در ابتدا من به اسکات پیشنهاد دادم که بهتر است موهایم را از ته با تیغ بتراشم تا ماهیت منفی چهرهام بیشتر خود را نشان دهد. اسکات قبول کرد اما گفت قبل از انجام هر کاری ابتدا بر روی عکست، گریم مورد نظرت را پیاده میکنیم سپس به تصمیمگیری میپردازیم. او تصویری از مرا با نرمافزار فتوشاپ باز کرده و با یک سلسله دستورات نرمافزاری خاص، موهای سرم را محو کرد؛ فکر میکنید نتیجه چه بود؟! به جای آن که قیافهام ترسناک شود، خندهدارتر از قبل شده بودم و شاید مناسب ایفای نقش در یک کمدی! این شد که اسکات تصمیم گرفت از روش دیگری برای گریم استفاده کنیم.
* ... منظورتان همین گریم فعلی است!؟- نه! گریمور کار چند اتود مختلف روی صورتم زد تا به گریم نهایی رسیدیم. مثلا یک بار موهایم را بلند کرد، یک بار ریشهایم را زیاد کرد اما در نهایت قرار بر آن شد که هم مو داشته باشم و هم ریش اما هر دوی آنها کم پشت باشند!
* یکی از مسائلی که غالب منتقدان درباره «اشغال پلهام1 2 3» بیان کردهاند، این است که این فیلم علیرغم دارا بودن صحنههای تعقیب و گریز دلچسب در نهایت فیلمی نیست که به دل بنشیند! در این باره چطور فکر میکنید؟- منظورتان را درست نفهمیدم. گویی قصد دارید بار دیگر این فیلم را با فیلمهای دیگر من یا دنزل واشیتگتن مقایسه کنید؟!
* نه، مطمئنا چنین قصدی ندارم اما به نظر میرسد «اشغال پلهام 1 2 3» فیلمی نباشد که بتوان بیش از یک بار آن را تماشا کرد و خسته نشد؟- {با خنده} باید هم همین طور باشد. اصولا در فیلمهای اکشن حادثهای وقتی یک بار به طور کامل فیلم را میبینی و از پایان آن آگاهی پیدا میکنی، دوباره دیدن فیلم فقط به خستگیات میانجامد. احتمالا در اینجا شما میخواهید با نام بردن از چند اثر مشهور سینمایی که طی سالها همچنان تماشای آنها لذتبخش است، نقیضی بر گفته من ارائه کنید ولی این موضوع را هیچگاه فراموش نکنید که بخش زیادی از حافظه مثبت مخاطبان سینما به کلاسیکهای قدیمی مربوط به حس نوستالژیک آنها است و نه فقط کیفیت بالای فیلم.
* براین اساس آیا امکان دارد که مثلا کسی در سال 2050 در مورد کیفیت بالای «اشغال پلهام» محصول 2009 سخن گوید؟- از نظر تکنیکی با فیلم خوب و به روزی رو به روییم ولی اگر بخواهیم آن را با فیلمهای اکشنی که مثلا در سال 2050 ساخته میشوند مقایسه کنیم، مطمئنا باید دستهایمان را بالا ببریم اما از حیث روش داستانگویی وفادارانه به منبع اقتباس و همچنین از لحاظ بازیگری میتوانیم حدسهایی درباره ماندگاری فیلم بزنیم.
* دنزل واشنگتن بازیگر نقش مقابلت یک بازیگر حرفهای و شناخته شده است و احتمالا همکاری با او برایت لذتبخش بوده است!- واقعا این یک مزیت است که یک بازیگر درجه یک را به عنوان همبازیات داشته باشی آن هم کسی مثل دنزل واشنگتن که هم خوشبرخورد است و هم توجهش به بازی بازیگر کناریاش کمتر از توجه به بازی خودش نیست!
* ... آیا این توجه به صورت کلامی هم منعکس میشد؟ یعنی پیش آمد که واشنگتن پیشنهادات خاصی را هم به شما ارائه دهد؟- واشنگتن نه تنها نکاتی که به ذهنش میرسید را بدون تعارف با من در میان میگذاشت بلکه معمولا درباره زیر و بم نقش خودش هم با من گفتگو میکرد تا هم مرا نسبت به واکنشهای کاراکتر مقابلم آگاه کند و هم خودش راحتتر بتواند ایفای نقش کند.
منبع: movieweb.com